احوالپرسی از حسامالدین سراج، خواننده سرشناسی که به تازگی آلبوم جدیدش روانه بازار شد و تنها دغدغهاش گسترش موسیقی باکیفیت است
فرش زیرپایم را هم برای موسیقی خوب میفروشم
پرنیان سلطانی
مهم نیست هرکدام از ما چقدر اهل موسیقی هستیم. حتی اهمیتی ندارد کدام سبک موسیقی را دنبال میکنیم. به هر حال همه ما حسامالدین سراج را حتی شده به اندازه یک قطعه ماندگار و خاطرهساز میشناسیم؛ کسی که 40سال از عمر 60سالهاش را صرف موسیقی اصیل ایرانی کرده و در محضر اساتیدی همچون محمدرضا شجریان، فرامرز پایور، پشنگ کامکار و... آموزش دیده و در تمام این سالها بارها و بارها با طنین ساز و صدای صاف و دلنشینش برایمان خاطرهسازی کرده است. حسامالدین سراج درست مثل کارهایش است؛ آرام و متین، اما حساس و دغدغهمند. این را وقتی متوجه میشویم که به بهانه جدیدترین اثرش آلبوم «چشم بیخواب» راهی دفتر کارش میشویم و با او به گفتوگو مینشینیم. از فضای این روزهای موسیقی و مافیایی که در این دنیای هنری بهدنبال تجارت است، گلایه دارد و میگوید که برای گسترش موسیقی ارزشمند حاضر است از جیب خود هزینه کند و حتی فرش زیرپایش را هم بفروشد. گپ و گفت ما با خالق قطعههای ماندگار «باغ ارغوان»، «شرح فراق»، «بوی بهشت»، «رؤیای وصل»، «وصل مستان»، «شمسالضحی» و... را در ادامه خواهید خواند.
اگر موافق باشید با جدیدترین اثرتان شروع کنیم؛ آلبوم چشم بیخواب که در آخرین روزهای تیرماه رونمایی شد. کمی برایمان از این آلبوم میگویید؟ از چگونگی شکل گرفتنش و فضای متفاوتی که نسبت به کارهای قبلیتان دارد.
بله، سعی بر این بود که آلبوم چشم بیخواب هم از نظر مطلب و محتوا و هم به لحاظ ملودی و تنظیم، کار متفاوتی باشد. برای همین با همراهی مجید مولانیا، هنرمند بسیار باذوقی که نوازنده تار است، اشعار را با وسواس و دقت زیاد انتخاب کردیم که در نهایت به شعر شاعرانی ازجمله مولانا، حافظ، باباطاهر، شفیعی کدکنی، هوشنگ ابتهاج (سایه) و حسین منزوی رسیدیم. همچنین مجید مولانیا در ساخت و تنظیم قطعات این آلبوم هم سعی کرده فرم جدیدی از تنظیم را ارائه دهد. ضمن اینکه بچههای گروه «سور» هم که همگی از نوازندگان بسیار قوی و کارآمد کشورمان بهحساب میآیند، قطعات را اجرا کردهاند.
در این فرصت موفق به بازخوردگیری از مخاطبان شدهاید؟ میخواهیم بدانیم استقبال مردم و اهالی موسیقی از این کار جدید چطور بود؟
خب آلبوم چشم بیخواب در روزهای اولیه انتشارش عنوان پرفروشترین آلبوم موسیقی را از آن خود کرد و این نشان میدهد به لطف خدا مردم از این کار خوششان آمده است. درباره استقبال اهل فن و نظر بزرگان موسیقی هم باید بگویم که در روز رونمایی آلبوم، تعداد زیادی از اهل فرهنگ و ادب و موسیقی حضور داشتند و این واقعا برای من ارزشمند است. ضمن اینکه روز قبل از رونمایی استاد هوشنگ کامکار که از مدعوین مراسم بود با من تماس گرفت و گفت دلم نیامد تا فردا صبر کنم و خواستم زودتر درباره آلبومت صحبت کنم. این آلبوم کار بسیار خوبی بود و مدتها بود که کاری با این فرم نشنیده بودم، بنابراین خیلی از شنیدنش لذت بردم. من خیلی خوشحال شدم از اینکه کسی که همواره حق استادی به گردن ما دارد، آثار ارزشمندی در حوزه موسیقی خلق کرده، سرپرست گروه کامکارها بوده و تحصیلات عالیه موسیقی دارد، کارم را تأیید کرده است.
چند وقت پیش هم در شبکههای مجازی از شما اذانی منتشر شد که آن هم خیلی مورد توجه مردم قرار گرفت. چطور شد تصمیم گرفتید اذان کار کنید؟
حدود 9سال پیش یکی از دوستان ما که علاقه زیادی داشت از بین خوانندهها هم کسی اذان کار کند، سفارش ضبط این کار را داد. همان موقع با حضور حاج محمدرضا پورزرگری، قاری بینالمللی قرآن این اذان را ضبط کردیم اما صدا و سیما به آن ایراد گرفت و اجازه پخش آن را نداد. تا اینکه امسال همزمان با ماه مبارک رمضان این اذان در فضای مجازی منتشر شد و شکر خدا مردم هم نسبت به آن خیلی لطف داشتند. به هر حال من بهخاطر نیت و قصد و ارادهای که پشت این اذان بود، از گفتن آن بسیار خوشحالم و امیدوارم بیشتر شنیده شود.
استاد کمی هم درباره فضای موسیقی امروز کشورمان بگویید. بهنظرتان بزرگترین مشکل امروز موسیقی ما چیست که باعث شده موسیقی ارزشمند رفتهرفته به حاشیه رانده شود و جایش را موسیقی بهاصطلاح بازاری و حتی سخیف بگیرد؟
هماکنون ما 2مشکل بزرگ در موسیقیمان داریم که من مسبب آنها را متولیان فرهنگ و هنر کشور میدانم. متأسفانه این روزها موسیقی دیگر یک هنر نیست بلکه به یک بیزینس و تجارت تبدیل شده است. ببینید! هماکنون که توزیع آثار موسیقی از طریق فضای الکترونیک انجام میشود، آثار در کمترین زمان ممکن بهصورت رایگان در اختیار مردم قرار میگیرد و به این ترتیب کسی که برای یک کار ارزشمند موسیقایی سرمایهگذاری کرده، رسما ضرر میکند. در شرایطی که کشورهای مختلف دنیا برای ماندگاری موسیقی کیفی و ارزشمند حتی سوبسید میپردازند تا نسلهای آیندهشان را از این منبع ارزشمند تغذیه کنند، سازمانهای متولی فرهنگ و هنر ما ازجمله صدا و سیما و وزارت ارشاد بهدنبال کسب درآمد خودشان هستند. بهعنوان مثال اخیرا ارشاد در همان گام نخست برای صدور مجوز کنسرت 10درصد از درآمد سالن را مطالبه میکند، درحالیکه ممکن است گروه موسیقی نتواند تمام بلیتهای کنسرت را بفروشد یا بدتر از آن، ممکن است اجرا به هر دلیلی لغو شود. خب ناگفته پیداست که با این رویکرد فقط کسی که بهمعنای واقعی کلمه کار هنری و موسیقایی انجام میدهد، ضرر میکند وگرنه برای کسی که به موسیقی به چشم تجارت نگاه میکند، مشکلی پیش نمیآید چون او معتقد است که این پول را هزینه کرده تا بهعنوان مثال فرزندش معروف شود! از طرفی صدا و سیما هم با پخش کارهای متوسط و ضعیف، سلیقه شنیداری مردم را در حد متوسط پایین آورده است. این روزها از هر 10 اثری که از رادیو یا تلویزیون پخش میشود، یک کار سنتی است، یک کار محلی و 8تای دیگر کار پاپ است. البته داخل پرانتز این نکته را اضافه کنم که ما وقتی میگوییم پاپ، منظورمان کار پاپ خوب و قوی نیست. منظور کارهای سطحی و ضعیفی است که متأسفانه این روزها زیاد تولید میشوند. خب حالا این دو مشکل را کنار هم بگذارید تا ببینید فضای امروز موسیقی ما برای کسانی که کار ارزشمند هنری انجام میدهند، چقدر آزاردهنده است. در این فضا بزرگان شعر و موسیقی ما باید خون دل بخورند، بعد عدهای بیهنر با رادیو و تلویزیون و وزارت ارشاد بیزینس کنند! این مافیای موسیقی است که امروز ما را به اینجا رسانده و اگر آن را مهار نکنیم معلوم نیست ما را به کجا خواهد برد.
فعالیت مافیای موسیقی که جای خود اما عدهای هم معتقدند یکی از دلایل پر و بالگرفتن کارهای سطحی و سخیف، قهرکردن اساتید موسیقی است؛ یعنی افرادی که دغدغه کار کیفی و ارزشمند دارند، با سرخوردگی و دلشکستگی کمتر کار میکنند و همین باعث شده فضای موسیقی در اختیار بیهنران قرار بگیرد. این نظریه را قبول دارید؟
نه به هیچ وجه. من با فعالان این حوزه در ارتباطم. کامکارها، آقای داوود آزاد، آقای فریدون شهبازیان، بچههای گروه بیدل و سور، خوانندههای جوان موسیقی ایرانی و آهنگسازان را از نزدیک میشناسم و در جریانم که اتفاقا چقدر هم فعال و پرکار هستند. اگر بچههای پاپ یکدهم تلاش و پشتکار ما را داشتند، امروز کل دنیا را گرفته بودند! اما متأسفانه فعالیت ما همیشه با مانع برخورد میکند. بهعنوان مثال کنسرت شیراز خود من بهخاطر همین قانون 10 درصد سهم وزارت ارشاد تعطیل شد. آقای علیزاده هم کنسرتی داشتند که برگزار نشد. اینها مشتی نمونه خروار است. متأسفانه بسیاری از کنسرتهای ما به همین شکل لغو میشوند. خب این از اجرای کنسرت، آن هم از تهیه آلبومی که با این نوع انتشار عملا برای گروه موسیقی و تهیهکننده کار، سود که ندارد هیچ، ضرر هم دارد! واقعیت این است که اگر جلوی پایمان سنگاندازی نکنند و مدام برایمان مانعهای بلند و بلندتر نسازند، ما داریم کار میکنیم و اتفاقا خیلی هم فعال و پرکاریم. ما با همه این مشکلات باز هم راه خودمان را میرویم و در این راه اگر لازم باشد حتی فرش زیرپایمان را هم میفروشیم تا جوانهای مستعد را به جامعه موسیقی معرفی کرده و برای بالا نگهداشتن سلیقه شنیداری مردم آثار کیفی و ارزشمند تولید کنیم.
خب کمی از این فضا فاصله بگیریم. شما تدریس هم میکنید، درست است؟
بله، در آموزشگاه تدریس آواز دارم.
بهعنوان کسی که با جوانها در ارتباط هستید، نسل امروز موسیقی و جوانهای علاقهمند به این هنر را چقدر در کارشان موفق میدانید؟
خیلی خوبند، خیلی. خود من 3، 2 هنرجوی جدی آواز دارم که از امیدهای آینده آواز ایران هستند. منتها همانطور که قبلا هم عرض کردم، متأسفانه سهمی که امروز به موسیقی ایرانی داده میشود، شاید حتی 10درصد هم نباشد؛ چرا که این روزها موسیقیای که جنبه تفریح و سرگرمی دارد همه فضای موسیقی را بهخودش اختصاص داده و کار کیفی جدی به حاشیه رانده شده است. خب به هر حال موزیسین هم برای گذران زندگیاش نیاز به درآمد دارد. همین میشود کسانی که به موسیقی ایرانی علاقهمند هستند، کلی کار کرده و برای هنرشان زحمت هم کشیدهاند، درنهایت مجبور میشوند سراغ شغلهای دیگر بروند.
بهنظرتان ورود به دنیای موسیقی هماکنون کار سختتری است یا زمان شما و هم نسلهایتان؟
قطعا امروز کار سختتری است. زمان ما اگر کسی قابلیتی داشت، بهراحتی میتوانست وارد دنیای موسیقی شود. اما امروز بدون حمایت مافیای موسیقی، کمتر کسی میتواند رشد کند؛ حتی اگر در نوع خودش بهترین باشد. این یک هشدار جدی به سازمانهای فرهنگی و هنری کشور ازجمله صدا و سیما و وزارت ارشاد است که مواظب مافیای موسیقی باشند؛ مافیایی که متأسفانه فضای موسیقی ما را قبضه کرده و با نگاه اقتصادی و تجاریشان، حتی تربیت گوش مردم را هم برهم زدهاند.
استاد تا دوباره حرف از مافیای موسیقی و سلیقه شنیداری مردم شد، این سؤال را هم بپرسم که هماکنون جایگاه موسیقی سنتی را بین مردم چطور میبینید؟ مردم زمانی شیفته موسیقی اصیل ایرانی بودند و با لذت کارهای اساتید این حوزه را دنبال میکردند. بهنظرتان هنوز هم موسیقی سنتی چنین جایگاهی بین مردم دارد؟
ببینید! موسیقی سنتی طرفداران خودش را دارد. ممکن است امروز تعدادشان نسبت به طرفداران سبکهای عامهپسند مانند پاپ کمتر باشد اما ما برای مقایسه درست طرفداران مختلف موسیقی باید ارزش کیفیشان را درنظر بگیریم. شما وقتی وارد سالنی میشوید که در آن کنسرت سنتی برگزار میشود، مخاطبهایتان استاد نصیریان، استاد فراهانی، استاد کامکار، استاد روشنروان و... هستند. خب این مخاطبها قطعا با افرادی که صرفا برای تفریح و خوشگذرانی به سالن میآیند متفاوت هستند. همینطور این موضوع را میتوان به فعالان این حوزه هم تعمیم داد. بچههایی که این روزها موسیقی ایرانی کار میکنند، در کارشان بسیار جدی هستند و به کارشان بهعنوان یک امر ارزشمند و معنوی نگاه میکنند. خب اینها قطعا با افرادی که بهدنبال بیزینس در موسیقی هستند، متفاوتند. این بچههایی که سالها برای هنرشان زحمت میکشند، نیروهای بهواقع مستعدی هستند که امیدهای آینده موسیقی کشورمان به حساب میآیند.
چند سالی است که سبکی به اسم موسیقی تلفیقی باب شده و عدهای از فعالان این حوزه در تلاشند با تلفیق موسیقی سنتی و مدرن، موسیقی ایرانی را جوانپسندتر کنند. چقدر با این کار موافقید و بهنظرتان اساسا این گروه تا چه اندازه در جذب جوانها به موسیقی اصیل ایرانی موفق بودهاند؟
بهطور کلی من کار تلفیقی را خیلی دوست دارم. خود من «رویای وصل» را با ترکیبی از سازهای باغلاما، تابلای هندی، دف، تنبور و مضرابیهای ایرانی ساختم؛ یعنی در یک موسیقی هر کدام از سازها متعلق به یک فرهنگ بودند. اتفاقا این کار یکی از پرفروشترین کارها شد و خیلی مورد استقبال مردم قرار گرفت. هماکنون هم همایون شجریان سرآمد همه جوانهایی است که قصد دارند موسیقی سنتی را جوانپسندتر ارائه دهند. اتفاقا اصل این کار بسیار خوب است؛ چون با این کار جوانها به دایره موسیقی ایرانی میآیند و در این دایره 4تا آواز ایرانی و تصنیف خوب هم میشنوند. اما متأسفانه بعضی از افرادی که قصد فعالیت در این حوزه را دارند، اصل ماجرا را به کلی فراموش میکنند! قرار بر این است که با شعر، ساز یا سبکی متفاوت، موسیقی سنتی را جوانپسندتر کنیم اما گاهی میبینیم در کار این بچهها، ابزاری که برای همراهی آورده شده، تبدیل به اصل ماجرا میشود و اصل ماجرا زیر سایه این ابزار قرار میگیرد! اگر این اتفاق نیفتد و همهچیز در خدمت محتوا و ارزش باشد، بهنظر من موسیقی تلفیقی خیلی هم خوب است.
شما خودتان فقط موسیقی سنتی گوش میدهید؟
نه. من بیشتر کارهای اساتید موسیقی ایرانی ازجمله استاد شجریان را دنبال میکنم. به ساز استاد شهناز هم علاقه دارم. اما این به آن معنا نیست که سبکهای دیگر موسیقی را گوش ندهم.
یعنی پاپ هم گوش میکنید؟
بله، گاهی اوقات. البته نه از پاپهای جنس امروز، گاهی پاپهای قدیمی و قوی را گوش میدهم. اما بهطور کلی اگر قرار باشد کار خاصی را گوش بدهم، قطعا سراغ بچههای پاپ امروز نمیروم. نه اینکه بگویم مخالف کارشان هستم، نه. بهخاطر اینکه اساسا این سبک موسیقی با روحم سازگار نیست و واقعا از شنیدنشان لذت نمیبرم. من هر زمان که بخواهم کاری را برای شنیدن انتخاب کنم، از بین همه خوانندهها، فقط استاد شجریان را انتخاب میکنم چون مشکلات این سبک را میدانم و کمی فنیتر از دیگران به این موضوع نگاه میکنم، برای همین بیش از مخاطبان عادی متوجه مهارت بینظیر استاد شجریان در آواز میشوم و واقعا از شنیدن کارهایش لذت میبرم. بهنظر من استاد شجریان خودش با کارهایی که تاکنون انجام داده اذعان کرده که بهترین است.
استاد کمی هم از خودتان بگویید. هماکنون مشغول چه کاری هستید؟اگرچه آلبوم چشم بیخواب به تازگی منتشر شده، اما مخاطبهایتان منتظر چه کارهای دیگری از شما باشند؟
پیش از این با استاد اردشیر کامکار، حسین رضایینیا، همایون نصیری و امیرناصر رنجبر و همچنین 2نوازنده از کشور ترکیه، مجموعهای از ترانههایی که وجه مشترک فرهنگها، اقوام و ملل هستند را اجرا کردهایم؛ ترانههایی که در بسیاری از کشورها رایج هستند و ملودیهایشان آنقدر خوب بوده که هر کشوری شعر زبان خودش را روی آنها گذاشته. این کار تاکنون 2بار در سالن وزارت کشور و تالار وحدت اجرا شده و قصد داریم آن را بهزودی منتشر کنیم. کار دیگری با عنوان «تو مرو» هم در دست تهیه داریم که مجموعه 3تصنیف و یک آواز است. این کار با پیانو، ویولن سل، تنبک و دف برای کسانی که موسیقی لطیف و لایت ایرانی را دوست دارند، تنظیم شده و در آینده منتشر میشود. ضمن اینکه هماکنون در حال ضبط مجموعهای از گلچین اشعار شعرای جوان معاصر هستیم که آن هم تقدیم مردم خواهد شد.
چشم بیخواب از نگاه استادان موسیقی
جمعه 28تیرماه با حضور پیشکسوتان و اهالی موسیقی در فرهنگسرای ارسباران، از جدیدترین آلبوم حسامالدین سراج با عنوان چشم بیخواب رونمایی شد؛ آلبومی با 9 قطعه به نامهای «سفر»، «ساز و آواز اصفهان و چهارمضراب»، «جستوجوی دوست»، «چشم بیخواب»، «دولت عشق»، «تکنوازی کمانچه آلتو»، «سرود کهن»، «ساز و آواز شور» و «ایران» به آهنگسازی مجید مولانیا و همراهی گروه موسیقی سور که پس از 2سال مجوز نشر گرفت و روانه بازار موسیقی شد. اگر چه این آلبوم در روزهای اولیه انتشارش جزو پرفروشترین آلبومهای موسیقی ایران قرار گرفت اما آنچه باعث اهمیت بیشتر جدیدترین اثر حسامالدین سراج شده، صحبتهای اساتید موسیقی درباره این آلبوم موسیقایی ارزشمند است.
یکی از این اساتید موسیقی استاد هوشنگ کامکار، آهنگساز نامآشنای ایرانی است که چشم بیخواب را کاری تحسینبرانگیز مینامد و درباره آن میگوید: «متأسفانه امروز به ندرت شاهد شعر، ملودی، اجرای موسیقی و آواز خوب هستیم. بنابراین وقتی در چنین شرایطی آلبوم چشم بیخواب تولید میشود، بسیار خوشحال شده و از شنیدن آن لذت میبریم».
استاد کامکار با برشمردن شاخصههای جدیدترین اثر سراج ادامه میدهد: «انتخاب اشعار مولانا، حافظ، شفیعی کدکنی و حسین منزوی، ملودی با بسط و گسترش چندصدایی هماهنگ با ملودیها با هویت ملی از شاخصههای این آلبوم است و در اکثر باندها یک سکوت و جذابیت خاص حس میشود که از نظر موسیقی دارای فرم است».
این آهنگساز برجسته با بیان این مطلب که توجه سراج به حفظ موسیقی است، نه شهرت و تجارت، میافزاید: «به دوستداران هنر توصیه میکنم این آلبوم را گوش دهند».
یکی دیگر از بزرگان موسیقی که درباره این آلبوم صحبت کرده، کامبیز روشنروان است؛ آهنگساز مطرحی که مدیرعامل خانه موسیقی است و از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گواهینامه درجه یک هنری دریافت کرده است. او درباره ویژگیهای اصلی آلبوم چشم بیخواب میگوید: «یکی از ویژگیهای موسیقی سنتی و ملی ایران، بخش ساز و آواز است که متأسفانه امروز کمرنگ شده است. اما در این آلبوم، 2 اجرای پخته متفاوت ساز و آواز با نوعی همراهی گروه و یک موسیقی سنتی کاملا متفاوت با سازهای ایرانی را میشنویم. همچنین انتخاب اشعار ناب از شاعران برجسته با ملودیهای زیبا و تنظیم فوقالعاده کارها باعث شده که از شنیدن این قطعهها سیر نشویم».
روشنروان همچنین با تبریک به دستاندرکاران تهیه آلبوم برای ریتم، رنگ و هماهنگی سازها که تجربهای جدید در سازهای ایرانی بهحساب میآید، ادامه میدهد: «از مردم ایران میخواهم از این اثر حمایت کنند تا بیشتر شاهد این جنس کارهای با فکر، خلاق و ماندگار در عرصه موسیقی باشیم».
متأسفانه این روزها موسیقی دیگر یک هنر نیست بلکه به یک بیزینس و تجارت تبدیل شده است