• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
یکشنبه 20 مرداد 1398
کد مطلب : 71789
+
-

شبکه‌های اجتماعی از آنچه فکر می‌کنیم به ما نزدیک‌تر است

دریچه
شبکه‌های اجتماعی از آنچه فکر می‌کنیم به ما نزدیک‌تر است


علی کدخدازاده‌/ روزنامه‌نگار
افلاطون در کتاب «ضیافت» نقل می‌کند که روزی در یک مجلس که سقراط حضور داشت، جوانی وارد شد که دیگران او را به صفت محترم و ارجمند می‌شناختند و سعی در هم صحبتی و «دیدن» او داشتند. اما برخلاف دیگران سقراط هیچ توجهی به او نداشت. جوان که از این وضعیت ناراحت شده بود، از سقراط دلیل «دیده نشدن»اش را پرسید و سقراط گفت: «حرف بزن تا ببینمت.»

یکی از نشانه‌های شناخت دیگری، سخنان اوست که در این خصوص بحث‌های فراوانی وجود دارد. اما علاوه بر آن، نشانه‌های دیگری نیز وجود دارد که از طریق آن می‌توان خود و دیگری را واقعی‌تر دید. زمانی که بلاژویچ، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران بود، یک‌بار از او پرسیدم شما که مهارت شگرفی در ارائه برنامه‌های تاکتیکی دارید، چرا بازیکنان تیم ملی ما به اندازه مطلوب تاکتیک‌پذیر نیستند؟ وی پاسخ داد: هر وقت شما یاد گرفتید درست رانندگی کنید، بازیکنانتان نیز تاکتیک‌پذیر خواهند شد.

واقعیت این است که رفتار رانندگی یکی از نشانه‌های مهم شناخت وضعیت اجتماعی یک جامعه است. انسان وقتی پشت فرمان می‌نشیند به نوعی خدایگان و صاحب قدرت تبدیل می‌شود. سرعت، شتاب، حرکت، توقف، جهت و محیط همگی تحت کنترل راننده است. از این روی فردی که در بیان نظر معتقد به رعایت حقوق دیگران است در رانندگی به‌راحتی دوبله پارک می‌کند یا یک‌طرفه می‌رود. کسی که معتقد به همراهی و کمک به افراد کم‌توان است وقتی پشت اتومبیل تعلیم رانندگی قرار می‌گیرد، بوق می‌زند و حتی به راننده طعنه می‌زند. انسانی که معتقد به انصاف و عدالت است خیلی راحت در دوربرگردان‌ها وارد لاین دیگر شده و جلوی حرکت دیگر اتومبیل‌ها را می‌گیرد.

یکی دیگر از نشانه‌های واقعی ما، شبکه‌های اجتماعی است. جایی خواندم که «گوگل شما را از خودتان بهتر می‌شناسد». رفتاری که ما در شبکه‌های اجتماعی در قالب توییت‌ها، بازنشرها و مانند آن داریم، واقعیت‌های شگرفی از ما را نشان می‌دهد.

در محیطی آشنا و امن مانند خانه، پشت لپ‌تاپ نشسته‌ایم و بدون هر نوع محدودیت و با اختیار کامل، واژه‌ها را استخدام می‌کنیم و می‌نویسیم. در این فضای امن و قدرتمند، خود را از طریق واژه‌ها بروز می‌دهیم. این واقعیت یک موقعیت معمول و متعارف در کنش‌های مربوط به فضای مجازی است.

در بیان نظرات عمومی از افراد و گروه‌های مختلفی انتقاد کرده و آنها را نامناسب می‌دانیم. استدلال می‌کنیم که این افراد یا گروه‌ها، نظر خود را حقیقت مطلق می‌دانند. بدون آمار و سند، مواردی را به‌عنوان واقعیت مطرح می‌کنند. به جای پاسخ به پرسش‌ها، حکم صادر می‌کنند. آنها به جای شنیدن نظرات دیگران با تندگویی و رفتارهای خشن سعی در خاموشی آن نظر‌ها دارند. به جای نقد، تخریب می‌کنند. حرمت انسانی را در مواجهه با دیگران حتی اگر خلاف نظر ما داشته باشند، رعایت نمی‌کنند و مانند آن.

مراجعه به توییت‌ها، کامنت‌ها و بازنشرها در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد، عین همین موارد به وفور دیده می‌شود. رفتار ما در شبکه‌های اجتماعی، نشانگر واقعیت ما در هنگامه‌ای است که قدرت و اختیار داریم؛ حق بدون مسئولیت.

متفکری گفته است «حق داشتن» هم حدود و مرز دارد. حق داشتن همنشین احساس مسئولیت است. متفکر دیگری هم گفته است بیشترین احساس مسئولیت را باید در ساحت و زمان آزادی داشت.

در مواجهه با رفتارها در شبکه‌های اجتماعی سؤالی که پیش روی ما قرار می‌گیرد این است که اگر در جهان غیرمجازی من نیز مانند آن دیگری که قدرت و اختیار دارد، قدرت و اختیار داشتم، رفتارم آیا بهتر از او می‌بود؟

این همه اعتماد به نفس قطعی و بدیهی دانستن نظرات خود در فضای مجازی نشانه خوبی نیست. «بختیار علی» متفکر معاصر در یکی از کتاب‌هایش می‌نویسد: «شفافیت کامل در اندیشه، خیال و باور وجود ندارد. آنانکه همه‌‌چیز را شفاف می‌بینند جزم‌اندیش می‌شوند. شفافیت مطلق و وضوح کامل در نهایت به تروریستی منجر می‌شود که خود را منفجر می‌کند.»

ترور افراد و نظرها در قالب توییت‌ها و کامنت‌ها کم نیست. استبداد و دیکتاتوری را می‌توان در لابه‌لای بسیاری از کامنت‌ها و توییت‌ها دید.

میشل فوکو معتقد بود: «... فرد نقطه مقابل قدرت نیست، بلکه محصول قدرت است و قدرت، فرد را می‌سازد... قدرت از جانب کسی بر کسی اعمال نمی‌شود؛ یعنی مثل گلوله نیست که از منبعی شلیک شود و به هدفی بخورد، بلکه مانند توپ بازی است که مجموعه‌ای از بازیکنان با هم در حال بازی کردن با آن هستند؛ از یکی گرفته و به دیگری می‌دهند...»

از این روی می‌توان به جای شنیدن شعارها و اظهارات خیلی از افراد و مردم، به رانندگی آنها و رفتارشان در شبکه‌های اجتماعی مراجعه کرد؛ چراکه «شبکه‌های اجتماعی از آنچه فکر می‌کنیم به ما نزدیک‌ترند».

این خبر را به اشتراک بگذارید