اکبر نعمتاللهی| مدیر موزهها و مرکز اسناد نفت:
دیدگاهی درباره تاریخ وجود دارد که معتقد است «تاریخ، ثبت احوال بزرگان است». تنها تاریخ زندگی و حیات بزرگان نسلهاست که در قضاوت درباره تاریخ به کار گرفته میشود؛ درحالیکه تاریخ، همه مردماند؛ همه آنها که از گذر شادیها و رنجهایشان زندگی ساخته میشود و تاریخ شکل میگیرد. با این ملاحظه، این تعبیر بیراه نیست که تاریخ، ثبت احوال بزرگان است؛ زیرا با فاصلهگرفتن از وقایع و رویدادها، هم اسناد و مدارک و هم اشیایی که جزئیات یک رویداد را میسازند از دست میروند؛ اما در چند دهه اخیر، توجه به ضرورت ثبت و ضبط اسناد و مدارک رویدادهای تاریخی، بحث موزهداری را جدی کرد و همین توجه باعث شد که موزههای بیشماری در سراسر جهان تشکیل شود و بهمرور حتی کار به جایی رسید که این موزهها کمکم وجه تخصصی هم به خود گرفتند. کشورهای مختلف بر اساس نقشی که هر شاخه از زندگی تاریخیشان بر آن محور ساخته شده است، موزههایی تشکیل میدهند که جزئی از زندگیشان را برای نسلهای آینده بازگوید.
بیش از 100سال از کشف نفت و حفر نخستین چاههای نفت در ایران میگذرد. در این سالها نفت و جنبشهای اجتماعی، تأثیرات متقابلی بر یکدیگر داشتهاند که سبب شده است برای نوشتن برگهای تاریخ، نیازمند باشیم تاریخ نفت را درست بدانیم و بشناسیم. نفت بهعنوان یگانه محصول عمده صادراتی ایران شکلی از زندگی را تعریف کرده که تقریبا همهچیز به آن وابسته شده است.
نکته دیگر اینکه بهمرور ثابت شده است که بسیاری از حرفها و اظهارنظرهایی که وجه دقیقی نداشتهاند در صورت دریافت اطلاعات درست، بیان نمیشدهاند. در چند سال اخیر (از نزدیک به 3سال پیش به این سو) در وزارت نفت باب جدیدی در تاریخ نگاری نفت گشوده شده و با تشکیل اداره موزهها و اسناد صنعت نفت، مناطق تاریخی صنعت نفت در چارچوب برنامههای تشکیل موزههای نفت قرار گرفتهاند. این امر پیش از این در اروپا سوابقی داشته است. نروژ تاریخ نفت دریای شمال را در موزه نفت خود ذخیره کرده است و کشورهای آمریکایی و اروپایی که زندگی در کنار صنعت نفت را تجربه کردهاند، حدود 200تا از این موزهها را شکل دادهاند. آمریکا در شهرهای مختلف نفتی، سوابق این صنعت را برای حفظ مدارک و اسناد آن در موزههایی گرد آورده است که علاوه بر سایر جاذبههای توریستی این مناطق، جاذبه توریستی جدیدی به حساب میآیند و اکنون با تشکیل اداره موزههای صنعت نفت در ایران، برای شکلدادن موزهها در مناطقی که پیشینه صنعت نفت بیشتر و سنگینتر است تلاش میشود.
در آبادان، اهواز، مسجدسلیمان، دارخوین، سبزوار، مشهد، بوشهر، کرمان، کرمانشاه، اهواز، امیدیه، تهران و... موزههایی در شرف شکلگیری هستند. هماکنون 3موزه در آستانه بهرهبرداری قرار دارد و موزه بنزینخانه آبادان به روی علاقهمندان گشوده شده است. در مدتی اندک اسناد و اشیای مهمی از تاریخ صنعت نفت جمعآوری شده و به موزههای این صنعت انتقال یافته است. این کار سترگ بهرغم حاکمیت این تفکر بر واحدهای صنعتی انجام گرفته است که انجام کارهای فرهنگی را در واحدهای صنعتی، زینتی و دورریختن پول و منابع تلقی میکنند. اما آنان که در این مدت کوتاه از موزهها دیدن کردهاند بهخوبی گواهی میدهند که این موزهها توانسته است تصور مردم و آنان را نسبت به صنعت نفت تصحیح کند و آنها را به نگاهی تازه بکشاند. مدارس و دانشآموزان، منابع بهتری برای قضاوت درباره تاریخ نفت و حوادث و رویدادهای موازی آن یافتهاند و فرصتهایی در اختیار نسلهای آینده قرار گرفته است که در این راستا درباره گذشته خود بدانند. میگویند اگر تاریخ را انکار کنیم یا نادیده بگیریم ناگزیر از زندگی در گذشته هستیم. باید تجربههای گذشته را تکرار کنیم و نمیدانیم چرا فلان رویداد بر سر گذشتگان آمده است و الخ.
موزهها درهای تاریخ را به روی ما میگشایند و ما را وادار میکنند که به گذشته فکر کنیم و ابزاری را در اختیارمان قرار میدهند که قضاوتی درست درباره گذشته داشته باشیم. در کشورهایی مانند ایران که طوفان حوادث در یک سده اخیر بسیاری چیزها را دچار تحریف و تخریب کرده است میتوان با ورود به عرصه موزهداری، روایت درستی از تاریخ را به روی نسلهای مختلف در عرصههای مختلف گشود تا دچار خطای قضاوت نشوند و بیاموزند. مخالفان موزهها که این کار را کاری عبث و دورریختن پول میدانند بهواقع درهای حقیقت را روی نسلها و عصرها میبندند و میخواهند نگاه و تفکر خود را به دیگران تحمیل کنند. موزهها جلوی خطا در تفسیر تاریخ را میگیرند و به جوانان و دانشآموزان و دانشجویان امکان تحقیق دقیق در تاریخ را میدهند. امیدواریم با افتتاح هرچه زودتر و گستردهتر موزههای صنعت نفت بتوانیم به قضاوت درست درباره تاریخ کمک کنیم. برای درک درست تاریخ معاصر، ورقزدن تاریخ صدساله صنعت نفت، ضرورتی اجتنابناپذیر است.