• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
چهار شنبه 9 اسفند 1396
کد مطلب : 8176
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/YWQO
+
-

کام خشک «مسیله»

حاشیه‌نشینان دشت مسیله در شمال دریاچه قم با خشکی این دریاچه، ناچار به ترک روستاها شدند

قم
کام خشک «مسیله»

ستاره حجتی/ قم - خبرنگار

تا چشم کار می‌کند کویر است و بیابان. رنگ قهوه‌ای آفتاب‌‌سوخته قم‌رود، تا منتهی‌الیه جاده و در دوسوی منحنیِ تپه ماهورهای اطراف کشیده شده. هر بادی که می‌وزد، حجم زیادی از خاک نمکین و شور را به دهان و بینی وارد می‌کند. باید روسری را محکم دور دهان و بینی بپیچم و تا می‌شود چشم‌ها را باز نگه دارم. اما چیزی جز تصویر رنگ‌باخته و متروک از بیابانی لم‌یزرع به چشم نمی‌آید. در تمام مسیر قم تا قم‌رود، خانه‌های خالی از سکنه و البته بناهایی که گواه تاریخ و تمدن این سرزمین است، خودنمایی می‌کنند با طاق و رواق‌هایی نیمه‌فروریخته. مقصد سفر اما 3 روستاست؛ حسن‌آباد، صید‌آباد و باقرآباد.

 

 

ایستگاه اول؛ حسن‌آباد

سریع‌تر از انتظار به مقصد نخست می‌رسیم. ایستگاه اول حسن‌آباد است. در حسن‌آباد هیچ جنبنده‌ای نیست. همه خانه‌ها خالی است. باد و سرما و گرما، طاق‌ها را شکسته، رف‌ها را فروریخته و دیوار و بام‌ها را تخریب کرده است. کمتر از 20 سال قبل، حسن‌آباد رونق داشت. اینجا یکی از روستاهای اعیان‌نشین قم بود که حالا همه ساکنان آن، ترک آبادی کرده‌اند. بعد از ساعتی در باقرآباد و گفت‌وگو با اهالی آن می‌فهمیم در سکوت حسن‌آباد دردی نهفته بود: مسیله.

 

مرثیه‌ای برای مسیله

مسیله سال‌هاست نه تالاب زنده‌ای دارد و نه دشت حاصل‌خیزی. اما روستانشینان هنوز برای مسیله مرثیه می‌خوانند. روستاییان باور دارند خشکی مسیله برکت را از زندگی آن‌ها گرفته است. در باقرآباد کمتر از 10 خانواده برای زندگی باقی مانده‌اند. مانند بسیاری از روستاهای منطقه کویری، دسترسی به آب آشامیدنی مهم‌ترین مشکل آن‌هاست. بیکاری هم موضوع دیگری است که به آن اشاره می‌کنند. فرامرز را در باقرآباد می‌بینیم. توضیح می‌دهد که ساربانی و پرورش شتر، شغل باقرآبادی‌هاست. اما هر خانواده یک یا دو شتر دارد و مگر شترها در سال چقدر درآمد دارند؟  فرامرز ما را به خانه دیگر خانواده‌ها که همه از بستگان او هستند، راهنمایی می‌کند. این خانه‌ها کمتر شباهت به خانه‌های روستایی دارد. حتی تنها مدرسه روستا که حدود 15 دانش‌آموز دارد، کانکسی است که بچه‌ها در آن درس می‌خوانند؛ آن هم فقط تا مقطع ابتدایی. ستاره، زهرا، فاطمه، نازنین‌زهرا، محمد و ابراهیم نام کودکانی است که خانواده‌هایشان می‌گویند نمی‌توانیم آن‌ها را برای درس خواندن به شهر بفرستیم. تا هر زمان که معلم به روستا بیاید، بچه‌ها اینجا درس می‌خوانند و بعد از آن دخترها برای شوهر کردن آماده می‌شوند و پسرها برای کارگری. شاید مانند خیلی از اهالی که دشت مسیله را ترک کرده‌اند.

 

 

خط نفت در راه مسیله

فرامرز ما را به مسیری راهنمایی می‌کند که به آن خط نفت می‌گویند. وزارت راه در این مسیر که روزگاری تالاب مسیله و ورودی آب به دریاچه نمک قم بود، در حال ساختن جاده‌ای ‌است که بتواند   از  آن لوله‌های نفت و گاز را عبور دهد؛ عملیاتی عمرانی و توسعه‌ای که برای حاشیه‌نشینان مسیله هم اشتغالی به ارمغان نیاورد. سرپرست کارگاه پس از مطمئن شدن از این‌که خبرنگار هستم، می‌گوید نمی‌تواند جزئیاتی از طرح ارائه دهد، اما نبود نیروهای محلی به این دلیل است که نیاز به متخصصان و کارگران آموزش‌دیده وجود دارد. نگهبانی و شغل‌هایی مانند این اما در اختیار محلی‌هاست. فرامرز می‌گوید: تردد ماشین‌های سنگین هم امانشان را بریده. سرپرست کارگاه پاسخ می‌دهد :«محلی‌ها هم البته از خجالتمان درآمده‌اند و در طول راه سرعتگیرهای مهیب دست‌ساز با سنگ و گل ساخته‌اند». حق با مهندس کارگاه است. در این مسیر چند بار با پرش بلند ماشین، سرمان به سقف خودرو کوبیده شده بود.

 

 

ایستگاه بعدی: صید‌آباد

در صیدآباد مهمان خانه کربلایی و همسرش می‌شویم. کربلایی بزرگ روستاست. اینجا دیگر یک آبادی نیست. بلکه برای خودش روستایی از آب و گل درآمده است. می‌پرسم این روستا بی‌آب و بی‌ماهی چرا نامش صیدآباد است؟ کربلایی می‌گوید: مسیله همیشه خشک نبوده. اینجا آبادانی بود‌‌‏، اما سد پانزده خرداد را که ساختند، حقابه مسیله و دریاچه را ندادند. مسیله خشک و تمام زندگی ما زیر و رو شد.

کربلایی سرد و گرم روزگار چشیده است. او می‌گوید: قم‌رود نگین کویر بود، اما جایی که آب نیست، آبادانی هم نیست. مسیله را که از ما گرفتند، انگار زندگی‌مان را گرفتند. مسئولان زیادی به اینجا آمدند و رفتند و هر کدام قولی دادند و بعد قول‌هایشان را فراموش کردند.  کربلایی مخزن آب نیمه‌کاره‌ای را نشانمان می‌دهد که قرار بود روزی ساخته شود، اما نیمه‌کاره مانده است. البته یک مخزن و آب‌شیرین‌کن، نزدیک مسجد هم برپاست.  او از فرزندانش می‌گوید، از فرزندان روستا: نگاه کنید، جوان‌ها در روستا نمانده‌اند. حق هم دارند، اینجا جای زندگی نیست. مردم اینجا آن‌قدر درآمد ندارند که حتی خانه‌هایشان را به قدر ضرورت تعمیر کنند. هر هفته ما چند دیگ غذا را بیرون می‌ریزیم چون مارمولکی، رتیل یا حشره‌ای در آن افتاده. همه خانه‌ها همین وضع را دارند. خانه‌های ما دیگر در و دیوار و پنجره‌اش به هم چفت و بست ندارد. همه مسئولان می‌دانند در مسیله و روستاهایش چه خبر است، اما اراده‌ای برای حل مشکلات نیست. چند صباح دیگر طوفان شن همه جا را می‌گیرد. ما هم اگر از اینجا نرفته‌ایم چون پولی برای رفتن نداشته‌ایم.  بی‌بی همسر کربلایی است. دستم را می‌گیرد و به اتاق کناری و آشپزخانه می‌برد. حق با کربلایی بود. در و دیوار و پنجره‌های این خانه دیگر به هم چفت نیست.

 

 

خداحافظی با مسیله

باید با مسیله خداحافظی کنیم. دشت فراخی که روزگای شکارگاه سلطنتی بوده است و هنوز بقایای کاروانسراهای صفوی و بناهای قاجاری در جابه‌جای دشت وجود دارد. اما بی‌آب و آبادانی، آیا می‌شود حتی گردشگران را به این روستاها آورد؟ شاید در آینده‌ای نه چندان دور مسیله سرنوشت مغموم خوزستان را پیدا کند. امروز آب ندارد و فردا از طوفان و ریزگردهایی که در کمینش نشسته، هوا.

در راه بازگشت رنگ‌ها هم انگار کدرتر شده. مسیله بوی نسیان و فراموشی می‌دهد. حرف‌های کربلایی در گوشم تکرار می‌شود: دخترجان از نوشتن‌های تو هم کاری پیش نمی‌رود. اراده‌ای برای حل مشکلات نیست.

 

 

   چه بر سر مسیله آمد؟

 

مسیله حاشیه شمالی دریاچه قم است که قم‌رود آن را سیراب می‌کرد. پس از ساخت سد پانزده خرداد در نیمه نخست دهه 70، حقابه این پایاب و دشت و البته دریاچه پرداخت نشد. به گفته مدیر کل منابع طبیعی استان، از دشت مسیله و رودخانه‌های قره‌چای و قم‌رود حدود یک میلیارد متر مکعب آب وارد دریاچه نمک می‌شد، اما اکنون این رقم نزدیک صفر است. اکنون آب ورودی به این دریاچه از سمت قم به صفر رسیده است و از سمت شمال یعنی دشت مسیله هم آب ورودی به دریاچه به میزان بسیار محدود جریان دارد. سید محمدتقی سجادی معتقد است:  در برابر کاهش آب ورودی به دریاچه نمک، فعالیت‌های سنگین عمرانی چون ساخت آزادراه، خطوط انتقال انرژی و راه‌آهن در بستر دشت مسیله که رواناب‌های آن به دریاچه نمک وارد می‌شود، شرایط حفظ حیات این دریاچه را سخت‌تر کرد. برای اجرای طرح‌های توسعه‌ای باید شرایط زیست‌محیطی را درنظر گرفت، در غیر این صورت باید منتظر واکنش سخت طبیعت بود. اکنون منطقه‌ای که روزگاری دارای پوشش گیاهی بود، به بیابان خشک و کانون تولید گرد و غبار تبدیل شده. دشت‌ها و زمین‌های کشاورزی اطراف دریاچه هم به دلیل شور شدن منابع آبی و سطح زمین، دیگر قابلیت کشت گیاه را ندارند.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :