دستفروشی با رضایت مردم
گزارشی از نشست تعدادی از مدیران شهری با دستفروشان مترو که ساماندهیشان با اما و اگرهای فراوانی همراه است
«... من دستفروش هستم، ولی مجرم نیستم. از صبح ساعت 8تا 10 شب کار میکنم و جایی برای استراحت ندارم. تمام سرمایهام یک کوله است و به دستفروشیام افتخار میکنم...» این جملات بخشی از حرفهای دستفروشان متروی امام خمینی (ره) است که در نشست صمیمانه بین دستفروشان، مسئولان شهرداری، مترو و نیروی انتظامی در محل متروی امام مطرح شد... مدتهاست که مدیریت شهری از ساماندهی دستفروشان صحبت میکند. برنامهها و راهکارهای بسیاری مطرح شده که موقتی بودند. به گزارش همشهری، اکنون مدیریت شهری جدید با نگاه مشارکتی برای تصمیمگیری درباره پدیده دستفروشی، نشستی بین مدیران شهری و دستفروشان برگزار کرده است. در این نشست حدود 200نفر از دستفروشان و اصحاب رسانه و مسئولان حضور داشتند و دستفروشان درباره مشکلات و خواستههای خود با مسئولان صحبت کردند که در زیر میخوانید:
پیرزن دست چروکیده و لرزانش را بالا میبرد و درحالیکه تصویر دو کودک معلولش را به سمت جمعیت و دوربینها میگیرد میگوید اگر مسافران مترو مردم هستند و وظیفه مسئولان تامین رضایت و امنیت برای مردم است، من هم مردم هستم... جوانی میگوید من در اوج جوانیام که باید به فکر تفریح باشم مجبور شدم برای پیدا کردن یک لقمه نان حلال دستفروشی کنم. ما ازسر ناچاری و بیسرمایگی به اینکار روی آوردیم. از روی خوشی اینکار را انجام نمیدهیم. از اول صبح تمام فکرم این بوده که سرماه چطور هزینه 400هزار تومان کرایه خانهام را بپردازم. کسی که دستفروشی میکند به انتهای خط رسیده و برای دستفروشی غرورش را در خانه جا گذاشته و.... صدای دیگر میگوید من 10 بار بهخاطر دستفروشی بازداشت شدم. بارها مأموران مترو پیراشکیهای من را که تمام سرمایه من بودند بردند. چمدانی که جنسهایم را در آن میگذاشتم و با زور و سختی به قیمت 650هزارتومان خریده بودم با چاقو پاره کردند. برخی مأموران به من توهین و اهانت کردند. داستان ما با مأموران داستان موش و گربه شده است. هر بار که جنسهای من را میگیرند به آنها التماس میکنم. شما بگویید من چه کار کنم، همان کاری را میکنم که مسئولان میگویند... زن جوانی از دو بچه بیسرپرستش میگوید که اگردستفروشی نکند نمیتواند خرج بچههایش را در آورد. او ادامه میدهد من اگر اینجا نیایم دو بچهام را چطور سیر کنم. در میان دستفروشها صداهایی بلند میشود که خود را لیسانسه، فوقلیسانس، طلبه، دکتر و... معرفی میکنند و از بیکاری و دستفروشی میگویند. دستفروشان خواسته نهایی خود را توسعه فضا و آزاد کردن سایر ایستگاههای مترو ازجمله دروازه دولت و بازگرداندن اجناس ضبط شده آنها توسط مأموران مترو اعلام میکنند.... صدای زن 65ساله دستفروش که میگوید سرطان دارد و از دولت کمک میخواهد، در فضا میپیچد...
راهحل میانه برای دستفروشی
محمد رضا جوادی یگانه؛ معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران
ما همه میدانیم وضعیت اقتصادی کشور بهعلت تحریمها ونوسانات ارزی مناسب نیست، امروز 20درصد از طبقه متوسط، فقیر شدند. البته دستفروشان بهعنوان فروشندگان کم سرمایه، بهخصوص در شرایط فعلی جامعه، مورد توجه نظام اقتصادی هستند، ولی دستفروشی یک مسئله سهجانبه است. ما در یک سمت مردم را داریم که شهرداری هم وظیفهاش حفظ امنیت و رضایت مردم است و از طرف دیگر دستفروشان هستند. ما میدانیم که قانون اجازه میدهد فروشندگان کمسرمایه در جامعه فعالیت داشته باشند. ولی طبق نظرسنجی از مردم حدود 50درصد آنها از حضور دستفروشان در مترو ناراضی هستند.
شهرداری موظف است فضایی فراهم کند که امنیت و رضایت مردم تامین شود و نخستین وظیفه مترو فراهم کردن امکان رفتوآمد برای مسافران است. برای اینکه درباره دستفروشی به تصمیم برسیم، امروز مسئولان در مترو حضور پیدا کردند که حرفهای دستفروشان را بشنوند تا بفهمند چگونه میتوان به یک راهحل مشترک رسید که هم امنیت و رضایت و تسهیل در رفت و آمد مردم حفظ شود و هم اینکه دستفروشان بتوانند بهکار خود بپردازند. در این زمینه وزارت مسکن باید فضای لازم را فراهم کند. شهرداری هم مکانی را تدارک ببیند و... اینکار فقط با گفتوگو به سرانجام میرسد. تصمیمات باید با مشارکت مردم و دستفروشان باشد. نهادهای تصمیمگیرنده مانند مترو، شورا، شهرداری و... در حال تصمیمگیری در این زمینه هستند. یک راهکار جمعآوری دستفروشهاست و دیگری رها کردن آنها که هیچکدام راهحل مناسبی نیستند. باید راهحل میانهای پیدا کرد.