• چهار شنبه 19 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 29 شوال 1445
  • 2024 May 08
شنبه 28 بهمن 1396
کد مطلب : 7132
+
-

عهد نکردم فقط درباره زنان فیلم بسازم

گفت وگو
عهد نکردم فقط درباره زنان فیلم بسازم

مسعود میر| روزنامه‌نگار:

اردیبهشت سال 94 بود که یک خبر کوتاه از کن، نام او را حسابی سر زبان‌ها انداخت. تا پیش از آن، سال‌ها فیلم کوتاه و تلویزیونی ساخته بود اما هیچ‌وقت چنین استقبالی را تصور نمی‌کرد. کن شصت‌و‌هشتم انگار با جایزه آینده نویدبخش در بخش نوعی نگاه به فیلم «ناهید» سبب شد تاآیدا پناهنده نوید ظهور یک کارگردان جدید در سینمای ایران باشد. پناهنده این روزها درگیر روزهای آغازین نمایش دومین فیلم بلندش - اسرافیل-  است؛ فیلمی پرستاره و دلچسب که در این روزهای پایانی بهمن بالاخره به ایستگاه اکران رسیده است.

 شما از معدود فیلمسازان کشور هستید که فهرست جوایزشان در دوران فیلم کوتاه قابل اعتناست. آیا خودتان تجربه‌گرایی در دنیای فیلم کوتاه را عاملی برای پخته‌بودن 2اثر بلندتان می‌دانید؟

بله صددرصد. ساخت فیلم‌های کوتاه و تجربه فیلمسازی با بودجه‌های کم، در زمان محدود و کار با نابازیگران، با بازیگران تئاتر (رضا بهبودی و...) و بعد با بازیگران حرفه‌ای (فیلم کوتاه چراغ خورشیدی؛ با پانته‌آ بهرام و فرهاد اصلانی) تجربه‌های باارزشی بودند. در کنار مطالعات دانشگاهی، ساخت فیلم‌های کوتاه انگار کاملم کرد. یاد گرفتم چطور باید با آدم‌های مختلف کار کنم، چطور باید با سختی‌ها کنار بیایم و چطور باید اعتماد حرفه‌ای‌ها را جلب کنم و در عین حال حساب یک‌قران دوزار را هم داشته‌باشم تا بتوانم فیلم‌ها را تمام کنم. من با ساخت فیلم کوتاه «تاج خروس» که برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه خانه سینما شد، از سوی آقای کیانوش عیاری که خیلی از فیلم خوشش آمده بود، دعوت شدم تا نخستین فیلم بلند تلویزیونی‌ام را با تهیه‌کنندگی ایشان بسازم (قصه داوود و قمری- 1388). به همین جهت با قطعیت می‌گویم که فیلم کوتاه، آینده من را ساخت.

یکی از مهم‌ترین بحران‌های فیلمسازان جوان، یافتن تهیه‌کننده است. چطور شما در 2فیلم سینمایی با 2تهیه‌کننده که خود از حرفه‌ای‌های سینما بودند، کار کردید؟ شناخت قبلی وجود داشت؟ آیا یافتن تهیه‌کننده برای اسرافیل نسبت به ناهید کار ساده‌تری بود؟

در ناهید تهیه کننده‌ام آقای بیژن امکانیان را به سرعت پیدا کردم. آقای امکانیان بازیگر فیلم تلویزیونی من «آبروی از دست رفته» آقای صادقی بود و وقتی فیلمنامه ناهید را خواند خیلی خوشش آمد و استقبال کرد. مهم‌ترین چالش ما اما پیداکردن سرمایه‌گذار بود. یک سال دویدیم و به نتیجه نرسیدیم تا اینکه با همکاری مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و آقای طباطبایی‌نژاد موفق به تأمین بودجه شدیم. آن روزها مرکز گسترش مسئول ساخت فیلم‌های اول بود و چه حیف که الان دیگر نیست! در «اسرافیل» هم خانم مستانه مهاجر را یکی از دوستانم معرفی کرد. از آنجا که خانم مهاجر ناهید را دیده بود و خیلی به آن فیلم علاقه داشت، با من همکاری کرد و در اینجا هم بزرگ‌ترین و سخت‌ترین چالش ما بحث بودجه بود. نمی‌توانید تصور کنید که خانم مهاجر با چه سختی و دشواری‌ای بودجه اسرافیل را جور کرد. این فیلم کاملا به کمک سرمایه‌گذارهای شخصی و با کمک بخش خصوصی ساخته شد. این روزها پیدا کردن تهیه‌کننده چندان دشوار نیست. راستش اگر سرمایه‌گذار و پول داشته باشید، تهیه‌کننده فراوان است و این به‌نظرم اتفاق خوبی نیست. فیلمساز که نباید دنبال پول بدود!

به استناد 2فیلم بلندتان، شما سینمایی خاص و البته به نوعی زنانه دارید. این روال انتخاب شما عامدانه است؟

راستش قصه هر سه فیلم تلویزیونی من درباره مردان بود و زنان نقش‌های فرعی داشتند. برای اینکه فکر می‌کردم تلویزیون ما بستر مناسبی برای به تصویر کشیدن زنان نیست. طبعاً به‌دلیل زن بودنم و تجربیات زندگی‌ام، حرف‌های ناگفته بسیاری داشتم و دارم که در دو فیلم اولم ترجیح دادم به آنها بپردازم. اینها چیزهایی بود که فکر می‌کردم اگر من درباره‌شان حرف نزنم و قصه‌ها و کاراکترهایم را زنده نکنم، ممکن است فیلمساز دیگری سراغ‌شان نرود یا اگر هم برود طور دیگری آنها را به تصویر بکشد. من البته هیچ عهدی با خودم نبسته‌ام که تا پایان عمر درباره زن‌ها فیلم بسازم و ممکن است فیلم بعدی‌ام درباره یک مرد باشد.

موافقید که سینمای شما در خارج از کشور بهتر و بیشتر دیده و پسندیده شده است؟

صادقانه بگویم که جواب این پرسش شما کمی پیچیده است. «ناهید» فروش بالایی در خارج از ایران داشت؛ بله این درست است. اما بگذارید از شما بپرسم که چه امکانی برای دیده‌شدن و اکران ناهید در کشور خودم بود؟ زمان درست اکران؟ تعداد سالن سینما؟ تبلیغات مناسب؟ حمایت رسانه‌ها و منتقدان؟! جشنواره فیلم فجر؟ فیلم اول من هیچ‌کدام از اینها را نداشت و در جشنواره فجر همه با بی‌اعتنایی از رویش رد شدند. ناهید با تعداد محدودی سالن و به‌صورت تک سئانس اکران شد. در خارج از ایران اما اینطور نبود. آنجا بخش خصوصی در حوزه پخش آثار سینمایی بسیار فعال و جدی است و حساب یک یورو را هم دارد و به راحتی از فیلم‌های مستقل غیراروپایی پول درمی‌آورد. ناهید در فرانسه رکورد فروش «درباره الی» را شکست. این چیز کمی نبود، اما اینجا!... این اتفاق دوباره برای اسرافیل نیز رخ می‌دهد. زمان بد اکران و هزار مشکل دیگر برای دیده‌نشدن.

دنیای اسرافیل دنیای خودخوری، سکوت و تحمل است. این عاشقانه تلخ چطور از تهران تا شمال گسترده شده است؟

جواب این سؤال شما می‌تواند روزها و روزها زمان ببرد. خلاصه بگویم که اسرافیل هم درست مثل ناهید از زندگی واقعی من، خاطراتم و آدم‌هایی که می‌شناسم ریشه گرفته است. زنی را می‌شناختم که سال‌ها در حسرت وصال مردی مانده بود؛ مردی که بعد از انقلاب از ایران رفته بود و بعد از سال‌ها برگشت؛ مردی که عشق سال‌های جوانی این زن بود بعد از بازگشت به وطن و در کمال ناباوری زن، با دختری سال‌ها جوان‌تر از خودش ازدواج کرد و رفت! زن نخستین و آخرین عشق زندگی‌اش را با حسرت بدرقه کرد. این داستان، جرقه نوشتن اسرافیل بود که به کمک ارسلان امیری دراماتیکش کردیم و فیلمنامه را نوشتیم.

آیا حضور پژمان بازغی انتخاب اول شما بود یا ملاحظات تهیه‌کننده سبب  این انتخاب شد؟

یک سال قبل از ساخت اسرافیل، در سفری که با آقای بازغی به ترکیه داشتیم و به فستیوال آنتالیا برای نمایش ناهید رفته بودیم، ایده فیلم را با او مطرح کردم. پژمان بازغی در ناهید خوش درخشیده بود و من شیفته بازی‌اش بودم. از نظر من، بازی در سکوتش، نگاه‌هایش و آن جذبه مردانه‌اش را در کمتر بازیگری می‌توان پیدا کرد. طبیعی بود که این بار هم از بازغی بخواهم همراهی‌ام کند؛ مثل برادری بزرگ‌تر و رفیقی قدیمی. در ضمن دلم می‌خواهد بدانید که خانم مهاجر هیچ‌وقت من را برای انتخاب هیچ‌کدام از عواملم زیر فشار نگذاشته که هیچ، حتی برای اینکه من بتوانم با ایده‌آل‌هایم کار کنم، گاهی اوقات خودش را به خاک سیاه نشانده است. بازغی و مهاجر هویت‌هایی جداگانه دارند و در فضای حرفه‌ای و کاری، همسر یکدیگر نیستند.

 

امیدوارم ، چاره دیگری نیست

بگذارید بگویم امیدوارم! بگذارید نگویم که چه اندازه خسته و رنجیده‌ام از اتفاقاتی که برای هر دو فیلم‌ من افتاده است. بگذارید سکوتم را ادامه بدهم؛ مگر چاره دیگری هم دارم؟! این روزها دارم با شعار «حمایت از سینمای مستقل ایران» از مردم دعوت می‌کنم به تماشای اسرافیل بیایند. این فیلم با پول حلال ساخته شده و حمایت عجیب و غریبی پشتش نیست. بگذارید بگویم امیدوارم! اسرافیل تا به حال در فستیوال‌های متعددی به نمایش درآمده و در ماه‌های آینده هم در فستیوال‌هایی در اسکاتلند، ایرلند، انگلستان، دانمارک، فرانسه، سوئیس و آمریکا حضور خواهد داشت.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید