دیکته خط خطی خطیر!
علی خطیر، معاون ورزشی پیشین باشگاه استقلال روز گذشته کنفرانس خبری برگزار کرد تا درباره عملکرد خود و حواشی پیرامون باشگاه در دوره حضور او شفافسازی کند. کنفرانسی که در آن صحبتهای زیادی مطرح شد و بخشهایی از آن در واقع کیفرخواستی علیه برخی از اعضای هیأت مدیره فعلی، مدیران پیشین تیم و البته علی فتحاللهزاده بود. فتحاللهزاده البته طبق معمول همیشه در هر معرکهای حی و حاضر است و روز گذشته در کسری از ثانیه وعده داد که از خطیر بهخاطر صحبتهایش شکایت خواهد کرد.کامران منزوی هم یکی از اعضای هیأت مدیره بود که غیرمستقیم مورد حمله خطیر قرار گرفت. او روز گذشته در واکنش به صحبتهای او گفت:« تنها صحبتی که دارم این است که آقای خطیر! شال گردن شما در دفتر من جا مانده است لطفا بیایید و آن را با خود ببرید!» در عین حال این تنها حاشیه دیروز برای خطیر نبود چرا که باشگاه استقلال برگزاری این نشست خبری را غیرقانونی دانسته و با ارسال نامهای خواستار حضور پلیس امنیت در محل نشست شده است.همشهری بخشهای مهم صحبتهای معاون مستعفی باشگاه در کنفرانسش را در ادامه منتشر میکند و درباره هر بخش نکتهها و ابهامات مربوط به همان را ذکر خواهد کرد.
«قرارداد من سالی 200میلیون تومان بود که معادل هزینه یک بازیکن جوان و امید استقلال است. متأسفانه یک ریال هم از استقلال نگرفتهام. هر وقت پولی میخواستند به من بدهند گفتند پول بازیکن ، مربی، طلب گذشتهها و پول، آب و برق مانده است.»
آیا یک مدیر و کارمند باشگاه دولتی حق دارد مثل بازیکن و مربی قرارداد مالی داشته باشد؟ معمولا مدیران و کارمندان حقوق ماهانه دریافت میکنند و اینکه چرا علی خطیر یک قرارداد 200میلیونی بسته در جای خود زیر علامت سؤال است!
«امروز آدمهایی مرا متهم میکنند و دم از شفافیت میزنند که این پولها کجا رفته است که در زمان خودشان به جرأت میگویم یک برگ سند در باشگاه استقلال وجود ندارد که مارکها و دلارهایی را که بابت درآمد نقل و انتقالات آن زمان بوده، نشان دهیم. ورزشگاه مرغوبکار را با ماهی پنج میلیون تومان اجاره دادهاند! یک برگ سند وجود ندارد که چطور ورزشگاه مرغوبکار را با ماهی پنج میلیون تومان اجاره دادهاند! الان هم که این مجموعه تبدیل به پارکینگ ماشین شده است.»
بهنظر میرسد منظور خطیر فتحاللهزاده است که در ادامه از او بهصورت شفاف اسم میبرد. هر چند جای تعجب است که چرا این حرفها حالا زده میشود و در دوره تصدی معاونت ورزشی باشگاه در برابر عرضاندامهای همیشگی فتحاللهزاده سکوت اختیار شده بود.
«امروز کسانی در هیأت مدیره باشگاه صحبت از کنترل منابع مالی میکنند که وظیفه آنها تأمین منابع مالی است. درست است که یکی از وظایفشان کنترل است، ولی در دوره خودشان خودرو از پارس خودرو میگرفتند و در بازار میفروختند. سابقه این دوستان مشخص است.»
این کدها دلیل اختلاف و استعفای خطیر را بیشتر مشخص کند. او با یکی از اعضای هیأت مدیره بر سر قرارداد بستن با بازیکنان به مشکل جدی خورده بود و در نهایت بهنظر رسید که حمایت فتحی را هم از دست داد و مجبور به استعفا شد. شکایت باشگاه استقلال به پلیس امنیت درباره کنفرانس خبری خطیر دامنه اختلافها را نشان میدهد.
«من هم میتوانستم مثل خیلی از مدیران گذشته وقتی با بازیکن صحبت میکنم لوگوی شخصی شرکت خودم را پشت بازیکن بگذارم و عکس بگیرم. آنهایی از من امروز انتقاد میکنند که پرونده شفافی در باشگاه ندارند. شما خیرخواه نیستید، شما سهمخواه هستید.»
شاید اشاره خطیر به علی نظری جویباری، سرپرست و قائممقام سابق باشگاه است. قرارداد بازیکنها آن زمان در دفتر شرکت او بسته میشد که در پس زمینه تصویر لوگوی شرکت جویباری به چشم میخورد. نظری جویباری این روزها از منتقدین جدی باشگاه است و مثل فتحاللهزاده به دفعات درباره وضعیت استقلال بهعنوان کارشناس ورزشی مصاحبه کرده است!
«آقای فتحاللهزاده! خط ندهید که افراد دیگری حرف بزنند. آقای فتحاللهزاده به من میگویند خیلی استعفا میدهد! آقای فتحاللهزاده شما خیلی مصاحبه میکنید. شما به چه حقی و چرا اینقدر مصاحبه میکنید؟! شما پروندهتان سیاهتر از آدمهایی است که الان در استقلال کار میکنند. در دوره شما بازیکنان زیادی آمدند و حتی یک دقیقه هم بازی نکردند. لیام ردی، توزی، شیحی، بویان و... یک دقیقه هم بازی نکردند. پروپئیچ را من آوردم؟ پروپئیچ را چهکسی آورد؟ ایجنت این بازیکن چهکسی بود؟ چقدر با او قرارداد بستید؟ اگر این بازیکن را نخواستید چرا با او تسویه نکردید؟»
یکی از مهمترین بخشهای صحبتهای خطیر همین جاست. نکاتی قابل تامل که با کدهای اشتباهی مطرح شده است. از فهرست بازیکنانی که خطیر برای متهم کردن او ردیف کرد شیحی، بویان و پروپئیچ به دوره مدیران پس از او مربوط میشدند.
(درباره ماجرای دلالی شفر) «من هم انسان هستم و اشتباه میکنم. همین جا اعلام میکنم آن کار بنده اشتباه بوده است و اگر به آن زمان برگردم هیچ وقت در مورد شفر آن حرف را نمیزنم. هرچند که مدارک داشتم و دارم، ولی اینکه بیایم در جمع آبروی یک نفر را ببرم درست نبود. آنجا من دچار یکسری احساسات شدم و نباید این کار را میکردم. شخصاً از شفر عذرخواهی میکنم و باید بگویم کارم حرفهای نبوده است.»
اگر مدرکی وجود دارد عذرخواهی برای چیست؟ اینکه مربی باشگاه پایش در دلالی و مراودات مالی جذب بازیکن باز بوده و با نتایج ضعیفش در ادامه با سرنوشت تیم بازی کرده چرا به جای شکایت، از او عذرخواهی میکنید؟
«نورافکن کلاً با 50هزار دلار به شارلوا رفته است! سازمانهای نظارتی باید این موضوع را پیگیری کنند که چطور حق رشد 240هزار دلاری یک جوان استقلال را نادیده گرفتند و چطور بهخودشان اجازه دادند که حق رشد این بازیکن را ببخشند! آن نامه را آقای افتخاری به باشگاه شارلوا داده بود که باشگاه استقلال حق رشد نورافکن را میبخشد!»
طبق معمول حرفهایی هست که در زمان خودش زده نمیشود. درست شبیه ادعاهای پندار توفیقی بعد از رفتن از باشگاه. این حرفهای الان چه دردی از باشگاه و هواداران دوا میکند؟ چرا هر کسی وقتی پستش را از دست میدهد تازه زبانش برای افشای حقایق باز میشود؟
« من هیچ وقت مخالف اخراج شفر نبودم، ولی اصرار داشتم که شفر برای فصل بعد نباشد، چون مطمئن بودم که با او استقلال به نتیجه نمیرسد. من برخورد و مدیریتش را در رختکن و تمرینات دیده بودم و اینکه او فقط وعده سال بعد را میداد و میگفت یک تیم رؤیایی را میسازم. من میگفتم باید تا آخر فصل مدیریت کنیم و میخواستم برای سال بعد با او کار نکنیم و دنبال جدایی دوستانه بودیم. ما بعد از اتفاقات بازی با پدیده ترس اینکه سهمیه را هم از دست بدهیم، پیدا کردیم. ما فشار هوادار را داشتیم. در آن زمان استقلال 5 بازی راحت داشت و اگر شفر نتیجه میگرفت، ما به راحتی نمیتوانستیم تغییر و تحولات داشته باشیم.»
وینفرد شفر بارها و بارها مستقیم و غیرمستقیم خطیر را هدف حمله قرار داد و مدعی شد که پروژه برکناری او را خطیر مدیریت میکند. حالا و با توجه به حرفهای خطیر، بهنظر میرسد حدس شفر درست بوده است. تقریبا بعد از باخت داربی زمزمههای اخراج و هدفگذاری پلن B برای تیم همه جا شنیده میشد. اینکه قرار است مجیدی کار را دست بگیرد تا مربی بعدی بیاید. علی خطیر در حرفهایش میگوید که با استراماچونی فروردین امسال نخستین صحبتها را انجام داده. یعنی بعد از باخت داربی و زمانی که پیروزیها مقابل الهلال و سپاهان موقتا آرامش را به تیم برگردانده بودند. با این حال او میگوید که پروژه شفر قرار نبود برای فصل جدید ادامه داشته باشد و خب وقتی قرار به عدمهمکاری باشد چرا نباید چوب لای چرخ سرمربی و تیمش گذاشته شود؟ اگر شفر نتیجه میگرفت میشد او را برکنار کرد؟ خود خطیر هم اعتراف میکند که کار سخت میشد!
« تعداد بازیهای رسمی پاتوسی کم بود و دیدید که خدا کمک کرد و ما این بازیکن را گرفتیم.»
این هم اعتراف بزرگ خطیر است. اگر تعداد بازیهای رسمی پاتوسی کم بود و با کمک خدا!! قرارداد او ثبت شده یعنی یک جا قانون را دور زدهاند. پس همه شبههها و علامتهای سؤال درباره قرارداد پاتوسی در همان زمان درست نبود؟