نظام آموزشی، نیازمندپوست اندازی
زهرا نژاد بهرام| عضو شورای اسلامی شهر تهران:
آموزش و پرورش اخیرا تصمیمات و اقدامات مثبتی را در ارتباط با ممنوعیت برگزاری آزمون در دبستانها و حذف آزمون ورودی مدارس نمونه دولتی و تیزهوشان اتخاذ کرده است. وزیر آموزش و پرورش در پی این تصمیم گفته که بچهها در دوران ابتدایی نیازی به کتابهای کمک آموزشی و تست و آزمون ندارند و آنها را نباید مجبور به تحصیل در سیستم رقابتی کرد. توجه به چنین رویکردی در نظام آموزشی کشور امیدوارکننده است.
این حق دانشآموزان است که به دور از استرس و در آرامش زندگی و تحصیل کنند؛ ما در نظام فعلی آموزشی شاهد آن هستیم که دانشآموزان پس از گذراندن دوره دبستان و ورود به مقاطع بالاتر، با عوض شدن معلمها و تنوع واحدهای درسی و معلمها و با حاکمشدن سیستم نمرهدهی، دچار افت تحصیلی میشوند. این یک مسئله است که آموزش و پرورش، برای این دوره گذار و حساس، تاکنون چارهاندیشی نکرده است. بیش از هر چیزی آموزش و پرورش نیازمند آن است که درس زندگی به دانشآموزان بدهد چرا که خروجیهای این نظام آموزشی نشان میدهد که دانشآموزان مهارت زندگی اجتماعی را نیاموختهاند.
این یکی از نقاط ضعف و چالشهای اصلی آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش باید محملی برای تربیت و آموزش نسل آینده در همه حوزهها باشد. اما آموزش و پرورش این نقش خود را چنان که باید ایفا نکرده است. نگاهی به نظام آموزشی کشورهای دیگر، تجربه متفاوتی را پیش روی ما میگذارد؛ مسئلهای که وجود دارد این است که دانشآموز یاد میگیرد با واقعیتهای عینی جامعه و جهان خود ارتباط برقرار کند، اما در آموزش و پرورش کلاسیک موجود در کشورمان اینگونه نیست؛ چرا که این سیستم درصدد آموزههایی است که عمدتا بر کسب نمره و شکلگیری یک رقابت ناسالم و ناکارآمد تمرکز دارد. البته باید گفت که حذف نمرهدهی در دوره دبستان، مسئله و تصمیم جدیدی نیست؛ اما زمانی که دوره دبستان به پایان میرسد، دانشآموز به دنیایی پرتاب میشود که سرشار از سختی و دشواری و سرشار از استرسها و اضطرابهایی است که در دوره دبستان کمتر با آنها مواجه بوده است.
میتوان گفت که دوره دبستان، شوخی زندگی آموزشی ماست. در مقطع دوم تحصیلی، دانشآموز با انواع دشواریها مانند تنوع درسها و نمرات، ضرورت کسب نمره برتر و رقابتی حذفی روبهرو میشود. این برخلاف رقابتی است که دانشآموز در دوره دبستان تجربه میکند که مبنای آن مهر و محبت و دوستی است. رقابتهایی که در مقاطع بالاتر از دبستان میان دانشآموزان شکل میگیرد، رقابتی ناسالم است که نتیجه آن یا گوشهگیری و انزوای دانشآموزان و یا تلاش برای حذف همکلاسیهاست.
بر این اساس، آموزش و پرورش کنونی ما نیازمند یک ریکاوری و پوستاندازی است. جای خالی «گفتوگو» در نظام آموزشی ما کاملا مشهود است. چرا که ما برای دانشآموزان سخنرانی میکنیم و فرصت گفتوگو را با دانشآموز ایجاد نمیکنیم. بر این اساس، وظیفه دانشآموز این است که سکوت پیشه کند، درس بخواند و پاسخ درسها را بدهد و حق ندارد که سؤال اضافهای را مطرح کند.
از طرفی در مدارس ما نشاط کافی وجود ندارد؛ یکی از موانع ایجاد نشاط، وابستگی تنگاتنگ دانشآموز با درس است. حذف ساعتهای تفریح، ورزش و کارهای گروهی و جمعی به حذف نشاط از مدارس میانجامد. فاصله زیاد میان دانشآموزان و مربیان هم ازجمله عواملی است که نشاط را از محیطهای آموزشی سلب کرده است. مهمترین اقداماتی که آموزش و پرورش میتواند در جهت افزایش نشاط در مدارس انجام دهد، آموزش مداوم مربیان و تأکید بر کسب مهارتهای ارتباطی، اجتناب از حذف ساعتهای تفریحی است که برای دانشآموزان درنظر گرفته شده است.
تأکید بر یک نگاه گفتوگو محور در حوزه آموزش با هدف تأثیرگذاری بر سطوح عالی آموزشی و دانشگاهها، یکی دیگر از روشهایی است که میتواند به کارآمدی نظام آموزشی کشور منجر شود.