هواتو دارم
روایت سبک زندگی یک شهید
کتاب «هواتو دارم» روایت زندگی شهید مدافع حرم مهندس مرتضی عبداللهی به قلم محمدرسول ملاحسنی، یکی از کتابهای تقریظشده توسط مقام معظم رهبری است که از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است. این کتاب از 12 فصل تشکیل شده و قصه زندگی شهید مهندس مرتضی عبداللهی است که از سال ۱۳۸۵ شروع میشود و در سال ۱۳۹۷ تمام میشود؛ روایت 12 سال از زندگی پرپیچوخم و مملو از لحظههای ناب یک قهرمان. داستان از یک خواب شروع میشود؛ خوابی که سرچشمه تغییرات اساسی در یک انسان است؛ خوابی که همسر او قبل از ازدواجشان میبیند و تحول عجیبی را در او ایجاد میکند. همسر مرتضی با اسم مستعار «ستاره» راوی داستان زندگی آنهاست. ماجرای خواستگاری مرتضای 20ساله را تعریف میکند:
«... چیزی که برایم خیلی جالب بود این بود که مرتضی تکلیفش با خودش روشن بود، هدفش مشخص بود، میدانست از زندگی چه میخواهد. برایم خیلی هیجانانگیز بود که پسری با این سنوسال بخواهد اینقدر پخته و حسابشده حرف بزند. صداقت و اطمینان خاطر را در حرفهای یک پسر 20ساله میدیدم و از همان ابتدا، این انرژی مثبت من را گرفت و محبت خاصی به مرام و صداقت و سادگی آقامرتضی پیدا کردم که نه کار داشت، نه سرمایه، نه درسش تمامشده بود، ولی کاملاً شفاف بود؛ بیهیچ شیلهپیلهای.» مرتضی آن موقع دانشجوی سال سوم مهندسی عمران بود. بعد از کشوقوسهای فراوان، در آذرماه سال ۱۳۸۷ عقد میکنند و مهرماه سال ۱۳۹۰ و در شب ولادت حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) سر زندگی مشترکشان میروند.کتاب، از یک طرف، بهنوعی جنس زنانه دارد و از طرف دیگر، روایتگر سبک زندگی یک شهید مدافع حرم است. خواننده، از یکسو، نکات اخلاقی جالبی را از شهید بهخاطر میسپارد و از سوی دیگر، با ابعاد مختلف شخصیتی شهید آشنا میشود و همچنین، با جنایتهای داعش بیشتر آشنا میشود. با اینکه نویسنده کتاب مرد است، ولی بهخوبی توانسته احساسات و عواطف زنانه را به تصویر بکشد؛ این اتفاق در 2 کتاب قبلی ملاحسنی هم بهخوبی مشهود بود.
مرتضی انواع و اقسام ورزشهای رزمی را بلد بود، شجاع بود و باهوش و به درس اهمیت میداد. برای اینکه بتواند عازم سوریه شود، دورههای مختلف غواصی، پاراگلایدر و راپل را یاد گرفت؛ با این اوصاف، نتوانست به دفاع از حرم اهلبیت (علیهمالسلام) برود. این اتفاق را با پدرش در میان گذاشت؛ پدری که در دوران دفاعمقدس از فرماندهان گردان تخریبچی بود. پدر به کمک کوچکی اکتفا میکند که آنهم کارساز نمیافتد. بالاخره، با اختراعش بود که جواز مدافع حرم شدن را کسب کرد، تا جایی که خود سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی توصیه مؤکد کردند تا مرتضی بهعنوان مدافع حرم به سوریه اعزام شود.او دوستان زیادی داشت ولی تلاش میکرد همه را از خودش راضی نگه دارد. کار سختی بود؛ اما مرتضی این کار را خوب بلد بود.