کمی آهستهتر بد شو
چطور سرگرد جاهد «نوید» را نجات داد
مسعود میر/روزنامهنگار
«اشتباه کردی دیگه»... شما بخندید، اما من میگویم همین یک جمله و البته آن یونیفرم سرمهایرنگ، انگیزه اصلی نوید محمدزاده برای ایفای نقش نعمت جاهد بوده است.
برای توضیح این ادعا باید از رگ گردن یک نوید قصه را آغاز کرد که یک ستاره در دانشگاه داشت، از تحصیل بازماند و دختر محبوبش را هم از دست داد. فیلم توقیفی به اندازه 10فیلم برای نوید اعتبار خرید و وقتی تماشاگران زورگیریهای پاشا را دیدند با همان اعتبار «عصبانی نیستم» برای «لانتوریها» سلامتی فرستادند. پاشا اسیدی بود و محسن دوایی و اینگونه «ابد و یک روز» شد محبوبترین فیلم سینمایی سال و نوید محمدزاده از کاراکتر دانشجو و خلافکار رسید به مفلوک دوستداشتنی البته با حفظ همان رگ گردن.
فیلم سعید روستایی هر روز خواستنیتر شد و سایه حکم ابد و یک روز روی سر نوید، ماندنیتر.
موسای بدون تاریخ و امضا و شاهین با مغز زنگزده هم هرچقدر برای مخاطبان محبوب بودند اما انگار همان شمایلی را تکثیر میکردند که از نوید محمدزاده دیده و پسندیده شده بود. چاشنی انفجار جوان بیشفعال سینما البته آنقدر گیرا بود که حتی داوران را هم در چند پلان هر فیلمش مرعوب و انبار نگاه منفی به او و نقشاش را
منفجر کند.
نوید محمدزاده اما اگر میخواست به این مسیر ادامه دهد دیر یا زود گواهی پایان دوران حرفهای خودش را صادر کرده بود، پس تصمیم گرفت که یک رگ گردن را برای «متری شیشونیم» کنار بگذارد و یک نوید عصبی اما بیصدا را به ضیافت زندان ببرد. نوید در متری شیشونیم با همان خصوصیات بازی این سالهایش زندانی بود و در «سرخپوست» با تلاش برای تغییر این شمایل شد زندانبان.
حالا احتمالا با چند خط ابتدایی این متن همراهتر خواهید بود.