• دو شنبه 8 بهمن 1403
  • الإثْنَيْن 27 رجب 1446
  • 2025 Jan 27
چهار شنبه 9 اسفند 1396
کد مطلب : 8084
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/71XG
+
-

تحقق امید با شهروندان فعال

گزارش
تحقق امید با شهروندان فعال

مهدیه تقوی راد| خبرنگار:

 دومین روز از همایش ملی امید اجتماعی صبح دیروز با حضور جمعی از کارشناسان مسائل اجتماعی، جامعه‌شناسان و مسئولان دولتی در دانشکده علوم اجتماعی دانشکاه علامه طباطبایی برگزار شد. همایشی که مؤسسه رحمان و با هدف واکاوی امید اجتماعی در کشور و رسیدن به راهکارهایی برای افزایش امید و شادی کلید خورده است.

 

بحران ناامیدی، یک بحران جهانی است

 دستیار ویژه رئیس جمهور در حقوق شهروندی گفت: بحران ناامیدی، یک بحران جهانی است که جز چند کشور در اروپای شمالی و آمریکای لاتین در سایر نقاط دنیا شاهد این روند هستیم؛ به‌خصوص برای گروه‌هایی که در حوزه حقوق بشر و حقوق شهروندی فعال هستند این بحران جدی‌تر است.

شهیندخت مولاوردی با بیان اینکه گویی به آینده حقوق بنیادین انسان‌ها امیدی نیست، گفت: ما مسئولیت داریم که امیدوار باشیم و امیدوار بمانیم چراکه این امیدواربودن ما را به حقوق‌مان می‌رساند. در این بین رابطه‌ای که میان حقوق شهروندی و امید اجتماعی می‌توان برقرار کرد، رابطه‌ای دوسویه است چراکه امید شهروندی بدون امید اجتماعی محقق نمی‌شود.

به‌گفته وی زمانی که از امید حرف می‌زنیم باید بدانیم که در جست‌وجوی چه چیزی هستیم؟ آیا از یک احساس انسانی سخن می‌گوییم یا منظور دیگری داریم؟ امید را باید ارزش تلقی کنیم و نظام حقوقی باید این ارزش را زنده نگه‌ دارد و از آن صیانت کند.

مولاوردی تأکید کرد: امید باید کارکرد‌گرا باشد؛ امیدی که منطبق بر شرایط و چشم‌اندازی قابل تغییر و تصحیح است. ما باید نوع گفتمان خود را درباره حقوق شهروندی تغییر دهیم و از فرصت‌هایی که جامعه مبتنی برحقوق شهروندی در اختیار ما می‌گذارد، استفاده کنیم.

به‌گفته مولاوردی، تصویرسازی از جامعه‌ای که حقوق شهروندی در آن رعایت و محقق می‌شود مشکل اما ممکن است و یکی از اهداف منشور حقوق شهروندی رسیدن به آرمان‌شهری است که باید حقوق شهروندان در آن رعایت شود.

وی اظهارداشت: نگاه منفی به مسیر توسعه حقوقی شهروندی باعث می‌شود با سیستمی که حقوق افراد را نقض می‌کند برخورد خشن و تهاجمی صورت بگیرد و ناامیدی این حالت را تشدید می‌کند. اما با آموزش و ترویج حقوق شهروندی می‌توانیم به احیای امید در جامعه کمک کنیم. یکی از اهداف منشور حقوق شهروندی نیز این است که با آگاهی‌بخشی به مردم، امیدواری را در شهروندان زنده نگه دارد. مولاوردی گفت: اگر شهروندان ندانند چطور باید مشکلات را حل کنند بیشتر در ناامنی و ترس فرومی‌روند و حقوق‌شان در معرض نقض شدن قرار می‌گیرد.

به‌گفته وی به همان میزان که باید با ناقضان حقوق شهروندی برخورد شود باید جنبه‌های مثبت و پیشرفت‌هایی را هم که داریم عرضه کنیم و تنها قربانیان نقض حقوق شهروندی را نبینیم و از قهرمانان احقاق حقوق شهروندی دفاع کنیم و آنها را ببینیم.

وی با اشاره به رونمایی و ابلاغ منشور حقوق شهروندی گفت: این ظرفیت برای مطالبه‌گری گروه‌های مختلف جامعه به‌خصوص گروه‌های به حاشیه رانده‌شده و نابرخوردار از قدرت، همچون زنان، جوانان و اقوام، ایجاد شده است.

به‌گفته مولاوردی در شرایطی که این روزها در جامعه شاهد آن هستیم و اندیشمندان و صاحب‌نظران این شرایط را نیازمند تغییرات بنیادین می‌دانند، می‌توانیم امید را به مثابه یک سیاست در دستور کار قرار دهیم. در این شرایط باتوجه به ظرفیت منشور حقوق شهروندی و تلاش برای بسیج امکانات و ابزارها، برای تحقق این حقوق و ارتقای شاخص‌های آن می‌توانیم قدم‌هایی  برداریم. وی گفت: تحقق این وضعیت نیازمند وجود شهروندان فعال و امیدوار است که ساختارهای نابرابر و تبعیض‌آمیز جامعه را انکار نمی‌کنند و برای تغییر این ساختارها قیام می‌کنند.

به‌گفته مولاوردی در این شرایط باید ملزومات نقش‌آفرینی این شهروندان را فراهم کنیم و به تقویت جامعه مدنی و ترویج و تقویت گفت‌وگوی جمعی که راه‌های برون‌رفت برای آینده بهتر را فراروی ما قرار می‌دهد توجه داشته باشیم.

دستیار ویژه رئیس‌جمهور در حقوق شهروندی تأکید کرد: امید و ناامیدی در تعاملات اجتماعی ساخته می‌شود و شهروندان در گروه‌های اجتماعی و تعاملاتی که دارند سرشار یا تهی از امید می‌شوند. وی با اشاره به اینکه مهم‌ترین شکاف در جامعه ما شکاف بین دولت و مردم است، گفت: باید دید که چطور می‌توانیم این فاصله را ترمیم کنیم و به آن دامن نزنیم، چراکه تعارض نخبگان می‌تواند منشأ ناامیدی یا منبع امیدواری باشد. ما یک پارادوکس امید در کشور داریم که در اوج ناامیدی هم امیدواریم که بالاخره راهی باز خواهد شد.

به‌گفته مولاوردی روح زندگی همچنان در ایران در جریان است و شهروندان نگاه امیدوارانه به آینده دارند که این موضوع را می‌توانیم در زمان انتخابات که نشاط سیاسی حاکم می‌شود ببینیم. پس می‌توانیم باکوشش، تلاش و پیگیری و تعهد که مسئولیت همه ماست راهکارهایی را برای ارتقای امید اجتماعی فراهم کنیم.

 

 آدم‌ها زندگی می‌کنند، پس امید دارند

در ادامه برنامه محمدجواد غلامرضا کاشی، استاد دانشگاه، گفت: ادبیات غنی در حوزه امید وجود ندارد. مدعای این سخن این است که وقتی درباره امید داشتن یا ناامیدی جامعه حرف می‌زنیم، وارد حوزه سیاسی می‌شویم. فی نفسه امید امر روانشناسی است و به واسطه‌هایی این امر روانشناسی به حوزه سیاسی منتقل می‌شود.

از این حیث که می‌گوییم جامعه امیدوار است داریم از شخصیت سیاسی جامعه سخن می‌گوییم. او با اشاره به اینکه در سطح فردی، امید یک مفهوم فیزیولوژیک است، گفت: به ندرت کسی است که اساسا همه امیدهایش قطع شده است. آدم‌ها زندگی می‌کنند پس امید دارند. زندگی علی‌الاصول بستر پررونقی نیست که همه امیدها را تحقق بخشد. دو امر روانشناختی در سطح فردی مهم است، یکی آلامی داشته باشید که تداوم زندگی را دشوار کنند، مانند بیماری، فقر و بیکاری. شما امیدوارید دردهایتان درمان شود.

در روانشناسی فردی، سنخی از امید وابسته به آلام داریم. همچنین سنخی از امید وابسته به آرزوها داریم. امید داریم به آرزوهایی دست یابید تا صورت موجود زندگی را غنی ببخشید. اگر امید معطوف به آلام تحقق نیابد، با احساس رنج زندگی می‌کنید و اگر آرزوهایتان تحقق پیدا نکند، احساس بی‌کیفیتی و بی‌معنایی در زندگی وارد می‌شود. او با اشاره به اینکه، با دو میانجی، این امر فردی روانشناسی به امر سیاسی تبدیل می‌شود، گفت: یکی میانجی کنش‌های جمعی است. آدم‌ها در کنش‌های جمعی این متغیرهای فردی تبدیل به متغیرهای جمعی می‌شوند. یعنی گروه‌های همدرد یا گروه‌های هم آرزو تشخص جمعی می‌یابند و امیدها یا زخم‌هایی را گسترش می‌دهند. کنش‌ها، نخستین میانجی است که گروه‌های معنادار ایجاد می‌کند.

دومین میانجی، نظم‌های گفتاری، کلامی و زبانی است. این سرمایه‌ها قدرتی دارند که یک گروه اجتماعی هم‌آرزو و همدرد را تحت یک سازمان کلامی و شبکه‌ای از نام‌ها دارای هویت و نام و نشان جمعی کنند. اینها هویت‌های فعلیت یافته سیاسی‌اند. اینها به مولفه‌های قدرت تبدیل می‌شوند و ما فورا با واسطه این دو میانجی با گروه‌های بالفعل سیاسی مواجهیم. به این اعتبار از امید اجتماعی، معطوف به زخم‌ها و آلام یا آرزوها نشان دهید آنها نقدی دارند، چیزی را می‌خواهند یا نسبت به چیزی انتقاد می‌کنند. به این اعتبار، امر فردی به امر جمعی ارتباط می‌یابد.»

 

جامعه امیدوار افراد امیدوار می‌سازد

در ادامه مراسم محمد امین قانعی‌راد، جامعه‌شناس، گفت: اگر جامعه بتواند امید را تولید کند افراد آن جامعه نیز امیدوار می‌شوند. او با تأکید بر اینکه امید مفهومی فردی است، گفت: امید اجتماعی دارای ویژگی‌های دوگانه‌ای است.

از یک سو با روانشناسی فردی و از سوی دیگر با روانشناسی اجتماعی سر و کار دارد؛ به‌طوری که تفکیک این دو از یکدیگر مشکل است. به گفته این جامعه‌شناس، انسان‌ها وقتی در جامعه بی‌عدالتی و تبعیض می‌بینند، نا‌امید می‌شوند. اما زمانی که از یک نگاه هستی‌شناختی صحبت می‌شود به این معناست که امید اجتماعی به‌عنوان یک هستی‌شناختی درنظر گرفته می‌شود و باید این وضعیت را درنظر بگیریم که افراد در جامعه امیدوار هستند یا نیستند، در جامعه‌ای امیدواری هست یا نه.

او گفت: جامعه فی‌نفسه ظرفیتی برای از نو کار کردن دارد. ما به این مسئله کاری نداریم که افرادی تصمیم می‌گیرند که از نو در جامعه‌ای آغاز به‌کار کنند بلکه مسئله این است که آیا خود جامعه ایرانی به‌عنوان یک وجدان جمعی به جامعه کمک می‌کند که خودش را بازسازی کند؟

قانعی‌راد گفت: هر جامعه‌ای ممکن است با آسیب مواجه شود اما جامعه‌ای می‌تواند آسیب را از میان بر‌دارد که امیدوار باشد. جامعه باید بتواند تولید امید اجتماعی داشته باشد. این جامعه‌شناس با طرح این سؤال که آیا جامعه ایران می‌تواند خود را بسازد؟ گفت: لازمه این کار این است که جامعه بتواند از نقاط عطف و نقاطی که ایجاد مخاطره می‌کند، عبور کند. اما آیا جامعه ایران می‌تواند از این نقاط بحرانی عبور کند؟ این همان مسئله‌ای است که به‌طور مکرر در تاریخ با ایجاد بحران‌ها و تهاجمات متعدد در کشورمان با آن روبه‌رو بوده‌ایم و جامعه توانسته به‌نحوی و صرف‌نظر از طرز تفکر افراد و برنامه‌های افراد، از این نقاط و کانون‌های بحران عبور کند.

اما این نکته را نباید از نظر دور داشت که جامعه قدرت ترمیم و خودسازی را داشت که توانست به سلامت از این بحران‌ها بگذرد. قانعی‌راد گفت: جامعه ایران به‌عنوان جامعه چه مقدار در سرنوشت افراد مؤثر است؟ کارکرد اساسی امید اجتماعی تولید و بازتولید خود جامعه است. به‌نظر می‌آید از یک طرف این تولید و بازتولید در ایران معاصر دچار مشکل شده است و از طرف دیگر اگر بخواهیم از سطح جامعه به سطح پایین‌تر یعنی نهادهای جامعه بیاییم، باید به سطح تولید امید اجتماعی توجه کنیم و نهادهایی همچون خانواده، آموزش و پرورش و نهادهای قضایی و دولتی تولید امید اجتماعی کنند.

این جامعه‌شناس با بیان اینکه جامعه در کلیت دچار بحران شده است، گفت: نهادهای اجتماعی هم قادر به تولید امید اجتماعی نیستند. من در مجموعه‌ای از نهادهای اجتماعی زندگی می‌کنم و این نهاد‌ها باید بتوانند امید اجتماعی در من ایجاد کنند. او گفت: ما باید به سر‌زندگی اجتماعی توجه کنیم.

 

جامعه نیازمند اصلاحات ساختاری است

علیرضا علوی‌تبار، فعال سیاسی در ادامه همایش با بیان اینکه میزان درک انصاف در جامعه توسط افراد نسبت مستقیم با امیدواری اجتماعی آنان خواهد داشت، گفت: اگر امروز احساس می‌کنیم امید اجتماعی در جامعه ما پایین است، به نگاه فردی نسبت به عدالت در جامعه بازمی‌گردد. او تنها راه نجات کشور از این ورطه را اصلاحات اساسی و بنیادی در ساختارها عنوان کرد و گفت: تصور من از امید اجتماعی به‌صورت یک نگرش است. اگر این مسئله مورد پذیرش باشد پس امید هم مانند هر نگرش دیگری دارای 3عنصر وجه شناختی، وجه عاطفی و وجه آمادگی برای اقدام است.

 او تأکید کرد: به‌طور کلی هر رفتاری که پاداش بیشتری داشته باشد، احتمال انجام و تکرارش بیشتر است و چون افراد در رفع نیازهای خودشان نسبت به دیگران پاداش بیشتری به‌دست می‌آورند، پس معمولا اولویت با رفع نیازهای خود، خانواده و گروه وابسته به‌خود خواهد بود. به همین دلیل پدیده‌ای شکل می‌گیرد که عنوان معمای بنیادین اجتماعی را بر آن اطلاق کرده‌اند. این معما به این اشاره دارد که از سویی انسان‌ها مجبور به زندگی در اجتماع هستند و از سوی دیگر انگیزه قوی در فردگرایی دارند. به گفته وی، ما گاهی فردگرایی را به‌معنای کسب استقلال فردی و اتکا به توانایی‌های شخصی درنظر می‌گیریم. این معنا جنبه مثبت فردگرایی را نشان می‌دهد. اما گاهی این احساس حالت خودخواهی پیدا می‌کند که این حالت منفی درنظریه اکتشافی انصاف مورد نظر است.

این روزنامه‌نگار گفت: فرآیند وجود انصاف صرفا نوعی وانمود عینی واقعیت‌ها نیست. انسان‌ها براساس واقعیت‌ها عمل نمی‌کنند، بلکه تصور واقعیت بیش از خود واقعیت‌ها در ما عمل می‌کند. در واقع پیدایش مفهوم انصاف طی فرآیندی ادراکی رخ می‌دهد. ادراک فرآیندی است که بر اثر آن ابتدا اطلاعاتی را از محیط می‌گیریم، سپس برخی از آن اطلاعات را به‌صورت خودآگاه یا ناخود‌آگاه گزینش کرده و انتخاب می‌کنیم. سرانجام با سازماندهی مجدد آنها، از دل آن اطلاعات، معنای انصاف را دریافت می‌کنیم.

وی تصریح کرد: اگر امید را نوعی نگرش بدانیم و بپذیریم که امید اجتماعی حاصل قضاوت ما از میزان وجود انصاف در زندگی اجتماعی است و بپذیریم که قضاوت ما از انصاف به میزان زیادی به عدالت توزیعی، رویه‌ای و مراوده‌ای مرتبط می‌شود، تبیینی که این نظریه از امید اجتماعی دارد را دریافته‌ایم. حال اگر بپذیریم امید اجتماعی امروز در جامعه ما به کمترین میزان خود در پس از انقلاب رسیده است، پس باید بپذیریم مردم جامعه ما امروز از توزیع و از رویه و از مراودات موجود تصور عادلانه ندارند. در نتیجه این تصور آنها از انصاف، افراد را به سمت ناامیدی اجتماعی برده است.

راهکار مقابله با این ناامیدی به عقیده علوی‌تبار باور مجدد به جایگاه جمهور در بنیانگذاری است. یعنی اگر در ملتی این تصور ایجاد شود که جایگاه جمهور مورد توجه است و جایگاه بنیادی خود را در امور دارد، چنین مسئله‌ای منجر به اعتماد به نفسی در میان اعضای جامعه می‌شود که در سال‌های گذشته از آنها سلب شده است. وی گفت: ایران بیش از هر زمان دیگری نیاز به اصلاحات بنیادین و تغییرات اساسی دارد.

بدون احیای مجدد جایگاه جمهور این امر محقق نخواهد شد. این مسئله در سال‌های گذشته به‌صورت سیستماتیک نقض شده است و درنتیجه توأم با اصلاحات اساسی مجدد احیا خواهد شد. این خواسته جامعه ما و تاریخ ما از نسل ماست.

این خبر را به اشتراک بگذارید