جزئیات صلح و سازش میان 2طایفه پس از 2سال قتل و خونریزی
8کشته؛ عاقبت تغییر تابلوی روستا
2سال پیش تغییر تابلوی یک روستا هرچند موضوع چندان مهمی بهنظر نمیرسد اما همین موضوع باعث اختلاف بین اعضای 2طایفه در خوزستان شد؛ تا حدی که 8نفر در جریان درگیریهای بین این 2طایفه جان خود را از دست دادند، 10نفر دچار نقص عضو و دهها نفر مجروح شدند که در نهایت پادرمیانی بزرگان منطقه به این درگیریهای خونین پایان داد. اما این درگیریها چطور اتفاق افتاد و چگونه این 2طایفه با یکدیگر سازش کردند؟
به گزارش همشهری، شروع این درگیری طایفهای به 2سال قبل در منطقه شادگان واقع در استان خوزستان برمیگردد. ماجرا زمانی شروع شد که دهیار یکی از روستاها بدون هماهنگی با بزرگان منطقه تصمیم گرفت نام یکی از روستاها را تغییر دهد. با اینکه روستاییان و عشایر منطقه زمزمههایی درخصوص تغییر نام این روستا شنیده بودند، باورشان نمیشد که دهیار این تصمیمش را عملی کند. چند روز از اعلام این تصمیم گذشته بود که دهیاری تابلویی که نام جدید روستا روی آن حک شده بود را نصب کرد. نصب همین تابلو باعث ایجاد اختلاف بین اعضای 2طایفه آلبوحصار و آلبوعبید شد. این 2طایفه در همسایگی یکدیگر زندگی میکردند و قدمت این همسایگی به بیش از 400سال میرسید. آنها در این سالها حتی با یکدیگر وصلت کرده بودند و روابط خوبی داشتند اما همین تابلو رابطهشان را با یکدیگر تیره و تار کرد.
اعضای طایفه آلبوعبید مخالف نصب تابلوی جدید بودند و میگفتند باید هرچه زودتر برداشته شود. به همین دلیل 4نفر از آنها که مسلح به کلاشنیکف بودند به روستا حمله کردند و در جریان تیراندازی در روستا زنی هدف گلوله قرار گرفت و جانش را از دست داد. همچنین 2کودک که 6 و 7ساله بودند نیز بهشدت مجروح شدند. بهدنبال این حادثه خونین پلیس وارد عمل شد و عاملان این تیراندازی دستگیر شدند. با وجود دستگیری قاتلان اما اعضای طایفه آلبوحصار که عزیزانشان را از دست داده بودند درصدد انتقام بودند.
دومین حمله
هرچند تا 40روز آرامش بین این 2طایفه حکمفرما بود اما بار دیگر آتش اختلافات بالا گرفت. درست 40روز پس از نخستین درگیری چند نفر از طایفه آلبوحصار که بهدنبال انتقامجویی بودند به مینیبوسی که حامل چندین نفر از طایفه آلبوعبید بود حمله کردند. آنها مینیبوس را به رگبار بستند و یکی از سرنشینان آن را که جوانی 35ساله بود به قتل رساندند و چندین نفر دیگر مجروح شدند. این حمله خونین اختلافات بین این 2طایفه را وارد مرحله تازهای کرد.
درگیری در تشییع جنازه
2 روز از قتل جوان 35ساله گذشته بود و اعضای طایفه آلبوعبید قصد تشییع پیکر عزیزشان را داشتند. درحالیکه مراسم تشییع آغاز شده بود بار دیگر درگیری آغاز شد. مردان مسلح از هر دو طایفه با تیراندازی به جان یکدیگر افتادند و در این درگیری یک نفر از آلبوحصار جانش را از دست داد و یکی از اعضای طایفه آلبوعبید قطع نخاع شد. دقایقی از درگیری در مراسم تشییع جنازه میگذشت که خانواده جوانی که قطع نخاع شده بود تصمیم گرفتند او را به بیمارستان منتقل کنند. آنها در راه بیمارستان بودند که ناگهان خودرویی که حامل مردان مسلح از طایفه آلبوحصار بود سر رسید و خودروی آنها را به رگبار بست. در جریان این درگیری نیز یک نفر از طایفه آلبوعبید جان باخت و یک نفر دیگر مجروح شد. این چهارمین کشته در چهارمین روز از شروع درگیریها بین این 2طایفه بود و معلوم نبود در ادامه چهکسی باز هم قربانی خواهد شد. در این شرایط بود که بزرگان منطقه پادرمیانی کردند و با دخالت پلیس و دستگاه قضایی برای مدتی درگیریها خاتمه یافت.
جنایت در تاریکی
8ماه از درگیریهای خونین گذشته بود و چند نفر از متهمان که بازداشت شده بودند آزاد شدند. یکی از آنها فردی بود که برادرش در این درگیریها جان خود را از دست داده بود و دیگری جوانی بود که پسرعمویش جان باخته بود. آنها که با گذشت 8ماه هنوز به آرامش نرسیده و درصدد انتقامگیری بودند، چند روز بعد از آزادی از زندان نقشه حمله مسلحانه تازهای را کشیدند. این 2عضو طایفه آلبوحصار وقتی هوا تاریک شد برق منطقهای که طایفه آلبوعبید در آنجا ساکن بودند را قطع کردند. آنها میخواستند در تاریکی شب و در شرایطی که هیچیک از دوربینهای مداربسته نصبشده در منطقه فعال نیست از آلبوعبید انتقام بگیرند. آنها در تاریکی شب به سوی عمو و برادرزادهای تیراندازی کردند که در این حادثه پسر جوان جانش را از دست داد و عمویش بهشدت مجروح شد.
قربانیان بیگناه
درگیریهای خونین همچنان ادامه داشت و طرفین درگیری برای قتل اعضای طایفه مقابل، همقسم شده بودند. به همین دلیل بود که 2روز بعد مردان مسلحی از طایفه آلبوعبید به قصد انتقامگیری به خانهای از طایفه آلبوحصار هجوم بردند. این خانه در بالای روستا واقع شده بود و ساکنان آن با وجود اینکه از اعضای آلبوحصار بودند اما در درگیریها نقشی نداشتند و بیطرف بودند. مردان مسلح در این درگیری 2نفر از آلبوحصار را به قتل رسانده و یک نفر را مجروح کردند.
انتقامگیری در ماهشهر
قتل 2مرد بیگناه از آلبوحصار درگیریها را برای چندماه متوقف کرد. ساکنان منطقه تا حدودی به آرامش رسیده بودند و گمان میکردند که درگیریها به پایان رسیده است اما 8ماه بعد خبر رسید که در جریان تیراندازی در جاده بندر ماهشهر جوانی از آلبوحصار بهدست مردان مسلح آلبوعبید به طرز فجیعی به قتل رسیده است. این جوان 27ساله در جاده ماهشهر-آبادان در حال فروش سبزی با وانت بود که هدف گلوله قرار گرفت. مردان مسلح با شلیک تعداد زیادی گلوله جان وی را گرفته بودند. او هشتمین قربانی در درگیریهای این 2طایفه بود.
درگیری در نخلستان
هر روز که میگذشت تلاش بزرگان منطقه برای ایجاد صلح و سازش بین این 2طایفه بیشتر از قبل میشد. همین پادرمیانیها هم باعث شده بود آرامش تا حدودی به منطقه برگردد. این در حالی بود که همه اعضای طایفه آلبوعبید که حدود 800نفر میشدند خانه و کاشانهشان را رها کرده بودند. مغازههای آنها در روستا و کشتیهایشان در دریا معطل مانده و همگی به مناطق دیگری کوچ کرده بودند. با این حال اعضای طایفه مقابل در سرتاسر خوزستان بهدنبال انتقامگیری از آنها بودند. در شرایطی که 6ماه از آخرین درگیری میگذشت اعضای طایفه آلبوحصار در نخلستانی در بندر ماهشهر به کمین چند نفر از آلبوعبید نشستند. آنها با تیراندازی 2نفر از آنها را هدف قرار دادند. با وجود اصابت گلوله اما این 2نفر به مرکز درمانی منتقل شدند و از مرگ نجات یافتند.
این پایان درگیریهای خونین بین این 2طایفه بود و بعد از آن بود که پادرمیانیها به ثمر نشست و طرفین توافق کردند که به درگیری پایان دهند و با یکدیگر صلح کنند.
مکث
خون بس
شیخ رحمن دورقی، بزرگ عشایر دورقیهای بنیتمیم در اینباره به همشهری میگوید: «هر 2طایفه آلبوحصار و آلبوعبید از زیرمجموعههای طایفه ما هستند. این درگیریها حدود 2سال طول کشید و تلاشهای زیادی برای ایجاد صلح و سازش بین آنها انجام شد. برخی اعضای این 2طایفه با یکدیگر فامیل بودند اما اختلافی پیشپاافتاده موجب قتل 8نفر، نقص عضو 10نفر و مجروح شدن دهها نفر دیگر شد و بیشتر این افراد هم بیگناه بودند. شاید اگر همان ابتدا دهیار روستا برای تغییر نام روستا شتابزده عمل نمیکرد این اتفاق رخ نمیداد.» وی ادامه میدهد: «در جریان کوچ طایفه آلبوعبید منطقهای به مساحت 4کیلومترمربع خالی از سکنه شد. آنها حتی مغازههایشان را رها کرده بودند. زمینها و نخیلات و همه داراییشان را رها کرده و تا حدودی به اقتصاد منطقه هم لطمه وارد شده بود. اما وقتی تصمیم به صلح گرفته شد همهچیز به حالت عادی برگشت.» این بزرگ عشایر درباره چگونگی سازش این 2طایفه میگوید: «چند روز قبل در مراسمی که در محلی به نام خانه سیدمحمد برگزار شد با پادرمیانی بزرگان هر دو طرف، طرفین درگیری با یکدیگر روبوسی کردند و قرار شد دیه قربانیان و مصدومان پرداخت شود و خدا را شکر که این اختلافات بعد از 2سال به صلح و سازش ختم شد.»