شبهای تهران ناخواناست
بررسی پدیده شبمردگی در تهران در گفتوگو با هادی قدوسیفر؛ معمار و استاد دانشگاه
مطهره خردمندان:
خیابانهایی که روزانه 2میلیون نفر عابر دارد چند ساعت مانده به شب کمکم خالی از جمعیت میشوند. گذرها، بازارها و پیادهراهها همگی در تاریکی فرومیروند. این نتیجه تغییر کاربریهاست که در هسته مرکزی شهرها مشکلات متعددی به همراه آورده است؛ تغییر کاربریها از شکل مختلط به کاربریهای تککاربردی اقتصادی و اداری که جمعیت ساکن در مناطق مرکزی را کاهش داده است. شبمردگی مسئلهای است که در بسیاری از مناطق تهران مشاهده میشود اما بیش از همه محدودههای مرکزی تهران و محلههایی را تحتتأثیر قرار داده که زمانی محل شکلگیری خاطرات جمعی و گذران اوقاتفراغت شهروندان بودهاند. ایجاد شهرهای 24ساعته، از راهحلهای جهانی برای حل معضل شبمردگی است؛ شهرهایی که اقتصاد آنها درشب هم رونق پیدا میکند و مولدهای گردشگری در شبانهروز فعال هستند. تهران اما برای تداوم زندگی شهری در شب مستلزم تأمین چه الزاماتی است؟ چه پتانسیلهایی برای ارتقای عملکرد خیابانها و مراکز فعال شبانهروزی در تهران وجود دارد و برای اینکه تهران شهری 24ساعته باشد چه باید کرد؟ سیدهادی قدوسیفر- معمار و استاد دانشگاه آزاد اسلامی- از راهکارهایی در این زمینه برای آینده و نقد عملکردهای گذشته مدیران شهری در تهران میگوید. از نگاه او، تهران از نظر توجه به برنامهریزیهای شهری از دیگر شهرها جلوتر ست اما برنامه اجرایی درخصوص احیای منظر شبانه شهر که نورپردازیها، تقویت پتانسیلهای زیباشناسانه و ابعاد هویتساز شهر است را موجب شود، انجام نشده یا اگر بوده ضعیف اجرا شده است.
چند سالی است که برخی شهرهای ایران مانند اصفهان، کیش، شیراز و نیز بعضی دیگر از شهرهای جنوبی کشور، به گروه شهرهای شبزندهدار پیوستهاند اما تهران جز ماه رمضان، فرصتی برای تجربه زندگی شبانه ندارد و در شمار شهرهای 24ساعته وارد نشده است و علاوه بر آن با مسئله شبمردگی مواجه است، این پدیده در تهران چه ویژگیهایی دارد و چه مناطقی را بیشتر تحتتأثیر قرار داده است؟
پیش از هرچیز باید شبمردگی تهران را از 2جهت مورد بررسی قرار داد. بخش نخست، شبمردگی زودهنگامی است که محلههای مرکزی شهر درگیر آن هستند. در این محلهها پس از پایان ساعت کار اداری تا شروع مجدد فعالیتها در روز بعد، ما محلاتی خالی از جمعیت داریم؛ مثل محلههایی واقع در خیابان طالقانی، نجاتاللهی و... . این محدودهها بخشی از بافت شهری هستند که کاربریشان بیشتر اداری است و بعد از ساعت کاری دچار شبمردگی میشوند. بخش دوم شبمردگی در کل تهران در ساعات اولیه شب اتفاق میافتد. حیات شبانه بهعنوان مجموعهای از فعالیتهای اجتماعی عمومی در شهر تعریف میشود که از اوایل شب شروع شده و تا صبح ادامه دارد. شهرهایی که دارای حیات شبانه هستند، فعالیتهای متنوعی را برای زنده نگهداشتن شهرها در این ساعات پیشبینی کردهاند اما فعالیتهای تفریحی مهمترین زمینهای است که برای حیات شبانه شهرها در جهان مطرح است. مهمترین شهرهای ایران که در آنها فعالیت شبانه اتفاق میافتد کیش و مشهد هستند. کیش به دلایل اقلیمی امنیتی و مشهد هم بهدلیل جاذبه گردشگری مذهبی که حرم امامرضا(ع) است شرایط متفاوتی دارند. در شیراز، قشم و اصفهان هم حیات شهری در شب تا حدی دیده میشود اما بهمراتب کمتر از کیش و مشهد.
یعنی گردشگرپذیری این شهرها و جایگاهی که در این زمینه دارند موجب حیات شبانه در آنها شده است؟
تا حد زیادی بله. در واقع مسئله اصلی در این شهرها مولدهای زیاد گردشگری است که در شهری مانند تهران به آن شکل وجود ندارد؛ یعنی ما باید این مسئله را از 2 بُعد دیگر بررسی کنیم؛ بُعد اول این است که ما در فعالیتهای شبانه با چه کسانی مواجه هستیم؟ یک بخش از این جمعیت شهروندان خود شهر هستند و بُعد دوم، گردشگران. بهطور مثال نگاه گردشگران به تهران با شهرهایی مثل اصفهان و شیراز فرق میکند. آن شهرها، مولدهای اصلی گردشگری را دارند و اکثریت گردشگران برای بازدید همان شهرها به ایران سفر میکنند و بهتهران بهعنوان شهری عبوری نگاه میکنند و اغلب، توقفهای کوتاهتری هم در تهران دارند. در مشهد، حرم امامرضا(ع) و بازارها و مغازههای اطرافش فعالند یا درکیش همینطور اما در تهران چطور؟ در این شهر مراکز تفریحی که میتوانند مورد استفاده روزانه مردم باشند هم از ساعتی به بعد تعطیل هستند. اینها به این معنا نیست که تهران، ظرفیتی برای گردشگرپذیری ندارد، برعکس مولدهای جذب گردشگر در تهران زیاد است اما بخشی از آنها شناخته نشدهاند و بخش دیگر بهعلت بازه زمانی که از آنها استفاده میشود مولد حیات شبانه شهری نیستند. در این میان یکی از عوامل مهم، برداشتهای عرفی و فرهنگی در ایران است که اصولا حیات شبانه شهری را مذموم میدانند و برای ترویج آن تلاشی نمیکنند.
اشاره شد که تهران در زمینه توجه به حیات شهری برنامهای نداشته است، درستتر این نیست که بگوییم طرحها و برنامههایی وجود داشته اما اجرا نشده؟
تهران از نظر توجه به برنامهریزیهای شهری اغلب از دیگر شهرها جلوتر است اما آنچه به آن توجه نشده منظر شهری است که البته طرح جامعی هم برای آن تهیه شده است اما تهران، صاحب برنامه اجرایی درخصوص طرح منظر شبانه از قبیل نورپردازیها، تقویت پتانسیلهای زیباشناسانه و ابعاد هویتساز شهری نبوده است و درواقع ظرفیتهایی که در این زمینه نهفته چه از نظر اقتصادی و چه از نظر اجتماعی شناخته نشده و به همین دلیل است که پایتخت هنوز شهری 24ساعته نشده است. آنچه امروز در کیش و مشهد شاهد هستیم هم خروجی اقدامات برنامهریزی شده نیست. زندگی شبانه در این شهرها براساس نیاز مخاطبان و گردشگران اتفاق افتاده؛ یعنی نیاز مخاطبان و برآوردهکردن آن توسط کاربریهای مختلف، آنها را به این سمت هدایت میکند. تهران حتما باید شهری 24ساعته باشد. درماه رمضان میبینیم مردم از طرحهای افطار تا سحر چقدر استقبال میکنند و حقیقتا فاکتور اصلی سرزندگی شهرها حضور مردم در فضای عمومی شهر است و شهر بدون شهروند قابل تعریف نیست؛ بنابراین اگر ما زندگی شبانه را تقویت کنیم، توانستهایم سرزندگی شهری را ارتقا دهیم. از سوی دیگر وقتی عدهای مطالبهکننده خدمات بازار شبانه باشند، کسب و کارها میتوانند پاسخگوی نیازهای آنها باشند و به این ترتیب به اقتصاد شهری و اقتصاد شبانه هم رونق دهند. اما جامعهشناسان معتقدند که شبزندهداری میتواند تأثیرات منفی هم داشته باشد؛ بهطور مثال در شهر 24ساعته، امکان دارد تبعیضهای طبقاتی، تبعیضهای جنسیتی و... در ساعات شب اتفاق بیفتد.
چه پتانسیلهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در راستای ارتقای عملکرد خیابانها و مراکز فعال شبانهروزی در تهران وجود دارد؟
اگر فعالیتهای شبانه را با فعالیتهای تفریحی در اوقاتفراغت گره بزنیم شاید بتوان گفت شناختهشدهترین کاربریهای تفریحی سطح کشور در پایتخت قرار دارند. سینماهای معروف، اماکن مذهبی، کافهها، جاذبههای جغرافیایی، موزهها و بناهای یادمانی مثل پل طبیعت، برج آزادی و برج میلاد و... همگی پتانسیلهایی هستند که میتوانند بهعنوان مولد در حوزه تفریحی بهکار بیایند. تهران جمعیتپذیری بالایی دارد و همین عامل مهمی است که تقاضا را بیشتر کند و این عامل نشان میدهد که میتوان برای فعالیتهای فراغتی تقاضای پایدار ایجاد کرد. پاگذاشتن در این راه و تأمین زیرساختها صرفا به یک نهاد مرتبط نیست و مشکل از همینجا شروع میشود. نهادهای مختلف شهرداری، نیروی انتظامی، میراث فرهنگی و بخش خصوصی، همگی باید برای اینکه حیات شهری شبانه در تهران راه بیفتد، حضور داشته باشند و در واقع باید یک مدیریت یکپارچه در این زمینه شکل بگیرد.
علاوه بر این مدیریت یکپارچه، چه راهکارهای عملی برای کاهش شبمردگی در تهران هست که مدیریت شهری میتواند بهعنوان یک سیاست و برنامه اجرایی آنها را در اولویت قرار دهد؟
در بحث راهکارها باید گفت تهران شهری ماشینمحور است و زندگی اجتماعی در شهرها با پیادهمحوری گره خورده است. ما باید در تهران فضاهای دارای بیشترین پتانسیل انسانمحوری و جذب گردشگری در شب را شناسایی کنیم. همچنین باید در شهر به پراکندگی جمعیت توجه داشته باشیم و در مناطق مختلف با توجه به زمینههای اجتماعی و جمعیت ساکن، الزامات زندگی شبانه جریان داشته باشد. در واقع باید ترکیبی از کاربریهای جاذب جمعیت درنظر گرفته شود و این یکی از مهمترین موضوعاتی است که در انسانمحورکردن شهرها اهمیت دارد. علت شبمردگی تهران هم همین است که ما در محلات مرکزی تمرکز زیادی بر فعالیتهای تککاربردی داشتهایم و در مناطق دیگر هم شهر را برای زندگی شبانه آمادهسازی نکردهایم؛ در واقع تهران شهری است که تنها در طول روز میتوان از آن استفاده کرد.
به گفته برخی از کارشناسان تجربه پیادهراه سیتیر از نمونه خیابانهایی بود که میتوان آن را به یکی از خیابانهای شبزندهدار تهران تبدیل کرد. پیش از آن تجربه خیابان 15خرداد هم نشان داده بود که محدود کردن خودروها در بخشی از بافت پرازدحام مرکز شهر میتواند پیامدهای مناسبی به همراه آورد اما مثلا در همین تجربه اخیر خیابان سیتیر مغازههای سیار خیابان هم از ساعتی به بعد دیگر اجازه ارائه خدمات ندارند و شبزندهداری مردم در شهر چند ساعتی بیشتر طول نمیکشد. نظر شما در این رابطه چیست؟
به این موضوع از 2جنبه مثبت و منفی میتوان نگاه کرد؛ ازجنبه منفی باید گفت وقتی مردم از یک فعالیت یا یک محیط استقبال میکنند 2 عامل مهم دسترسپذیری و دیدرسپذیری در آنها مهم است؛ برای مثال عموما طبقه همکف یک مرکز خرید از طبقه آخر شلوغتر است چون در دید افراد و در دسترستر است. محلاتی که دچار نوع اول شبمردگی هستند، عموما بافت مسکونی زیادی ندارند و بیشتر کاربریشان اقتصادی است و برای افرادی که در سایر محلات مسکونی ساکن هستند شاید نقطه مناسبی برای طرحی شبانه نباشند چراکه این مناطق در روز پر از جمعیت و در شب خالی از شهروند هستند. اما بُعد مثبت این ماجرا این است که اگر محدوده مرکزی شهر را درنظر بگیریم میبینیم که از اوایل شروع شب این مناطق خالی از شهروند میشوند و اگر بتوانیم این محلات را شبزندهدار کنیم آنها به محلات مولد تبدیل میشوند و محله مرکزی شهر را برای شهروندان و گردشگران جذابتر میکنند و این موضوع بسیار اهمیت دارد چراکه هرقدر جمعیت این محدودهها کمتر شود باحجم بیشتری از فرسودگی بافت شهری روبهرو میشویم. در نهایت، اگر این طرحها را با موفقیت عملیاتی کنیم میتوانند برای محله ارزشآفرین باشند و دوباره رونق بگیرند.
آیا همجواری مناطق مسکونی با فضاهای تجاری و آموزشی و تفریحی یا بهعبارتی، وجود کاربریهای مختلط در یک منطقه شهری را میتوان دلیلی بر اجرایی نشدن خیابانهای 24ساعته در تهران دانست؟
خیر، اتفاقا با این موضوع مخالف هستم چراکه شهرسازی مدرن اعتقاد داشت ما باید کاربریهای شهری را از هم جدا کنیم و این همان چیزی است که نیمی از شهرسازان نیمه دوم قرن بیستم به آن نقد داشتند چراکه شهر بدون شهروند بیمعنی است و یکی از راهکارهای انسانمحورکردن شهرها همین تلفیق کاربریهای مختلف است. وقتی هرکدام از محلات، متمرکز بر یک فعالیت باشند در حالت کلی حضور شهروندان در عرصه عمومی شهر کاهش پیدا میکند؛ بنابراین داشتن کاربریهای مختلط یک عامل مثبت در این زمینه است. ما اگر مجموعهای مختلط از کاربریها را داشته باشیم شانس محیط شهری پویا افزایش پیدا میکند؛ در نتیجه این مسئله از نقدهایی است که به شهرسازی مدرن شده و بهنظر نمیرسد که راهحل درستی باشد چراکه شهرها باید انسانمحور باشند نه ماشینمحور.
در واقع برای مواجهه با مسئله شبمردگی، شهرهای ما ازجمله تهران هم باید انسانمحور شوند، درست است؟
هم انسانمحورتر و هم خواناتر. ناخوانی منظر شهری در تهران وجود دارد، هم در روز و هم در شب و شبها بهمراتب شدیدتر است، درحالیکه در این زمینه طرحهایی برای اصلاح وضع موجود و ساماندهی وجود دارد اما به مرحله اجرا نرسیده است؛ در واقع در حد و محدوده طرح مانده است. یکی ازتفاوتهایی که باید در شهر شبانه به آن اهمیت داده شود همین موضوع خواناکردن محیط و هویتبخشی به فضاهای شهری است. ما شهرها را در شب نورپردازی میکنیم به 2دلیل؛ یکی کارکرد زیباییشناسی و دیگری جنبه کاربردی، فعالیتی که در تهران انجام شده صرفا در جنبه کاربردی بوده و در برخی موارد پروژههای هویتبخشی. در سالهای اخیر طرحهایی درخصوص نورپردازی تهران انجام شد اما مسلما هنوز هم منظر شهری تهران ناخواناست و آن طرحها کامل نبودند و حتی بسیاری از فعالیتها با ماهیت فضایشهری انطباق ندارند. همانطور که برای منظر روزانه شهر برنامهریزی شده است باید برای منظر شبانه هم برنامهای مدیریت و اجرایی شود. بسیاری از نقاط شهر پتانسیل این را دارند که برای ارتقای منظر شب انتخاب شوند؛ در واقع مشکل این است که تا به حال کار سازماندهیشدهای در این زمینه انجام ندادهایم و مطالعه جامعی هم برایش انجام نشده است.
نیویورک بهعنوان شهری مدرن شناخته میشود؛ شهری که تفکیکی برای فعالیتهای شهروندان درنظر نمیگیرد و بسیاری از فعالیتهای روزانه در شب هم جریان دارد، آیا تهران هم در طرح مدیریت شبانه میتواند اینچنین عمل کند؟
در دهه 1920عبارت «شهری که هرگز نمیخوابد» برای این شهر تدوین شد. در این شهر بسیاری از مراکز بهصورت 24ساعته فعالیت دارند و حتی نمونه فعالیتهایشان در بیروت و قاهره هم دیده میشود. اما کپیبرداری این راهکار مناسب نیست و ما باید طرح جامعی برای ارتقای فعالیتهای شبانه ایران مطابق با قوانین فرهنگیمان و متناسب با پتانسیلهای شهر تهران تدوین کنیم. اما نمیشود لباس نیویورک را برتن تهران کنیم.
موضوع دیگر اینکه 24ساعتهنبودن شهر، تهران را از دیگر کشورها و حتی دیگر شهرهای ایران در حوزه اقتصاد گردشگری عقب انداخته است. باتوجه به اینکه فعالیت توریستها و گردشگران میتواند در زمینه اقتصاد پایدار شهری تأثیرگذار باشد این موضوع چه آسیبهایی به توسعه گردشگری شهر تحمیل میکند؟
توجه به موضوع گردشگری قطعا باعث توسعه اقتصادی شهر خواهد شد. اقتصاد شبانه میتواند بازار جدیدی برای کسب و کارهایی ایجاد کند که تا امروز به بازاری پاسخ داده نشده است. این مولدهای کار باعث گردش مالی جدید و پایدار میشوند اما اگر مدیریت جامع شهری در این زمینه انجام نشود، نه توسعه گردشگری رونق مییابد و نه میتوان امیدی به گردش مالی و اقتصاد شبانه شهر داشت.