رسول بهروش
بهندرت پیش میآید که داربی تهران زیبا و پرحادثه از آب دربیاید. این داربی آخر هم بدون تعارف از نظر فنی جزو ضعیفترین و ملالتبارترین مصافهای 2 تیم بود. حالا همین مسئله باعث شده بعضیها بهانه پیدا کنند و با پیش کشیدن ملیت مربیان 2تیم، به دفاع از حق نادیده گرفته شده مربیان ایرانی بپردازند. مثلا ابراهیم قاسمپور عزیز گفته«دستپخت مربیان آرژانتینی و ایتالیایی در داربی افتضاح بود و چنین نمایشی، مربیان ایرانی را از اتهام بیدانشی تبرئه میکند.» این ادعا در حالی مطرح میشود که حافظه فوتبال ایران هنوز شاهکار مربیان ایرانی در همین مسابقه را فراموش نکرده است. در لیگهای دوازدهم و سیزدهم، 4 تقابل پیاپی سرخابیها بدون گل مساوی شد؛ یعنی 360دقیقه بدون حتی یک گل و چهبسا موقعیت گل مهمی که در اذهان مانده باشد. سرمربی استقلال در هر 4 داربی امیر قلعهنویی بود و پرسپولیس را هم بهترتیب مانوئل ژوزه، یحیی گلمحمدی و دو بار هم علی دایی هدایت کردند. باز خدا پدر کالدرون را بیامرزد که با یک تعویض جسورانه ورق این مسابقه کسالتبار را برگرداند، وگرنه ما در این بازی سابقه 6 مساوی متوالی یک بر یک، عمدتا با حضور مربیان ایرانی را هم داریم. حالا بگذریم از اینکه مثلا پرسپولیس در مهیجترین پیروزیهای تاریخش مقابل استقلال، از مربیان خارجی استفاده میکرده؛ از آلن راجرز در داربی 6تاییها تا کامبک ایمون زاید با دنیزلی و برتری 4 بر 2 با برانکو.
مقصود اصلی این مطلب اما چیز دیگری است و ربطی به مقایسه تواناییهای فنی مربیان ایرانی و خارجی ندارد. مسئله اینجاست که «ترس از باخت» در تار و پود داربی تهران تنیده شده و یک مربی هم فارغ از ملیت و تواناییهایش نمیتواند در این مورد معجزه کند. بازیکن ایرانی میداند که تحت هیچ شرایطی نباید این بازی را ببازد، بنابراین همه کار میکند تا میدان را با شکست ترک نکند. همین مسئله باعث میشود تیمها در داربی بهندرت تن به ریسک بازی تهاجمی بدهند و عمدتا شاهد درگیریهای وسط زمین باشیم. منتقدان هر چه دوست دارند بگویند اما باخت در داربی همیشه تبعات «غیرعادی» دارد. اگر مخالفید، به شرایط استقلال پس از این باخت نگاه کنید. تازه هفته چهارم است اما انگار دنیا به آخر رسیده. روی سکوها علیه مدیریت شعار سر داده شده، پیشکسوتان رسانهها را قرق کردهاند و هر کدام به یکی از ارکان باشگاه یورش بردهاند، معاون مستعفی پته کاپیتان بهاصطلاح «مردمی» را روی آب ریخته و رئیس سابق هیأتمدیره هم شنود جلسات و افزایش مشکوک دستمزد استراماچونی را لو داده است. از آن طرف اگر پرسپولیس هم بازنده داربی شده بود، مشابه همین اتفاقات در اردوگاه سرخها رخ میداد. اجازه بدهید حدس بزنیم؛ تشویق برانکو، هو شدن کالدرون، مصاحبه گرشاسبی علیه انصاریفرد، حمله انصاریفرد به عرب، متهم شدن جلال حسینی به تمارض و باندبازی و... .
اگر میبینید این طرف گل و بلبل است و آن طرف جهنم، دلیلش فقط این است که پنالتی آنها گل نشد و توپ اینها به تور چسبید. داربی یک بازی معمولی نیست. خودمان سخت و پرهزینهاش کردهایم. سر بازنده این بازی بر سر دار است و این، اصلیترین راز بقای داربیهای ضعیف به شمار میآید. شما اگر گواردیولا و کلوپ را هم بیاورید تا وقتی بازیکن ایرانی تا مغز استخوان از باخت در داربی میترسد، هیچ معجزه فنی خاصی رخ نخواهد داد. اول باید فرهنگ تساهل و آسانگیری بر بازنده داربی بین هواداران، منتقدان و پیشکسوتان جا بیفتد تا بعد بازیکن با خیال راحت فوتبالش را بازی کند و کیفیتش را نشان بدهد.
چرا داربی تهران «چرک» است؟
در همینه زمینه :