• سه شنبه 11 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 21 شوال 1445
  • 2024 Apr 30
چهار شنبه 26 تیر 1398
کد مطلب : 66721
+
-

مخالفان گزارش من والیبال نمی‌دانند

گفت‌وگو با جواد محتشمیان که این روزها سبک گزارش‌های او بیننده‌ها را شاکی کرده

مخالفان گزارش من والیبال نمی‌دانند

منتقدان، جواد محتشمیان را علیرضا علیفر والیبال می‌دانند، گزارشگری که مثل علیفر مربی بوده و بیش ازآنکه بازی را گزارش کند، تفسیر می‌کند. محتشمیان علاقه‌ای هم ندارد که به گزارش‌هایش هیجان بدهد. او در گفت‌وگو با همشهری این انتقاد را قبول دارد اما مدعی است که والیبال فوتبال نیست و نیازی به هیجان ندارد.

 از روز اولی که بازی‌های لیگ ملت‌های والیبال را گزارش می‌کردید، منتقد کولاکوویچ، سرمربی تیم ملی بودید و می‌گفتید که او توان ندارد تیم را بالا ببرد. کواچ هم که سرمربی بود این انتقادها را داشتید. اما کسانی هم هستند که به شما نقد می‌کنند و می‌گویند مگر ممکن است یک مربی در حد لیگ ایران بداند که باید چه موقع تایم اوت بگیرد ولی مربیانی در سطح کواچ و کولاکوویچ این را ندانند.
علت دارد. اینجا مدیریت بازیکن بر مدیریت مربی حاکم است.
 یعنی در تیم کسانی هستند که آنها تصمیم می‌گیرند؟
دقیقا. تیم در اختیار آقای کولاکوویچ نیست. اگر هاینن، سرمربی لهستان را ببینید، بین 10تا 15درصد اختیار دارد و می‌تواند تأثیر بگذارد ولی این 10- 15درصد را 50-40 درصد می‌کند. تایم می‌گیرد ولی با بازیکن صحبت نمی‌کند، با لپ‌تاپش بازی می‌کند. چرا می‌گویید آقای خاص، مورینیو، بهترین مربی دنیاست؟ به دلیل عملکرد او در مسابقات مختلف که در طول زمان ثابت کرده ویژگی‌هایی دارد که بقیه ندارند. چه ویژگی‌هایی؟مربی فقط این نیست که خوب تمرین بدهد. مربی باید جسارت تصمیم‌گیری داشته باشد. یک مربی باید مثل جراح باشد، نه‌تنها از نظر تکنیکی بلکه  از نظر مدیریتی هم باید بهترین باشد. شجاعتی که به خرج می‌دهد مهم است، می‌گوید مریض را باید در 24ساعت عمل کند. کولاکوویچ هم می‌داند که باید تایم بگیرد ولی کند است. به قول ما ایرانی‌ها دوزاری‌اش دیر می‌افتد. یک موقع ظرفیت نداری و نمی‌توانی. ماشینت پیکان است نمی‌توانی به جنگ سمند بروی. اما ما ظرفیت را داریم. نفر هم داریم اما مدام ترمز را کشیده‌ایم.
 شما قبل از ورود به تلویزیون، مربی والیبال بوده‌اید و نقطه نظرهای فنی هم دارید که ممکن است درست یا غلط باشد. ولی حالا کارتان گزارشگری است. گزارشگر باید بازی را گزارش کند با کمترین جهت‌گیری ممکن. اما شما به جای گزارش، بازی را تفسیر می‌کنید.
اگر دو باشگاه با هم بازی کنند، گزارش می‌کنم اما اینجا بحث تیم ملی است. ببینید قشری که انتقاد می‌کنند، چه کسانی‌ هستند، آنهایی‌اند که سیزده‌بدر والیبال بازی کرده‌اند یا در والیبال هستند؟ یا برای اینکه بعدا سفر بروند از جواد محتشمیان انتقاد می‌کنند. من اگر انتقاد می‌کنم مستند است.
 قبول دارید که گزارشگر گزارش می‌کند و مفسر تفسیر؟
فرمایش شما درست است. اما بنده می‌دانم چه می‌گذرد و می‌بینم فرصت‌ها چطور از دست می‌رود و این را هم حس می‌کنم کسانی که پای تلویزیون نشسته‌اند، جامعه آگاهی هستند که دنبال نتیجه برای والیبال کشورشان هستند.
 واکنش مخاطبان به شما منتقل می‌شود، می‌دانید آنها چه می‌خواهند؟
به هر حال قشری که مخالف گفته‌های من هستند، معلوم است که از والیبال چیزی نمی‌فهمند.
 یک تماشاگر عادی شاید مسائل فنی والیبال را نفهمد اما می‌خواهد از تماشای آن لذت ببرد. می‌گویند گزارش‌های شما هیجان ندارد. تن صدای شما موقعی که در یک ست عقب باشیم و 8 امتیاز پشت سر هم بگیریم همانی است که در روند عادی بازی است. بالاخره گزارشگر یک جاهایی باید به وجد بیاید.
چیزی که شما می‌گویید در فوتبال است که یکی در دقیقه 90گل زده.
 در همین والیبال هم گزارش‌های خارجی داریم که کلی هیجان دارند.
 در همین بازی برزیل دو ست باختیم، دو ست بردیم. در ست پنجم 8-5جلو بودیم‌، کی باورش می‌شد ایران ببازد؟ در والیبال اتفاقات لحظه‌ای است، بعد از یک امتیاز می‌توانی بگویی عالی‌ترین کار را کرد. بالاتر از کلمه عالی‌ترین و بهترین چه می‌توانی استفاده کنی؟
 منظورم چیز دیگری است. سعید معروف یک شیرجه یک دست می‌زند، گزارشگرهای خارجی هیجانی می‌شوند و می‌گویند عجب شیرجه‌ای ولی شما فقط می‌گویید یک شیرجه خوب از معروف. تن صدایتان هم ثابت است.
این اتفاقات استثنا نیست ولی در فوتبال یکی از 40متری گل می‌زند، این استثناست.
 در والیبال چه حرکتی استثناست که شما را به هیجان بیاورد؟
اگر یکی آمد بالای تور، سه متر و پنجاه شصت توپ زد، آن استثناست. باز هم می‌گویم چه کار خوبی کرد. این اتفاق در صدم ثانیه می‌افتد. نمی‌توانی در آن لحظه یکی را ببری بالا و بقیه بازی را از دست بدهی. خیلی از اتفاقات شبیه هم هستند، پروسه انجام حرکت را بند به بند می‌گویم. کی این را می‌گوید؟ من به عملکرد خوب همه بازیکنان به موقع اشاره می‌کنم.
 کلیشه‌هایی دارید که عوض نمی‌کنید، یک‌بار آفرین نمی‌گویید.
کسی که رفته توی زمین، توانایی انجام این کارها را دارد.
 موسوی معمولا سرویس زیاد خراب می‌کند. در همین بازی آخر خود شما گفتید روشش را عوض کرده. سه پوئن سرویس پشت سر هم گرفت. من و دوستانم بعد از سرویس سوم به هوا پریدیم ولی شما خیلی عادی گزارش کردید.
 او نسبت به‌خودش اوج گرفته، سرویس استثنایی نزده.
برای تیم خیلی مهم بود.
شما اگر سرویس پرشی که سرعتش 140کیلومتر باشد بزنی کار استثنایی کردی.
بازیکنان تیم ملی چه کاری اگر بکنند، شما خوشحالی‌تان را نشان می‌دهید؟
من درباره عملکردشان می‌گویم. این عملکردی است که از بازیکنی در حد تیم ملی توقع داریم.
بازخوردها به گزارش‌هایتان را از چه کانالی می‌گیرید؟
من هیچ کانالی ندارم. به عدد و ارقام و آمار اعتقاد دارم. اگر منتقدی باشد که چیزی یادم بدهد، خیلی ممنون می‌شوم.
 شما برای مردم عادی گزارش می‌کنید، نظر آنها برای شما مهم است؟
بله مهم است.
 ولی خودتان گفتید هیچ کانالی ندارید که بازخورد آنها را ببینید.
مردم در خیابان من را می‌بینند، نظرشان را می‌گویند.
 نقدهایی را که در شبکه‌های اجتماعی از شما شده ، دیده‌اید؟
نقد کنند خیلی خوب است. املای نوشته غلط دارد نه نانوشته. اگر فکر کنم چیزی به نفعم است، حتما اصلاح می‌کنم.
 سازمان صدا و سیما چیزی را به‌عنوان بازخورد به شما منتقل نمی‌کند؟
نه هیچ وقت! سازمان نهادی است که باید بی‌طرف به قضایا نگاه کند. برای تیم ملی توان بیشتری می‌گذارم و اگر تیم مقابل هم کار خوبی بکند، می‌گویم. بی‌طرفی را تا جایی که در حد توانم باشد، رعایت می‌کنم. انصاف را هم نسبت به تیم ملی رعایت می‌کنم.
 در بازی با لهستان شما گزارشگر نبودید. دوستان شما یک اشتباه عجیب کردند. آقای کرده و آقای کاویانی گفتند که با این نتیجه ما باید بازی آخر را سه هیچ یا سه یک از برزیل ببریم، شما که خودتان می‌دانید طبق مقررات با هر نتیجه‌ای می‌بردیم صعود می‌کردیم. انتظار می‌رفت در برنامه بعدی که شما هم حضور داشتید، عذرخواهی کنند.
حرف شما را قبول دارم ولی جامعه ما هر کسی را در جایگاه خودش می‌نشاند. آقای کاویانی روز بعد باید می‌گفت. اشتباهات زیادی از همکاران می‌بینم نه به رویشان می‌آورم و نه در جایگاهی هستم که بگویم. دوستانی که در سازمان ناظر هستند، باید بگویند. کارتی هم که داور به هاینن داد درست بود ولی آنها گفتند داور چه اشتباهی کرد. من این جمله را که تور مانع عبور توپ شد، استفاده می‌کردم. این تکیه کلام در جامعه ماند. یکی از بچه‌های سازمان یک روز گفت، از شما می‌خواهم انتقاد کنم؛ گفت تور ثابت است، توپ متحرک است و به تور می‌خورد. انتقاد درستی بود، من 3سال است که دیگر این جمله را استفاده نمی‌کنم. می‌گویم توپ در مسیر حرکت به تور برخورد کرد. یا می‌گفتم توپ در چارچوب زمین خوابید. دوستان گفتید چارچوب عمودی است و روی سطح جواب نمی‌دهد. الان می‌گویند به جای ست، دست بگویید. دست هم از نظرم درست نبود. بخش را به‌کار بردم. این قابل‌قبول بود. دوستان گفتند که بخش هم استفاده نکنید. الان هیچی نمی‌گویم. می‌گویم در این موقعیت.
 پس به جای ست چه می‌گویید؟
هیچی!
 مگر می‌شود؟!
بالاخره هم باید جامعه را حفظ کنی و هم سازمانی را که برایش کار می‌کنی. دست مفهومش خیلی از چیزهایی است که مردم با آنها سروکار دارند. بخش می‌توانست جایگزین خوبی باشد. جوری حرکت می‌کنم که هیچ کدام را نگویم. به دانشجویان گفته‌ام که یک کلمه پیدا کنند به جای ست.
 شما گزارش‌های خارجی را هم پیگیری کرده‌اید؟
بله.
 کسی را می‌شناسید؟
برنامه کانال ایتالیا، RAI را دیده‌ام. تن صدای آنها هم به جز استثناها فرقی نمی‌کند. آنها هم با هر حرکتی هیجانی نمی‌شوند.

این خبر را به اشتراک بگذارید