مرتضی کاردر/روزنامه نگار
جایگاه یگانه کیهان کلهر در موسیقی امروز ایران بیش از هر چیز مدیون هنر نوازندگی اوست. کمانچه او آرامآرام در میان سازها و نوازندگیهای گروهی شنیده شد، گوشها را مجذوب خود کرد، هر چه گذشت بیشتر متمایز شد، تشخص پیدا کرد و شنوندگان بسیار یافت. حالا گزاف نیست اگر بگوییم که او با کمانچهاش بر صدر نوازندگان ایرانی نشسته است و در سالهای اخیر احیاگر ساز کمانچه در موسیقی ایران و شناساننده این ساز به شنوندگانی از اقصی نقاط دنیا بوده و کم کم دیگر جهانیترین نوازنده موسیقی ایران است.
شنوندگان حرفهای موسیقی، او را در همکاریهای گروه دستان با ایرج بسطامی به یاد میآورند و حمید متبسم که همواره بهترینها را برای نوازندگی انتخاب میکند و ساز و آوازهای سالهای نخست دهه 70 و تکنوازیها و نوازندگیهای بیکلامی که گاه در ساعتهای پایانی شب از شبکه دوم سیما پخش میشد.
اما آشنایی عموم شنوندگان موسیقی با ساز کیهان کلهر به همکاریهای او با استاد محمدرضا شجریان برمیگردد و آلبوم «شب، سکوت، کویر» که آغاز آخرین دوره طلایی فعالیت شجریان است. در همین سالهاست که 4 آلبوم «غزل» و «نخستین دیدار بامدادی» به بازار میآید. «نخستین دیدار بامدادی» روایت تازهای است از ساز کمانچه که چند سالی است پس از بازنشستگی و درگذشت بزرگانی مثل اصغر بهاریقدری مهجور شده است و در میان گروههای موسیقی ایرانی کمتر جا دارد.
غزلها یکی از مجموعه تلاشهای کیهان کلهر است برای همنوایی با سازهای دیگر و معرفی کمانچه بهعنوان سازی که میتواند شنوندگانی از سراسر دنیا پیدا کند. غزلها
(غزل 1، 2 ، 3 و آلبوم باران) حاصل همنوازی کمانچه کیهان کلهر و سیتار شجاعت حسینخان و طبلای سواپان چاتهوری است. شمار همکاریهای کیهان کلهر با نوازندگان دیگر کشورها بیشتر از اینهاست؛ ازجمله همکاریهای او با گروه راه ابریشم و یویوما و خلق آلبوم «فراتر از نقشه جغرافیا» که نامزد جایزه گرمی شد.
کیهان کلهر اندکی پس از آغاز نوازندگی حرفهای، پیش از آنکه در میان ایرانیان شناخته شود، در دانشگاه اتاوا در رشته آهنگسازی به تحصیل پرداخت. همنوازیاش در طول این سالها با دیگر نوازندگان دنیا نشان داده است که زبان بینالمللی موسیقی را میداند و به خوبی میفهمد که ساز کمانچه را چگونه باید بنوازد تا در کنار دیگر سازها شنیده شود.
«نخستین دیدار بامدادی» و 4 آلبوم «غزل» بسیار شنیده میشود. گزاف نیست اگر بگوییم در میان آلبومهای بیکلام یکی، دو دهه اخیر بیشتر از همه شنونده یافته است؛ پس از آن است که گروه 4نفره محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان تشکیل میشود. حسین علیزاده، در غیاب محمدرضا لطفی، استادبزرگ تار آن سالهاست. محمدرضا شجریان استادبزرگ همیشه آواز ایران است که آخرین دوره اوج خود را میگذراند، همایون شجریان جواناول گروه است که جرأت همصدایی بیشتر با پدر یافته است و کیهان کلهر در حوالی 40سالگی در نهایت شکوفایی و خلاقیت است. نتیجه همدلی و همنوایی 4نفره، خلق آلبومهای درخشانی است چون «زمستان»، «بی تو به سر نمیشود» و «فریاد». آنجاست که عموم مخاطبان، بیشتر کیهان کلهر را کشف میکنند و شیفته صدای جادویی کمانچه او میشوند و بعدها که پس از زلزله بم گروه در تهران به صحنه میرود نوازندهای را میبینند که کمانچه انگار جزئی از بدن اوست و وقتی که مینوازد انگار میرقصد و صدایی از این ساز غریب بیرون میآورد که پیشتر نشنیدهاند.
کیهان کلهر در سالهای اخیر نیز همچنان، کمانچه بر دوش، به شهرهای مختلف ایران و جهان سفر میکند و کارهای تازه خلق میکند. در طول این سالها کارهای درخشانی خلق کرده است که شاید ماندگارترین آنها اثر ارجمند «شهر خاموش» است.
او همچنان به همنوازی با نوازندگان بزرگ جهان و خلق کارهایی برای شنوندگانی فراتر از مرزها مشغول است. هر چه بیشتر میگذرد شنوندگان بیشتری ساز او را میشنوند و در عرصه جهانی نیز بیشتر شناخته میشود.
فراتر از نقشه جغرافیا
در ستایش کیهان کلهر که شنوندگان موسیقی را در اقصی نقاط دنیا با صدای کمانچه آشنا کرده است
در همینه زمینه :