حفاظت از جعبه سیاه زندگی
در هر رابطهای، مشکلاتی وجود دارد و روابط زناشویی هم مشکلات خاص خود را دارد که نوع برخورد ما با توجه به روشهای حل مسئله با آنها متفاوت است. بعضی از ما ترجیح میدهیم ساکت باشیم، مشکلاتمان را برای کسی بازگو نکنیم و اگر هم قرار است به کسی بگوییم، فقط بین خودمان و همسرمان باشد. اما گروه دیگری با پیش آمدن کوچکترین مشکلی در رابطه، آن را با دوستان و خویشاوندان خود مطرح میکنند و منتظرند دیگران به جای آنها تصمیمگیری کنند.
مشورت یا حل مسئله ؟
مطرحکردن مشکلاتی که با شریک زندگی خود داریم، چیزی است که افراد با توجه به روحیات خود نسبت به نوع انجام آن تصمیمگیری میکنند. اما توجه داشته باشیم در چنین شرایطی ابتدا باید ببینیم با چه هدفی دست به چنین کاری میزنیم و قرار نیست دیگران به جای ما تصمیم بگیرند؛ تصمیمگیرنده نهایی حتما خود ما هستیم. ضمن اینکه وقتی میخواهیم در مورد مشکلات زندگی زناشویی مثلا با والدینمان صحبت کنیم، باید در مورد مصداقها صحبت کنیم؛ نه اینکه آنقدر از طرف مقابل خود بدگویی کنیم که اگر مشکلمان هم حل شد، آنها حاضر نباشند دیگر او را مانند قبل بپذیرند. همچنین نباید مسائل و مشکلات خود را بدون اطلاع و توافق همسرمان با خانوادههایمان مطرح کنیم، چون آنها حتی بعد از بهبود رابطه هم فکر میکنند زندگی ما سرشار از مشکل است و همین موضوع باعث ناراحتیشان میشود.
ارائه راهحل
فراموش نکنیم وقتی والدین و اقوام ما فکر کنند زندگی ما مشکلات زیادی دارد، با توجه به دانستههای ناقصی که از جعبهسیاه زندگیمان دارند، راهحلهای مختلفی به ما پیشنهاد میدهند؛ روشهایی که با توجه به تجربیات خود به آنها رسیدهاند. ممکن است شنیدن تجربه دیگران برای ما مفید و خوشایند باشد ولی ما برای رسیدن به نتیجه بهتر حتما باید دست به اقدامات مهمتری بزنیم. مثلا با آگاهی بیشتر نسبت به علایق و خواستههای همسرمان با دنیای متفاوت او آشنا شویم. خواندن کتابها یا جستوجو در اینترنت هم میتواند تا اندازهای مفید واقع شود، اما مراجعه به کارشناس و متخصص قطعا نتیجه بهتری خواهد داشت.
در جستوجوی آرامش
بسیاری از زوجها به خصوص خانمها وقتی مشکلی دارند، برای اینکه بتوانند خود را آرام کنند، دوست دارند از مشکل خود صحبت کنند و گاهی فقط با صحبتکردن درباره آن تاحدودی آرامش پیدا میکنند. اما این موضوع را هم باید مدنظر قرار دهند زمانی که والدین از مشکلات ما باخبر شوند، به طور ناخودآگاه رفتارشان با همسرمان تغییر میکند و گاهی حتی دیگر هیچوقت نمیتوانند نگرش خود را نسبت به او عوض کنند. همین موضوع باعث مشکلات خانوادگی بیشتری خواهد شد. بسیاری از پدر و مادرها هم سعی میکنند برای آرامکردن ما، طرف مقابل را مقصر بدانند. به این ترتیب فکر میکنیم کاملا حق با خودمان است و نمیتوانیم با شناخت واقعی مشکلات، سهم خودمان را در به وجودآمدن مشکلات موجود در رابطه بهدرستی تشخیص دهیم. بنابراین هنگام انتخاب برای رسیدن به آرامش بیشتر باید ببینیم ترجیح میدهیم صرفا با چند ساعت درددلکردن به طور مقطعی آرام شویم یا میخواهیم با حلکردن مشکلات موجود در رابطه، شناخت بیشتری نسبت به خود و طرف مقابل خود داشته باشیم و در سایه چنین آگاهیای به آرامش بیشتری دست پیدا کنیم؟