شیوع پدیده شاغلین فقیر میتواند طبقه متوسط را در درازمدت از بین ببرد در حوزه دستمزد و بهخصوص حداقل دستمزد دههها عقبماندگی وجود دارد
جبران یکشبه عقبماندگی ممکن نیست
در حوزه دستمزد و بهخصوص حداقل دستمزد دههها عقبماندگی وجود دارد
مائده امینی/روزنامه نگار
ساعتها کار میکنند اما فقیرند. تحصیل کردهاند، مهارت میدانند، مهندسهستند، کاربلدند اما با فقر دست و پنجهنرم میکنند. 3میلیون و 500هزار تومان... 4میلیون تومان؟ اعداد دمدستی حالا دیگر از پس تعیین خط فقر برنمیآیند. کار به جایی رسیده که اعلام خط فقر، جسارت و شجاعت میخواهد. کاری که روی کاغذ از مسئولیتهایی است که مستقیما بر دوش دولتهاست اما در عمل محقق نشده است. در حالی مرکز پژوهشهای مجلس خط فقر را برای یک خانوار چهارنفره ساکن تهران در تابستان97، ماهانه 2میلیونو 700هزار تومان میداند که نمایندگان کارگران معتقدند خط فقر در هیچ جای کشور کمتر از 3میلیون و 500هزار تومان نیست و این عبارت ساده یعنی سرپرست خانواری که تمام روز کار میکند و کمتر از 3 تا 4میلیون تومان درآمد دارد، چه بخواهیم و چه نخواهیم فقیر است. این روزها، بهواسطه همین دوره که در آن زندگی میکنیم، تحلیلهای مختلفی به گوشمان میخورد؛ مثلا اینکه فشارهای اقتصادی، طبقه متوسط را خرد میکند یا حتی از بین میبرد و این یعنی دغدغه تازهای در جامعه به وجود آمده؛ شیوع پدیده «شاغلان فقیر». پدیدهای که احتمالا میتواند در درازمدت انگیزه تحصیل را در افراد از بین ببرد و پیامدهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و... با خود به همراه داشته باشد. این دغدغه میتواند حتی به نوعی از دغدغههای کارگری، حداقل دستمزد و... هم مهمتر باشد؛ چرا که بار اقتصادی و فرهنگی جامعه بر دوش همین طبقه متوسطی است که رو به زوال است. عیسی منصوری- معاون توسعه کارآفرینی و اشتغال وزیر کار- بر این باور است که نمیتوان یکشبه روند غلطی را که در حوزه دستمزد، سالهای سال دنبال شده اصلاح کرد و باید گام به گام برای اصلاح وضعیت موجود حرکت کرد. او در گفتوگو با همشهری درباره جزئیات طرحهایی حرف زد که جامعه هدفشان همین شاغلینی هستند که اگرچه از حداقل دستمزد بیشتر دریافت میکنند اما همچنان فقیرند.
آقای منصوری ! رویکرد شما در وزارتخانه همیشه پژوهشی و علمی بوده؛ پژوهشهایی که عموما به بار هم نشستهاند. مسئله حداقل دستمزد چرا در کشور ما حل نمیشود؟ تا کی قرار است بدنه عظیمی از جامعه ما با پایینترین استانداردها، زندگی کند؟
هیچکس نمیتواند منکر پایین بودن حداقل دستمزد در کشور باشد اما تصمیمگیری برای حداقل دستمزد، آسان نیست. ما در پایان سالی که گذشت، 3-2سناریو برای تعیین حداقل دستمزد در نظر گرفتیم و تمام جوانب آن را از جهت دولتی، کارگری و کارفرمایی بررسی کردیم. تلاش کردیم بر تمام جنبههای فنی کار واقف باشیم و بعد به یک توافق نهایی برای حداقل دستمزد برسیم. به لحاظ کارشناسی، به خوبی میدانیم که آنچه به عنوان حداقل دستمزد تعیین شده از مطلوب جامعه عقب است اما باید قبول کنیم که رشد دستمزد در سال98، نسبت به روند افزایش دستمزدی که در سالهای گذشته وجود داشت، بهبود یافته است. حداقل دستمزد تعیین شده کنونی، حاصل گفتوگوهای پرفشار بخش دولتی و خصوصی است و ناچاریم سقف آن را فعلا به عنوان هنجار بپذیریم. اگر قرار بود دستمزد بیشتر از این تعیین شود، در بازار کار اعوجاج ایجاد میشد.
در واقع اصلاح وضعیت دستمزد در ایران، نیاز به سالها صبوری دارد...
تقریبا. در حوزه دستمزد و به خصوص حداقل دستمزد، دههها عقبماندگی وجود دارد. جبران یکشبه این حجم از عقبماندگی، ممکن نیست. برنامه ما این است که در یک سناریو بلندمدت با ارائه برنامههای مختلف، فاصله بین دستمزد موجود و دستمزد مطلوب را کمتر کنیم چرا که پرکردن این فاصله در اقدامی ناگهانی، اصلا به صلاح بازار کار نبوده و کارشناسی شده نیست.
امروز فشارهای اقتصادی طبقهای از جامعه را تهدید میکند که به نظر میرسد جز دغدغههای اصلی وزارتخانه نیستند یا سیاست درستی برای حمایت از آنها در نظر گرفته نشده یا حداقل پیاده نمیشوند...
فشارهای اقتصادی روی اقشاری از جامعه که شما از آنها نام میبرید، وجود دارد. پرداختن به این افراد و کاهش فشار در دستور کار قرار داشته و دارد اما بدانید این گرهای که در کار شاغلان فقیر افتاده است محصول تصمیم کارگروه دستمزد در یک سال نیست؛ محصول روند رشد اقتصادی، رشد تورم و بالارفتن خط فقر است.
توجه کنید که بعد از حداقل معیشت یکی از دغدغههای ما در وزارتخانه، کار «شایسته» است. اگر قرار باشد شاخصههای مربوط به کار شایسته در اشتغالزاییها لحاظ شود، نیاز داریم به اقدامات تکمیلی دیگری هم بپردازیم.
این اقدامات و سیاستها چگونه است؟ قرار نیست که دوباره به افراد سبد کالا بدهیم یا به شکل موضعی مشکل معیشت آنها را حل کنیم؟
هرگز. حاصل گفتوگوی ما و مجلس در این حوزه، تبدیل به یک طرح شد: «حمایت از شاغلین کم درآمد». سال گذشته من خودم شخصا برای حمایت از این طرح به صحن علنی مجلس رفته و آن را توضیح دادم. ما در این حوزه پیشنهادهای مشخصی داشتیم که آن را به کمیسیون حمایت از تولید ارائه کردیم. برای رسیدن به این طرح، یک سال با مرکز پژوهشهای مجلس و کمیسیون مربوطه، گفتوگو کردیم تا به چارچوب مشخصی برسیم. در نهایت اما با توجه به ملاحظاتی که مجلس در شرایط اقتصادی کنونی با آن مواجه است، تصویب نهایی این طرح به تعویق افتاده است. در این طرح، گروه هدف ما دقیقا شاغلین کمدرآمد بودند.
و با توجه به رکود طرح قبلی، سیاست دیگری اتخاذ نشده یا پیشنهاد تازهای در دست اقدام قرار ندارید؟
طرح قبلی هنوز بلاتکلیف است و در این شرایط، هر کار دیگری را شروع کنیم به نوعی یک موازیکاری بینتیجه و هزینهبر است. البته پیشنهاد دیگری هم توسط وزارت کار برای شاغلین کمدرآمد و حمایت از آنها تدوین شده است. اینکه بخشی از منابع در اختیار خود را به شاغلینی اختصاص دهیم که در معرض بیکاری (بهواسطه ریزش مشاغل و تعدیل نیرو) قرار دارند و درآمدشان پایین است. در واقع میتوانیم به جای اینکه بعد از بیکار شدن به آنها حق بیمه بیکاری پرداخت کنیم، با تامین حق بیمه آنها از منابع در اختیار، از ریزش شغلها جلوگیری کنیم. البته شناسایی این افراد کار زمانبر و سختی است چرا که چنین نظامی پیش از این در ایران پیاده نشده است.
آقای منصوری! اساسا عملکرد برنامهریزی و اشتغالزایی در سال 97را چطور ارزیابی میکنید؟
طرحهای مهمی نه فقط برای ایجاد اشتغال بلکه برای صیانت از شغلهای موجود، در سال 97، کلید خوردهاند. یکی از این طرحها پرداخت یارانه دستمزد است. این طرح در مناطقی که بیکاری در آنها زیاد است، اجرا شده. بر این اساس و در این مناطق، حدود یکسوم دستمزد نیروی کار را به کارفرما پرداخت میکنیم.
همچنین مهارتآموزی در محیط کار واقعی، تحت عنوان طرح کاج پیگیری میشود. حتی خود آقای رئیس جمهور پیگیر توسعه مهارتآموزی است.
طرح دیگر، طرح کارورزی است. در طرح کارورزی، همه کسانی که فارغالتحصیل دانشگاهی هستند میتوانند بین 4تا 6ماه دوره کارورزی بگذرانند. این پیشنهاد با همکاری مجلس تبدیل به قانون شده و آییننامه آن در دولت تصویب شده و اکنون در استانهای مختلف در حال اجراست.
واقعیت این است که در این 4ماه اخیر دستاوردهای متفاوتی نسبت به سالهای قبل داشتهایم چرا که به طرح کارورزی، آیتمی به نام مشوق بیمهای برای هر کسی که دوره کارورزی را میگذراند و در کارگاه مورد نظر مشغول به کار میشود، اضافه کردهایم. بر این اساس کل سهم بیمه کارفرما (23درصد) را وزارتخانه پرداخت میکند که مبلغی بین 500تا 700هزار تومان در ماه میشود. به این واسطه کارفرما نسبت به جذب نیرویی که دوره کارورزی را در کارگاهش بگذراند و از توانایی لازم برخوردار شود، ترغیب میشود.
خود شما به خوبی به همه ضعفها و قوتها واقفید و بهتر از هرکسی میتوانید بگویید این نوع ابزارها چقدر در بدنه اقتصادی کشور ما کارآمد هستند؟
ما معتقدیم که این ابزارها در دورههای رکود اقتصادی (مثل این دوره) کارآمد و مورد قبول هستند. متاسفانه کارفرماها همواره اولین اقدامی که برای کاهش هزینههای خود، در نظر میگیرند، کاهش نیروی انسانی و تعدیل افراد مشغول به کار است. یا تصمیم میگیرند نیروهای خود را به شکل غیررسمی استخدام کنند تا از فشار پرداخت حق بیمه، رها شوند. ما در تلاشیم که با ابزارهایی که از آنها حرف زدم، از تعدیل نیرو و ریزش شغل در این شرایط، جلوگیری کنیم. به همین واسطه، سهم وزارت کار در ایجاد اشتغال در سال97، بسیار بالا بوده است.
دقیقا چه تعداد شغل در سال گذشته ایجاد شده است؟
472هزار فرصت شغلی در سال97 ایجاد کردهایم.
همه این شغلها پایدار و رسمیاند؟
نه لزوما. بخشی از این مشاغل غیررسمی هستند. مثلا در بخش روستایی برای 143هزار نفر شغل ایجاد شده است. 70درصد این افراد هنوز بیمه نشدهاند که برنامه سال98 وزارتخانه بیمه کردن این افراد است. ماهیت شغل روستایی طوری است که غیررسمی بودن را آسان میکند. مثلا بسیاری از این مشاغل در حوزه کشاورزی است که رسمی نبودن در آن آسان است. امسال آییننامهای را تدوین کردهایم که کسانی که نمیتوانند به واسطه تامین اجتماعی بیمه شوند، تحت پوشش صندوق بیمه روستائیان و عشایر قرار بگیرند. در گام اول برای بیمه کردن این افراد، فشار ایجاد نکردیم چرا که این ترس وجود داشت که به واسطه پرداخت حق بیمه، شغل کمتری ایجاد شود اما در سال جاری قطعا همه این افراد بیمه خواهند شد.
پس اختلاف آمار موجود در مرکز آمار ایران با آمارهایی که شما در وزارتخانه ارائه میدهید از همین نشأت میگیرد؟
دقیقا. برای مثال در همین حوزه، مرکز آمار اعلام کرده که 114هزار شغل روستایی در سال گذشته ایجاد شده اما ما میدانیم که این عدد در واقعیت 143هزار است. نکته مثبت ماجرا اما اینجاست که بر اساس دادههای همین مرکز آمار از سال 92 تا 96، سهم اشتغال روستایی از اشتغال سالانه حدودا صفر بود اما در سال97 این عدد به 24درصد رسیده است.
و این 24درصد بر اساس همان 114هزار شغل محاسبه شده و در واقع میخواهید بگویید که در حوزه روستایی سهم بیشتری از اشتغال کل داشتهایم که به شکل رسمی اعلام نشده است....
دقیقا. در واقع همه هدف ما این است که در یک همکاری درست با کارفرما، از مشاغل موجود صیانت کرده و به شکل کجدار و مریزی شغل تازه ایجاد کنیم.
قای دکتر منابع کمک به کارفرما در قالب حق بیمه و... دقیقا از کجا تامین میشود؟
از محل اعتبارات بودجه عمومی، تبصره 18.
صحبتی در میان بود که حق بیمه شاغلان کمدرآمد از محل اعتبارات ناشی از هدفمندسازی یارانهها، تامین شود، این تئوری چقدر عملی شد؟ اساسا آیا ریالی از این اعتبارات صرف ایجاد شغل در کشور شده؟
خیر. هیچ کمک هزینهای به واسطه آزادسازی یارانهها به اشتغالزایی تزریق نشد چرا که اساسا منابعی از این سیاست حاصل نشد و اگر شد اولویتهای دیگری برای آن وجود داشت.
مشکل اصلی سیاستگذاری در کشور ما، پایدار نبودن طرحهاست. طرحهایی که شما از آنها نام بردید چقدر پایدارند؟ آیا قرار است روزی که دیگر شما پشت این میز ننشستهاید، همه چیز دوباره از صفر شروع شود؟
ما هر کاری را شروع کردیم اول به شکل پایلوت اجرا کردهایم. چرا که اصلیترین دغدغه ما نشستن طرحها در نظام اجرایی کشور و پایدار بودنشان است. دغدغه اینکه به لحاظ فنی طرحی که روی کاغذ بینقص است چقدر میتواند اجراپذیر باشد. واقعیت این است که احتمالا نمیتوانیم نظام اجرایی را اصلاح و ضعفهای موجود را برطرف کنیم اما میتوانیم در همین چارچوب بهترین خودمان را اجرا کنیم. مثلا همین طرح کارورزی را با وجود هجمههایی زیادی که علیه آن وجود داشت به تصویب رساندهایم و در استانها اجرایی و به واسطه آن صدها شغل ایجاد کردهایم.
شاهد مثالی هم برای این ادعا دارید؟
سال گذشته برای اولین بار، ردیف «سیاستهای فعال در بازار کار» در قانون بودجه سال97 آمد. این یعنی که برنامه اشتغال را برای نظام بودجهای کشور تا حدودی جا انداختهایم.
اعداد اساسی
صیانت از مشاغل بهوجودآمده، یکی از مهمترین سیاستهای حمایتی از شاغلین فقیر است. بر اساس یافتههای پژوهشی وزارت کار که در اختیار همشهری قرار گرفته است، تمایل به استفاده از کارورزی و مهارتآموزی در شهرها و استانهای کمترتوسعهیافته و کمدرآمد بیشتر است. به واسطه شرایطی که رکود اقتصادی گسترده ایجاد کرده، اثربخشی این طرحها در کوتاهمدت، بیشتر از برنامههای ارائه تسهیلات و... است. در این راستا، وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی 4طرح به منظور ایجاد فرصتهای شغلی برای جوانان و دانشجویان فارغالتحصیل در نظر گرفته که مجموعه آنها را «کاج» نامیده است: برنامه کارانه اشتغال جوانان. این وزارتخانه ادعا میکند که به واسطه این طرحها، برای بیش از 135هزار نفر در ایران شغل ایجاد کرده است.
بررسی این طرحها نشان میدهد که مهارتآموزی اهمیت بسیاری در حوزه اشتغال دارد؛ چراکه بیش از 60درصد از شغلهای ایجادشده به واسطه مهارتآموزی بوده است.