
وسواس تنها یک راه درمان دارد
گزارشی از آنچه در مرکزهای درمان اختلال وسواس میگذرد

مریم سمائی _روزنامهنگار
وسواس نوعی اختلال روانی شایع است که بیش از 40درصد افراد جامعه به آن مبتلا هستند و از مشکلات ایجادشده آن رنج میبرند. سارا یکی از همان افراد وسواسی است؛ کسی که به قول خودش با مراجعه به کلینیک درمانی از شر این بیماری نجات یافته و طعم زندگی واقعی را چشیده است.
سارا درباره حالات روحیاش در زمانی که دچار اختلال وسواس بود، میگوید: «مدام فکر میکردم که آلودهام. مثلا اگر به دستشویی میرفتم باید تمام لباسهایم را درمیآوردم و بعد از آبکشی کل بدن لباس تمیز به تن میکردم یا زمانی که آشپزخانه را تمیز میکردم به هیچکس اجازه ورود نمیدادم چون فکر میکردم که الان فضای آشپزخانه نجس میشود. بیماریام طوری شده بود که همسر و فرزند دو سالهام از دست من آسایش نداشتند. پوست تن دخترم از بس که او را میشستم زخم شده بود، اما ذهنم درگیر بود و تا وقتی تمیز نمیکردم آرام نمیشد».
گاهی اختلال وسواس در فرد به قدری حاد میشود که امکان زندگی عادی را از او و اطرافیانش میگیرد و او را به بنبست میرساند در این زمان است که مراجعه به کلینیکها و مراکز درمانی اختلالات روانی میتواند روزنهای برای رهایی از این بیماری و مشکلات ایجادکنندهاش باشد.
مریم حاجیلو، پزشک و متخصص روانشناسی سلامت که در کلینیک روانشناسی تارا به مراجعان مبتلا به اختلال وسواس مشاوره میدهد در اینباره به همشهری میگوید: وسواس تفاوت عمدهای با نگرانیهای عادی زندگی دارد. به این دلیل که از جنس مشکلات واقعی نیست، اما منجر به اضطراب شدید در فرد میشود و او را وادار میکند که برای رهایی از این اضطراب، رفتاری را انجام دهد. این رفتار همان چیزی است که بهعنوان رفتارهای اجباری ناشی از افکار وسواسی از آن نام میبریم.
رفتارها بسته به نوع وسواس متفاوت است؛ مثلا شستوشوی مکرر، چک کردن، نگرانیهای بیمورد و... از انواع وسواس است که به اجبار به ذهن فرد خطور میکند و موجب ناخشنودی او میشود.
او میگوید: زمانی که فرد دارای اختلال وسواس به مرکز مشاوره و کلینیک درمانی مراجعه میکند ابتدا تحت مصاحبه بالینی و انجام یکسری موارد تشخیصی قرار میگیرد. بعد از انجام تستهای مختلف زمانی که از نظر بالینی وسواس در فرد تشخیص داده شد او تحت درمان قرار میگیرد. به این صورت که در گام اول فرد توجیه میشود که دچار تکانهها و اجباررفتارهای وسواسی است و نیاز دارد این اجبارها را بشناسد و بداند که چه اتفاقاتی از نظر فیزیولوژیکی برای او اتفاق میافتد و چه موادی از مغز ترشح میشود که او را مجبور به انجام عمل وسواسی میکند. در واقع او شناخت بهتری از افکارش پیدا میکند تا رفتارهای وسواسی را بشناسد. اگر بیماری خیلی شدید باشد، برای اینکه مقداری شرایط را کنترل کنیم از دارو درمانی استفاده میکنیم، اما در شرایط معمولیتر روش شناختی رفتاری و نوروفیدبک یا بازخورد عصبی جواب میدهد.
حاجیلو اصل و پایه درمان وسواس را درمان روانشناختی بر پایه سبک شناختی رفتاری میداند و میگوید: زمانی که فرد دچار حملههای وسواسی میشود و اضطرابهای شدیدی به او دست میدهد نمیتواند خودش را کنترل کند، بدنش دچار تحریک سیستم عصبی سمپاتیک میشود و اگر به آن جواب ندهد خود بدن سیستم عکس سمپاتیک که پاراسمپاتیک است را فعال میکند و عمل را انجام میدهد تا فرد آرام شود و این موضوع در او نهادینه میشود، اما ما در درمان شناختی رفتاری فرد را با عامل وسواس روبهرو میکنیم تا در او اضطراب ایجاد شود، اما به او اجازه نمیدهیم که به این اضطراب پاسخ دهد، بنابراین در خود بدن پاراسمپاتیک فعال میشود و حساسیتزدایی صورت میگیرد. اتفاقی که در وسواس میافتد این است که فرد با پاسخ به اضطراب حاصل از وسواس به مغز پاداش میدهد؛ یعنی مغز با انجام آن عمل پاداش میگیرد و در موارد دیگر هم منتظر همین رفتار است و بیشتر نگرانی ایجاد میکند اما وقتی فرد در مقابل انجام عمل مقاومت میکند، به مغز این پیام ارسال میشود که دیگر منتظر چنین رفتاری نباید باشد.
حاجیلو میگوید: وسواس بیماری پیشروندهایاست و بدون درمان خوب نمیشود بلکه روزبهروز بدتر میشود. تنها درمانی که دارد این است که جلوی رفتارهای مکرر گرفته شود. ما در درمان وسواس موقعیتهایی را از زندگی فرد بیرون میآوریم که او را دچار اضطراب میکند و خیلی تدریجی بهطوری که حداقل اضطراب را برایش داشته باشد، سعی در مواجهکردن میکنیم. هنر درمان این است که این موقعیتها را شناسایی و کمکم بیمار را با آن مواجه کند اما اجازه ندهد که به آن پاسخ دهد. بهطور حتم در این شرایط سیستم پاراسمپاتیک سیستم سمپاتیک را آرام میکند و خوگیری ایجاد میشود؛ یعنی فرد تحملش نسبت به آن اضطراب بالا میرود و این مسئله دائم تکرار میشود تا فرد بر اضطرابش غلبه کند.
او میگوید: گاهی آنقدر اضطرابهای فرد شدید و مقاومتها زیاد است که حال فرد بد میشود و نیاز به دارو دارد. در اینجا برای او دارو تجویز میشود، اما باید تمرینها انجام شود تا بر وسواس غلبه کند. دارودرمانی درمان دائم برای وسواس نخواهد بود بنابراین بهتدریج دارو را کم میکنیم.
اساس درمان همان مواجهه و پاسخ است و در کنار آن نوروفیدبک هم کمک میکند که سیستم مغزی بیمار و تفکرش تغییر کند. در واقع با تمرینهایی که انجام میدهد یاد میگیرد که الگوی تفکراتش را تغییر دهد؛ چرا که اختلال وسواس بسیار طاقتفرسا و آزاردهنده است و کیفیت را از زندگی فرد میگیرد.
این پزشک میگوید: متأسفانه در بیماری وسواس همیشه خطر عود کردن وجود دارد. بنابراین به مراجعانمان توصیه میکنیم که با بروز کوچکترین علائم، دوباره به مرکز مشاوره مراجعه کنند تا رفتارهای وسواسی اجازه ظهور پیدا نکند. هیچ وقت نمیتوان زمان قطعی رهایی از اختلال وسواس را پیشبینی کرد. گاهی مشاور جلساتی را در منزل فرد برگزار میکند تا مواجهه فرد با عامل را بررسی کند.
حاجیلو درباره درمان وسواس فکری هم میگوید: درمان این نوع وسواس سختتر است؛ چرا که این وسواس مقاومتر و امکان عودش هم بیشتر است. برای درمان وسواس فکری تکنیکهایی داریم که فرد با تکانهها و حملههای فکری مقابله میکند. پرت کردن حواس، بالا بردن تمرکز، مهارت توقف فکر، انحراف آن و... ازجمله راهکارهای مقابله با وسواس فکری است.