
فعالسازی مکانیسم ماشه؛ اینبار توسط ایران!

مالک شریعتی نیاسر؛ نماینده مجلس
مشهور است که سران قریش در جلسهای مخفیانه با موضوع چگونگی برخورد سخت با نهال نوپای اسلام و پیامبر عظیمالشأن(ص)، در حال مشورت بودند که ابلیس در شمایل پیرمردی ظاهر شد و پیشنهاد داد که از هر قبیله یک شمشیرزن، شبانه و یکباره بر بستر خواب او حمله کنند تا خونش گردن همه باشد و بنیهاشم نتوانند به قصاص برخیزند و با پرداخت دیه، پرونده اسلام و پیامبرش برای همیشه برچیده شود که البته آن توطئه، با وحی الهی و ایثار امیرالمومنین علی(ع) خنثی شد.
در برجام و قطعنامه2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد، سازوکاری برای حلوفصل اختلافات میان ایران و اعضای 1+5پیشبینی شده (مکانیسم ماشه) که بیشباهت به آن طراحی شیطانی صدر اسلام نیست؛ چرا؟ بهطور خلاصه توضیح میدهم تا به اصل موضوع این یادداشت بپردازم.
درحالیکه عضویت دائم و حق وتو برای 5کشور، خود نمادی از مناسبات بینالمللی ظالمانه کنونی است، طراحان برجام(آمریکا و اروپا)، مکانیسم ماشه را بهنحوی نگاشتند که اولا هرگونه اعتراض از سوی هریک از طرفهای برجام به نقض تعهدات طرف مقابل، منجر به رأیگیری یکسانی در شورای امنیت شود. ثانیا آنچه به رأی گذاشته میشود (تداوم لغو تحریمهای ایران) عکس خواسته خودشان باشد تا عملا امکان استفاده احتمالی از حق وتو برای روسیه و چین در حمایت از ایران وجود نداشته باشد و ثالثا حتی درصورت موافقت 14عضو شورای امنیت با تداوم لغو تحریمهای ایران، با یک رأی وتو توسط آمریکا، فرانسه یا انگلیس، تمام قطعنامههای قبلی تحریمی علیه ایران (مندرج در 2231) بلافاصله بازگردد؛ همچنانکه یک گارسون در رستوران، با زدن یک بشکن سر میز شما بازمیگردد و لذا قبول کنید که طراحی «اسنپبک» فقط از شیطان برمیآید و بس.
اکنون ببینیم که پس از ارسال نامه 3کشور اروپایی برای فعالسازی مکانیسم ماشه، سناریوهای مختلف احتمالی پیرامون این ماجرا چیست و جمهوری اسلامی ایران چه گزینههایی روی میز دارد.
در مقدمه لازم است تأکید کنم که بررسی برجام، نتایج خسارتبار آن، برخی خطاهای مهلک تیم مذاکراتی ما ازجمله پذیرش همین سازوکار شیطانی و بعد انکار وجود آن و... مجالی دیگر میطلبد که بهویژه برای تمرکز بر مقابله با دشمن مشترک همه ایرانیان، فعلا به موشکافی جزئیات آن نمیپردازم و تنها ممکن است در ادامه یادداشت، به جهت تکمیل بحث اصلی، برخی اشارات گذرا لازم باشد.
الف) سناریوهای محتمل پیش رو
(تا 26مهرماه 1404)
عدمفعالسازی نهایی مکانیسم ماشه و پایان عادی قطعنامه 2231؛ سناریوی خوب.
فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامههای تحریمی شورای امنیت؛ سناریوی بد.
تمدید مکانیسم ماشه (با موافقت یا بدون موافقت ایران)؛ سناریوی بدتر!
بین 3احتمال فوقالذکر، طبیعتا سناریوی نخست، مطلوب و خوب ارزیابی میشود و
در اینباره اختلاف نظری در کشور وجود ندارد؛ چراکه با پایان عادی زمان 10سال موعد مندرج در برجام و قطعنامه2231 و بدون هرگونه اتفاق دیگر، «تعلیق موقت» قطعنامههای تحریمی گذشته شورای امنیت علیه ایران به «لغو دائمی» تبدیل و پرونده هستهای ایران در شورای امنیت، عادی میشود. البته اینجا ضروری است تأکید شود که آن قطعنامهها هیچیک ارتباطی با ماده42 فصل7 منشور ملل متحد ندارد و بودن یا نبودن آنها اساسا ربطی به صدور مجوز حمله نظامی به ایران نداشته و ندارد. لذا بحثهای قدیمی درباره برداشتن سایه جنگ از سر ایران با صدور قطعنامه2231 فاقد استدلال مشخص بود و در حال حاضر نیز پس از حمله بیمجوز آمریکا و رژیم صهیونی به ایران در جنگ 12روزه، چنین مباحثی علاوه بر غیرمستدل بودن، مضحک هم هست.
البته تحقق این سناریو یعنی پایان یافتن عادی 2231، بسیار غیرمحتمل است؛ چراکه قطعنامههای تعلیقشده گذشته، بهویژه 1737 و 1929 برای غرب داراییهایی بینهایت ارزشمند و تکرارناشدنی ارزیابی میشود و آنها اصلا حاضر نیستند بدون دریافت یک امتیاز بسیار بزرگ از ایران یا حصول یک نتیجه ارزشمند دیگر، از آن قطعنامهها چشمپوشی کنند و اساسا مکانیسم ماشه دقیقا برای حفاظت از همین دارایی بزرگ طراحی شده است.
اما در تحلیل 2سناریوی بعدی، همه همنظر نیستند و برخی تمدید مکانیسم ماشه را بهتر از فعالشدنش میدانند. لازم است برای بررسی بیشتر و رسیدن به تصویر بهتر، به چند سؤال پاسخ دهیم:
مکانیسم ماشه بد است یا خوب و بالاخره فعالسازیاش خطر دارد یا نه؟
اثر واقعی بازگشت تحریمهای سازمان ملل بر شرایط کنونی ایران چیست؟
نسبت تحریمهای آمریکا با مکانیسم ماشه و تحریمهای سازمان ملل چیست؟
همه سؤالات بالا تقریبا یک پاسخ نسبتا مفصل دارد؛ دقت کنید!
10سال قبل و در زمان امضای برجام که به آمریکا و اروپا خوشبینی وجود داشت، وعده دادهشده این بود که تحریمهای شورای امنیت لغو و اجرای تحریمهای آمریکا نیز متوقف میشود و پس از آن هم دیگر هیچ تحریم جدیدی وضع و اعمال نخواهد شد تا ایران بتواند با استفاده از شرایط جدید، تبادلات بانکی و تجاری ازجمله فروش نفت و تهیه اقلام مورد نیاز خود را بهصورت عادی در دنیا دنبال کند.
در همان زمان برخلاف خوشبینی افراطی حاکم بر دولت و مجلس وقت، کمیسیون ویژه بررسی برجام در مجلس نهم با دقت و بهطور منصفانه نکات مثبت و منفی برجام را در گزارش تفصیلی خود برشمرد که در آن به خطر جدی فعالسازی مکانیسم ماشه نیز اشاره شده بود و نتیجهگیری شده بود که با وجود برخی نکات امیدبخش در برجام، بهدلیل اعتماد مفرط به آمریکا و وجود بمبهای ساعتی خطرناکی چون مکانیسم ماشه و...، اجرای برجام به مصلحت کشور نیست و چنانچه تصمیم به اجرای این توافق باشد، لازم است شروطی کافی و تضمینی برای آن معین شود. کمیسیون برجام طرحی نیز ارائه کرد که متأسفانه به آن اعتنا نشد و متن ضعیف دیگری بدون توجه به نظرات منتقدان دلسوز آن، 20دقیقهای تصویب و اجرای برجام (نه خود برجام) به قانون تبدیل شد.
پس از تصویب این قانون و آغاز اجرای برجام، در عمل و بهتدریج خلف وعده طرف مقابل آشکار شد. علاوه بر عدماجرای تعهدات برجامی توسط اروپاییها، تا پایان دولت اوباما چندین تحریم جدید علیه ایران توسط آمریکا وضع شد و با روی کار آمدن ترامپ، آمریکا بهطور رسمی از برجام خارج و دومینوی وضع تحریمهای جدید و سنگین آمریکا بر ایران بدون هرگونه اعتراض مؤثر توسط اروپاییها آغاز شد و در دولت بایدن هم آنچنان با قدرت تداوم یافت که یکی از چهرههای مشهور مدافع برجام و دولت اصلاحات سرمقالهای نوشت با تیتر: «آقای بایدن! قرار این نبود!»
درباره بدعهدی آمریکا و اروپا اینجا مجال بحث بیشتر نیست و خوانندگان عزیز را به گزارشهای منظم سهماهه وزارت امورخارجه (بهویژه در زمان آقای ظریف) به مجلس شورای اسلامی درخصوص اجرای برجام ارجاع میدهم که در آنجا اعترافات جالبی درخصوص بدعهدی کشورهای1+5 وجود دارد.
با بدعهدی طرف مقابل در عدماعمال تحریمهای سازمان ملل و نیز تشدید تحریمهای کنگره و دستورهای اجرایی رئیسجمهور آمریکا علیه ایران، عملا آستانه تحریمهای اعمالشده علیه ایران بهویژه در زمینه اقتصادی و علیالخصوص در فروش نفت و بازگرداندن دلارهای نفتی به داخل ایران آنچنان از سطح تحریمهای پیش از برجام فراتر رفت که اکنون بازگشت قطعنامههای مندرج در 2231، تفاوت چندانی در میدان اقتصاد ایران نخواهد داشت؛ درواقع ایران خود را کاملا با شرایط تحریمی بهمراتب بدتر از اعمال مجدد قطعنامههای ششگانه شورای امنیت تطبیق داده و مکانیسم مقابله با تحریمها در ایران به بلوغ رسیده است. دقیقا به همین دلیل است که ترامپ نتوانست در دور نخست ریاستجمهوریاش فروش نفت ایران را به صفر برساند و اکنون نیز به لطف الهی موفق نخواهد شد. بنابراین تأثیر واقعی اعمال مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای سازمان ملل بر تجارت خارجی و فروش نفت و تبادل بانکی ایران تقریبا هیچ است و اساسا بیش از این هم امکان سفتکردن پیچ تحریمهای اقتصادی برای آمریکا و اروپا وجود ندارد که اگر امکان داشت، هرگز دست به حمله نظامی نمیزدند.
نکته دیگر آنکه حتی در زمان قبل از برجام، قطعنامههای ششگانه چندان اجرایی نشدند؛ مثلا طبق قطعنامه سختگیرانه۱۹۲۹ بازرسی کشتیها از سال2010 تا 2015 معتبر بود، ولی حتی یک شناور ایرانی مستند به آن بازرسی نشد.
میتوان نتیجه گرفت که مکانیسم ماشه در زمان امضای برجام، خطر بالقوه مهمی بود که اکنون بهدلیل فراتررفتن تحریمهای واقعی از آن و نیز تحقق حمله نظامی، اسنپبک دیگر هیچ خطر بالفعل مهمی ندارد و تیر آن مشقی است؛ شبیه شناگری که در استخر کاملا خیس شده و کسی بخواهد با ریختن یک بطری آب دوباره او را خیس کند! و حقیقتا حیرتانگیز است؛ همان افرادی که مذاکرهکننده و پذیرنده آن خطر بالقوه مهم در برجام بودند، آن زمان انکارش میکردند و میگفتند کلک تبلیغاتی آمریکاست! و اکنون همانها بر بزرگنمایی این خطر بالفعل غیرمهم و فاقد اثر واقعی اصرار میورزند! کسانی که وظیفه داشتند در آن زمان مانع شوند و نشدند، کسانی که پس از خروج ترامپ از برجام، بدون تصمیم شورایعالی امنیت ملی، با عجله اعلام کردند «ما در برجام میمانیم»! و فرصت اجرای تصمیم واحد از پیش اعلامشده را از نظام گرفتند که: «اگر آمریکا پاره کند، ما آتش میزنیم».
و گرچه حرف برای گفتن زیاد است، از این بحث میگذرم که «یک سینه حرف موج زند در دهان ما/ از بیم دین اگرچه خموشیم چون حباب.»
ب) تأثیرات فعالسازی مکانیسم ماشه
اقتصادی
براساس آنچه بیان شد، بازگشت تحریمهای سازمان ملل پس از اعمال مکانیسم ماشه تأثیر چندانی بر وضعیت اقتصادی ایران شامل فروش نفت، مبادلات بانکی و... ندارد و ایران در این زمینهها بیشتر در تقابل با تحریمهای سنگینتر آمریکاست.
تسلیحاتی
تنها تأثیر واقعی بازگشت تحریمهای قطعنامههای شورای امنیت، ممانعت از تجارت سلاحهای متعارف توسط ایران و درنتیجه کاهش درآمد کشور از محل فروش سلاح به سایر کشورهاست که در مقایسه با مواردی چون فروش نفت و مبادلات بانکی جهانی در رده اهمیت بهمراتب کمتری قرار دارد، ضمن آنکه ایران از نظر تامین تجهیزات نظامی متعارف خود، کاملا خودکفا و بینیاز از سایرین است و تجهیزات خاص نظامی هم کاملا تحت رصد و تحریم آمریکا قرار دارد.
روانی
فعالسازی مکانیسم ماشه، گرچه دیگر تأثیر واقعی در میدان ندارد، حتما دارای سروصدای زیادی است و برهمین اساس به شلیک تیر مشقی یا انفجار بمب صوتی بسیار شباهت دارد. درصورت ایجاد اجماع داخلی بر سر این موضوع میتوان از اثرات روانی آن کاست و درغیراینصورت ایجاد ترس افراطی از آن میتواند در کوتاهمدت باعث ایجاد تکانههایی ملموس در شاخصهای اقتصادی نظیر نرخ ارز شود که متأسفانه اینروزها نشانههایی از آن قابل مشاهده است و مکانیسم ماشه بیشتر به ابزاری برای ترساندن تبدیل شده است.
ج) مزایا و معایب تمدید مکانیسم ماشه
اکنون براساس آنچه گفته شد، بهتر میتوان به این سؤال پاسخ داد که آیا «تمدید مکانیسم ماشه» خوب است یا نه و بهعبارت بهتر، بین «فعالسازی» و «تمدید» کدامیک بدتر است؟ و آیا ایران باید تمایلی به تمدید نشان بدهد یا نه؟ و آیا شرایط اعلامی اروپا برای تمدید را بپذیرد یا نه؟ قبل از پاسخ به این سؤال مهم باید توجه کرد که طبق مقررات ناعادلانه حاکم بر شورای امنیت سازمان ملل متحد، خواست و اراده جمهوری اسلامی ایران هیچ تأثیر حقوقی بر فعالسازی یا تمدید مکانیسم ماشه ندارد؛ چراکه فعالسازی فقط با یک رأی وتو توسط انگلیس یا فرانسه محقق خواهد شد و تمدید آن نیز نیازمند رأی شورای امنیتی است که ایران عضو آن نیست و نمیتواند اثر حقوقی خاصی در تصمیم شورای امنیت بگذارد. در فعالسازی، حتی روسیه و چین، فاقد اثر و امکان استفاده از حق وتو هستند و در فرض تمدید، بسیار بعید است با تمدید قطعنامه2231 که خود همراه آن بودند، مخالف باشند و تمدید را وتو کنند.
حال ببینیم که تمدید مکانیسم ماشه چه مزایا و معایبی دارد؟
مزایای تمدید مکانیسم ماشه
فعالنشدن قطعنامههای سازمان ملل
قبلا بیان شد که این مزیت خوب است، اما چندان واقعی نیست و تأثیر واقعی قطعنامههای تحریمی شورای امنیت در شرایط کنونی زندگی مردم ایران تقریبا هیچ است؛ ضمن آنکه تمدید فقط مدت کمی فعالسازی را به عقب میاندازد و اگر اثری داشته باشد، همچنان خطرش باقی میماند.
خرید زمان
مهمترین و شاید تنها مزیت تمدید مکانیسم ماشه، خرید زمان برای جمهوری اسلامی ایران است تا بتواند در سایه این تمدید زمان به جبران و تقویت برخی کاستیها در توانمندیهای اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی خود بپردازد. این مزیت بهظاهر مهم نیز با توجه به تجربه حمله نظامی اخیر به ایران در وسط مذاکرات و بدون بهانه خاصی رنگ میبازد؛ ضمن آنکه هر میزان تمدید در مکانیسم ماشه بهمعنای الزام طرفهای غربی به رعایت حداکثر آن زمان نیست، یعنی ممکن است درست در فردای تصویب 6ماه تمدید، مکانیسم ماشه را به بهانهای دیگر فعال کنند.
معایب تمدید مکانیسم ماشه
تمدید شرایط تعلیق و شرطیماندن اقتصاد ایران
با تمدید مکانیسم ماشه به هر میزان، بازهم شرایط اقتصادی ایران در شرایط تعلیق باقی میماند و اراده فعالان اقتصادی و سرمایهگذاران خارجی و حتی داخلی در دست کشورهای اروپایی باقی میماند.
بدتر آنکه نظر غربیها تمدید ششماهه است که اولا هیچ امیدی به آینده ایجاد نمیکند و ثانیا ایران را در یک سیکل معیوب تمدیدهای ششماهه متوالی فاقد اثر میدانی قرار میدهد و درنتیجه چنانچه درنهایت قرار باشد تمدیدی صورت بگیرد، بازهم بهتر است چند سال
باشد نه 6ماه!
عدول از قانون اخیر مجلس در تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی
اگر ایران تمدید را بپذیرد، بهمعنای عادیسازی روابط با آژانس بینالمللی انرژی اتمی است و متعاقب آن باید در قانون اخیر تجدیدنظر کند و ورود و بازدید بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی از مراکز مورد حمله قرارگرفته را بپذیرد.
پذیرش مشروعیت اروپا و آمریکا
ایران تاکنون مستند به نقض تعهدات برجامی اروپا و خروج آمریکا از برجام، بارها اعلام کرده است و اسناد مکتوبی هم منتشر کرده است که آمریکا و اروپا را فاقد مشروعیت و حق برای فعالسازی مکانیسم ماشه میداند و برجام عملا از نظر ایران پایان یافته است. بنابراین اگر ایران تمدید مکانیسم ماشه را بپذیرد، بهمعنای پذیرش مجدد مشروعیت اروپا و آمریکا در برجام خواهد بود.
پذیرش شروط غیرقانونی و زیادهخواهانه اروپاییها
اروپاییها 3شرط برای تمدید مکانیسم ماشه مطرح کردهاند؛ بازگشت بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تعیین وضعیت ذخایر اورانیوم 60درصد ایران و آغاز مذاکره مستقیم با آمریکا. پذیرش هریک از این شروط، قبل از تحقق پیششرطهای قانونی ایران یعنی عذرخواهی آمریکا از حملات نظامی اخیر، پرداخت غرامت و خسارت واردشده به ایران و ارائه تضمین واقعی برای عدمتکرار حمله نظامی مجدد به ایران، میتواند ایران را از موضع طرف پیروز در دفاعمقدس 12روزه خارج سازد که اساسا شدنی نیست. ضمن آنکه «عدممذاکره مستقیم با آمریکا» یک سیاست قطعی و تخلفناپذیر از سوی رهبرانقلاب اعلام شده است.
جمعبندی مزایا و معایب
با این توضیحات و مقایسه مزایا و معایب برای تمدید مکانیسم ماشه، بهنظر میرسد بین 2سناریوی «اعمال یا تمدید»، برای ما تمدید مکانیسم ماشه بدتر باشد. امیرالمومنین علی(ع) میفرمایند: وَ لَیسَ الْعَاقِلُ مَنْ یعْرِفُ الْخَیرَ مِنَ الشَّرِّ وَ لَکنَّ الْعَاقِلَ مَنْ یعْرِفُ خَیرَ الشَّرَّینِ. یعنی عاقل آن نیست که خوبی را از بدی بشناسد؛ بلکه عاقل آن کسی است که از میان بدیها (بین بد و بدتر) بهترین یعنی (کمزیانتر) را تشخیص دهد.
جمهوری اسلامی ایران اولا باید مخالفت قاطع خود را با تمدید ماشه اعلام کند، همچنانکه با اعمال آن مکانیسم قبلا مخالفت کرده است؛ ثانیا به طریق اولی هرگونه مذاکره برای تمدید مکانیسم ماشه و امتیازدهی برای آن ممنوع باشد، ثالثا اگر میتواند در مذاکره با روسیه و چین و سایر اعضای شورای امنیت ابتدا مانع اعمال مکانیسم ماشه شود و درنهایت اگر موفق نشد، حداقل مانع تمدید آن شود. در این خصوص البته تاکنون مواضع خوبی از مقامات ذیربط ما شنیده شده است؛ ازجمله آقای دکتر علی لاریجانی، دبیر محترم شورایعالی امنیت ملی بهصراحت اعلام کرده است که ایران با تمدید مخالف است و آقای دکتر عباس عراقچی، وزیر محترم امورخارجه نیز در پاسخ به سؤال یکنشریه خارجی درباره مکانیسم ماشه گفته است: «چه تفاوتی میکند؟ آیا از ما دربرابر عملیات نظامی و تحریم آمریکا محافظت شد؟ نه. پس این یکاهرم فشار در دست آنها نیست. اگر مکانیسم ماشه را فعال کنند خیلی مهم نیست؛ چون به این نتیجه رسیدهایم که شورای امنیت نمیتواند از ما دربرابر تجاوز و تحریمهای غیرقانونی محافظت کند.»
همانطورکه قبلا بیان شد، ایران امکان مداخله مستقیم در تصمیم شورای امنیت برای تمدید احتمالی مکانیسم ماشه را ندارد، اما لااقل چین و روسیه میتوانند با حق وتو مانع تمدید شوند یا درنهایت امتیازات خوبی برای خود یا ایران مطالبه و اخذ کنند.
د) گزینههای روی میز جمهوری اسلامی ایران
اکنون که تکلیف ما با سناریوهای محتمل پیش رو مشخص شد، باید بدانیم چه ابزارهایی برای مقابله با خباثت دشمنان داریم. مهمترین نکته اتکا به توانمندیهای درونی و تلاش برای تقویت هرچه بیشتر داراییهای ملی همزمان با تقویت ارتباطات بینالمللی سیاسی و اقتصادی با کشورهای همسو بهویژه همسایگان است. در این میان مهمترین دارایی ایرانیان که در دفاعمقدس 12روزه اخیر بیشازپیش خود را نشان داد، انسجام ملی و اتحاد مقدس حول محور ولایت است.
اما گزینههای ایران در مقابله با فعالسازی مکانیسم ماشه خروج از برجام
این گزینه گرچه تأثیر چندانی در متوقفکردن طرف مقابل ندارد، اگر بموقع انجام شود میتواند از منظر حقوقی فعالسازی مکانیسم ماشه را زیر سؤال ببرد، چراکه ایران یکطرف معاهده برجام است و درصورت خروج ایران از آن، برجام یکطرفه میشود و عملا فرو میپاشد؛ درنتیجه طرف دیگر (1+4)، از منظر حقوق بینالملل نمیتواند از سازوکارهای درونی برجام ازجمله مکانیسم ماشه استفاده کند. اشکال نخست این اقدام، احتمال عدمهمراهی چین و روسیه است، بنابراین بهتر است کاملا هماهنگ عمل شود. اشکال دیگر احتمال تداوم اقدام اروپاییها برای فعالسازی مکانیسم ماشه است که از منظر سیاسی شدنی است، گرچه از منظر حقوق بینالملل باطل باشد.
خروج از پیمان NPT
وقتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تامین حقوق ایران در تامین حق غنیسازی بومی و حفاظت از تجهیزات و دانشمندان ما عاجز است و علاوه بر آن زمینهساز حمله نظامی به خاک ایران نیز شده است، جمهوری اسلامی ایران هم میتواند طبق ماده10 پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، با طی فرایندی سهماهه از این معاهده خارج شود و به همکاری خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای همیشه پایان دهد. این گزینهای است که تهدید به عملیاتیشدن آن درصورت فعالسازی مکانیسم ماشه قبلا از سوی دولتهای روحانی و شهید رئیسی بهصورت مکتوب رسما اعلام شده است و میتواند بسیار پرقدرت و مؤثر باشد و به همین دلیل نیز اکنون بیشترین طرفدار را در بین جریانهای سیاسی مختلف کشور و در میان کارشناسان و سیاسیون بهویژه در مجلس شورای اسلامی دارد؛ بهطوریکه بیش از دهطرح مجزا از سوی نمایندگان بهصورت دو و سهفوریتی برای این اقدام تهیه شده است که در حال تلفیق و تدوین نهایی در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس است.
اعلام این تصمیم از سوی ایران، ضمن اثبات جدیت جمهوری اسلامی در دفاع از حقوق ملت ایران، با توجه به فرصت 90روزهاش میتواند اراده طرف مقابل را برای حلوفصل عادی پرونده ایران تا 26مهرماه محک بزند. چنانچه طرف مقابل از فعالسازی مکانیسم ماشه دست کشید، ایران نیز میتواند درخواست خروج از NPT را پس بگیرد و روش جدیدی را برای همکاریهای آینده با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تعریف و توافق کند.
پیمانهای دو یا چندجانبه جدید بینالمللی برای فعالیت صلحآمیز هستهای
با توجه به زمینهسازی آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای حملات نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی به تاسیسات صلحآمیز هستهای ایران و عدممحکومیت این حملات توسط آژانس مذکور و درنتیجه بیاعتبارشدن عملی پیمان بینالمللی منع گسترش سلاحهای هستهای (ان.پی.تی)، دولت جمهوری اسلامی ایران میتواند با جلب همکاری کشورهای همسو و داوطلب و نیز استفاده از ظرفیت سازمانهای بینالمللی ازجمله شانگهای، بریکس، همکاری اسلامی و جنبش عدمتعهد، پس از طی تشریفات قانونی لازم نسبت به تاسیس پیمان جدید بینالمللی برای تضمین استفاده صلحآمیز همه کشورها از فناوری هستهای پیگیریهای لازم را انجام دهد و برای اثبات حسننیت خود در عدمانحراف برنامههای صلحآمیز خود به سمت سلاحهای کشتارجمعی، صرفا در چارچوب پیمان جدیدالتاسیس بیانشده، نظارت بر فعالیتهای صلحآمیز هستهای کشورمان را بپذیرد. این اقدام علاوه بر ایجاد یک نظم جدید در جهان میتواند تبعات منفی احتمالی خروج از NPT را نیز پوشش دهد.
فعالسازی و ارتقای تحقیقات هستهای و استفاده از فناوری صلحآمیز هستهای
یکی از مهمترین اقداماتی که میتواند باعث امیدواری در متخصصان و نیز ایجاد یأس در دشمنان شود، فعالسازی مجدد غنیسازی داخل ایران با هدفگذاریهای جدید و بالاتر است. سازمان انرژی اتمی ایران میتواند در یک بازه زمانی مشخص پس از جبران خسارتهای زیرساختی واردشده در جنگ تحمیلی 12روزه، در راستای توسعه کاربردهای صلحآمیز فناوری هستهای در کشور، تولید و ذخیرهسازی اورانیوم با غنای حداقل 90درصد را بهمنظور تأمین سوخت پیشرانهای هستهای و رآکتورهای تحقیقاتی، تولید اهداف پرتودهی، ساخت حسگرهای مورد نیاز صنعت هستهای و سایر کاربردهای صلحآمیز آغاز کند و نسبت به راهاندازی و بهرهبرداری از کارخانه تولید اورانیوم فلزی و عملیات ساخت، نصب و تزریق گاز ماشینهای غنیسازی نسل ششم اقدام و انجام غنیسازی را بهصورت توزیعشده در ساختگاههای جدید عملیاتی کند.
همچنین طراحی و ساخت یک رآکتور آب سنگین با سوخت اورانیوم غنای طبیعی و عملیات تحقیق و توسعه بازفرآوری سوخت مصرفشده با هدف تولید رادیوایزوتوپ و سوخت ترکیبی رآکتور هستهای و سایر کاربردهای صلحآمیز نیز کاملا با دانش فنی بومی ایرانی، قابل اعلام و اعمال است.