رماننویسی به مثابه تاریخنگاری
صالح واحدی/مترجم کتاب همه روزهای ما
ماریو بارگاس یوسا برنده نوبل ادبی سال 2010 در رساله «چرا ادبیات»، ادبیات را دارایی مشترک بشر میخواند. اگر فرهنگ را مجموعه آداب یک جامعه و کلام را ابزاری در خدمت بشر که داشتههای خود را با آن مبادله کند بدانیم، میتوان رمان را که در زوایایش آداب زندگی مردمان جوامع مختلف را نشان میدهد، یکی از رساناترین وسایط عرضه و مبادله داراییهای مشترک بشری بدانیم.
ما مردمی هستیم که تمام وجودمان با ادبیات آمیخته است و این به واسطه سهم بالای خداوندگاران ادب فارسی در داشتههای مشترک بشری است. صرف نظر از مبالغههای شوونیستی، ملتی که مولانا، سعدی، فردوسی، حافظ، نظامی، عطار و... دارد در بازار مبادله فرهنگ، متاعی برای عرضه و حرفی برای گفتن دارد و به تبع آن نیز میتواند با اعتماد به نفس بالاتری در متاع عرضه شده توسط ملتهای دیگر بنگرد و از آنها
بهره بجوید.
بیتردید رمان که یکی از عرصههای گسترده تلاش ملتها برای معرفی خود است، در زمره مهمترین ابزارهای آشنایی با فرهنگ سایر ملل، یادگیری نکات مثبت و درسگیری از نکات منفی است که همه انسانها در همه جای عالم به آن احتیاج دارند.
آنچه در مورد عبرتگیری از تاریخ گفته میشود، در مورد رمان نیز صادق است. بهعلاوه اگر در نگارش تاریخ، نگرشهای سیاسی و منافع و مطامع این و آنی تاثیرگذار باشد، یا درسگیری از آن منوط به گذشت زمان باشد، در رمان- یا در شعر- کمتر چنین است. چون در این عرصهها به زندگی در بطن یک جامعه پرداخته میشود و کمتر انگیزه و دلیلی برای جعل و دستکاری وجود دارد و چون برخلاف تاریخنگاری، ضرورتی برای گذر زمان و نگاه از دور وجود ندارد، اینها خود دلایل قابل تأملی برای پرداختن به رمان است.
برای ملتی که هیچکس در هیچ جای دنیا منکر پیشینه تولید فرهنگی آن نیست، هرگونه تلاش برای رشد و پیشرفت لاجرم از مسیر پرداختن به حوزه فرهنگ و رجوع به منابع ارزشمند خود میگذرد و البته همزمان آشنایی با ویژگیها و تجربههای موفق و ناموفق سایر ملل نیز ضرورتی اجتنابناپذیر است.
«همه روزهای ما» از زمان ترجمه تاکنون مسیری را طی کرده که اهل فرهنگ و ادب با آن ناآشنا نیستند اما با این همه جای بسی خوشحالی است که به همراهی و همت اهل فرهنگ و ادب، متاعی در این میدان عرضه شده است. امید که سهم صاحب این قلم نیز مقبول طبع مردم صاحبنظر شود. که به فرموده حکیم مولانا:
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی