پرواز دلار با مسئولیت کل کابینه
محمدصادق جنانصفت/ روزنامهنگار و تحلیلگر اقتصاد
با نهایت تأسف دولت دوازدهم نیز به راهی رفت که پیش از او دولتهای قبلی رفته بودند و با کشاندن پای پلیس به بازار ارز نشانه بدی از خود به جای گذاشت و آدرس داد که درایران هیچ دولتی نمیتواند بدون سیاسی و جنایی کردن بازارها دردی را درمان کند. خواهیم دید این روش همانند رفتارهای پیشین به جای مداوای بازار زخم آن را پنهان کرد و آن را بدتر از پیش به نهانخانهها فرستاد. برخی باور دارند جز این مگر راهی برای دورکردن دلارفروشها از کف خیابان وجود داشت؟ شاید روزگاری که با آن همراه شدیم چارهای برای مدیران نگذاشته باشد اما باید برای درمان درد بازار ارز راههای مدرن و روزآمد و کارآمدتری باشد. این رخ نمیدهد جز اینکه ریشه درد را بشناسیم و درمان را از همان ریشهها شروع و آن را برای همیشه ریشهکنسازیم. ریشه درد و رنجی که بر بازار ارز تحمیل میشود بدون چون و چرا از اسارت آن بهدست نهادهای قدرت سرچشمه میگیرد. مدیران ارشد دولت و سایر نهادها هنوز باور نمیکنند دلار نیز یک کالا همانند سایر کالاهاست و باید راه را برای تعیین قیمت آن در بازار باز کرد. این راه در ایران و تنها به ایران کشیده نشده و بازارهای جهانی نیز باید برای این راه باز باشند تا عرضه و تقاضا کارشان را انجام دهند. ایران اما شوربختانه به بازار جهانی پیوند نخورده و تمام نیروی عرضهکننده را به فروش نفت، فرآوردههای آن و چندقلم کالای سنتی محدود کرده است. بدیهی است در این وضع و درحالیکه تقاضای مؤثر در بازار بهدلیل رشد نقدینگی روند کاهنده ندارد در شرایط کاهش عرضه یا انتظارات بدبینانه به عرضه نرخ تبدیل آن به ریال به جای بالارفتن آرام یا تثبیت در یک دوره کوتاه، پرواز اوج گیرندهای را تجربه میکند. نکته بااهمیت در این پرواز تازه نرخ تبدیل دلار به پول ایران این است که باید قبول کنیم همه کابینه در این پرواز نقش داشتهاند. معاون یا دستیار رئیس دولت که نمیتوانند دولت رامجاب کنند، 3نفر اصلی اقتصاد یعنی وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی و رئیس سازمان برنامه و بودجه و بهویژه رئیس دولت و سایر اعضای کابینه در توافقی اعلام نشده دلار را به زندان قیمتهای تحمیلی انداختند و راه اوجگیری شتابان این نرخ را آماده کردند. بهنظر میرسد بدترین رفتار این است که رئیسکل بانک مرکزی را حالا دم توپ قرارداده و به او شلیک کنیم و بقیه را تبرئه کرده و اجازه دهیم بازهم همین داستان تکرار شود. این یک اصل مدرن است و نادیده گرفتن آن، دادن آدرس نادرست به کسانی است که دانش و دلسوزی برای سامان دادن به سیاستهای ارزی، پولی و بانکی را دارند و حال با این روش ممکن است دیگر برای کار داوطلب نشوند. بهنظر میرسد فرماندهان اقتصاد شامل سیف، کرباسیان و نوبخت باید درباره اختلال ایجادشده حال کارشناسانهتر و مسئولانهتر با شهروندان حرف بزنند و ریشههای اقتصادی و غیراقتصادی را بازگوکنند و دولت نیز باهمه توان خود پشت اینها بایستد، تا زبانشان تیزتر شود.