جذابیتهای روایی و داستانهای جنایی
محمد بلوری ـ روزنامهنگار پیشکسوت
در میان کتابهای فراوانی که منتشر و چاپ میشوند، کتابهای داستان، مخاطبان بیشتری دارند. در میان داستانها هم، قصههای پلیسی و جنایی پرطرفدارترند. جوانترها که وضعیت کتاب و مطالعه را در سالهای اخیر دیدهاند، تصور میکنند همواره چنین بوده و بازار کتاب از اول کساد و بیرونق بوده است اما چنین نیست. جوانان دیروز و کسانی که مثل من گرد پیری بر سرشان نشسته و سن و سالی دارند، خوب یادشان هست که کتاب یکی از سرگرمیهای رایج مردم در چند دهه پیش بود. درواقع مطالعه مردم خیلی بیشتر از حالا بود. پاورقیها و صفحات حوادث روزنامهها جزو مطالب پرطرفدار بود و افراد خوشقلم و صاحبذوق داستانهایی را که گاه ریشه در واقعیت داشت با آب و تاب مینوشتند. در میان کسانی که در ساعات توزیع روزنامه جلو دکهها صف میبستند، بودند کسانی که منتظر روزنامه میایستادند تا این پاورقیها را پی بگیرند.
بعدها اما بهدلایلی که برخی از آنها برای من روشن نیست، هم روز به روز از میزان مطالعه مردم کاسته شد و هم صاحبان قلمهایی که میتوانستند در مخاطب انگیزه خواندن و دنبال کردن داستانها را برانگیزند، کم شدند. خیلیها فضای مجازی را در کاهش اقبال به مطبوعات و کتاب مقصر میدانند. خیلیها تقصیر را گردن ماشینیتر شدن زندگی و کمبود وقت میاندازند. من اما بیآنکه واقعا بدانم سهم هریک از اینها در این زمینه چقدر است، واقعا افسوس میخورم که خوانندگان ایرانی برای خواندن کتابهای جنایی و حادثهای – پلیسی سراغ ترجمههای آثار نویسندگان خارجی میروند. همواره در این موارد از خودم میپرسم مگر ما استعدادهای خوب و جوان در عرصه نویسندگی کم داریم؟ چرا همیشه تصور میکنیم خارجیها در خلق داستان و فیلمنامه از ما قویترند؟
ای کاش قدر جوانها دانسته و سختگیری و محدودیتها کمرنگتر شود تا شاهد خلق داستانهای جذاب و پرکشش توسط نویسندگان ایرانی باشیم.