
ناداستان و داستان

احمد مسجدجامعی/ عضو شورای شهر تهران
روزنامه همشهری، زمانی که راه افتاد در وجوه مختلفی چون نوع نگاه به موضوعات، چاپ رنگی و قطع، از خود نوآوری داشت. همشهری داستان هم همین ویژگی را دارد. زاویه دید جدید به داستان و ادبیات داستانی، طراحی صفحات، بهکارگیری عناصر گوناگون داستانی که کمتر مورد توجه قرار میگرفتند، مواردی است که نشان از خلاقیت و ابتکار دستاندرکاران این نشریه دارد. علاوه بر این روزنامه همشهری پرورشدهنده نسلی از روزنامهنگاران بود که خود بعدها از سردبیران و مدیران مطبوعات شده و تأثیر بسزایی در عرصه رسانهای کشور داشتند. همشهری داستان هم بر همین منوال عمل کرده و مشاهده میکنیم نسلی که با همشهری داستان بود امروزه نشریاتی چون «ناداستان» یا «سان» را منتشر میکند که مخاطب فراوانی دارد.
نشریات ادبی در دهههای 60 و 70 جهتگیری سیاسی بهخود میگرفتند. در آن دوران بهدلیل فقدان نشریات سیاسی، نشریات حوزههای گوناگونی چون ادبیات، مواضع سیاسی خود را هم اعلام میکردند. این موضوع امروزه هم در مورد برخی نشریات ادبی به چشم میخورد اما همشهری داستان با معیار قرار دادن ادبیات داستانی، جهت سیاسی به انتخابهای داستانی خود نداد. داستانها با افکار و اندیشههای متنوع و نویسندگان با رویکردهای مختلف، در این نشریه، فعال بوده و داستان مینوشتند، چرا که مبنای کار، ادبیات بود نه غیرآن.
ویژگی مهم دیگری که همشهری داستان بر آن اساس عمل کرد دور شدن از فضاهای رسماً سیاسی دوره خود بود. برخلاف برخی نشریات همشهری که آشکار و غیرآشکار وارد فضاهای سیاسی و انتخاباتی شدند، همشهری داستان رویکرد خود را همان ادبیات قرار داد و وارد چنین عرصههایی نشد.
درباره همشهری داستان که با بودجه مؤسسهای نیمه دولتی راهاندازی شد نکته مهم دیگری هم قابل طرح است. تجربه ثابت کرده چنین نشریاتی که نیاز مالیشان را نه از فعالیت خود که از کمکهای دستگاهها و نهادهای دیگر میگیرند معمولاً (و نه همیشه) نمیتوانند نشریهای چندان موفق باشند. همشهری داستان هم میتوانست همچون بسیاری از نشریات دولتی و نیمه دولتی، صرفاً به انتشار بیندیشد و نه جذب مخاطب و تیراژ بالا. اما چه شد که این نشریه توانست با چنین اقبالی مواجه شود و مخاطبان فراوانی بهدست آورد:
مهمترین نکته در وجود نیروهای جوان و در همان حال آشنا به فضای ادبی کشور نهفته است که همچنان ادامه دارد. اگر از همان ابتدای شکلگیری نشریه تاکنون دقت کنیم تقریباً همه نیروهای تحریریه آن از جوانان بوده و هستند. این جوان بودن، باعث میشود علاوه بر انگیزه داشتن، راههای جدید و نو هم در پیش گرفته شود. باید توجه داشت که نیروهای جوان در حوزه ادبیات داستانی خود حرفی برای گفتن دارند و فضای ادبی را میشناسند.
موضوع دیگر مشخص بودن هدف گردانندگان نشریه است. همشهری داستان از همان ابتدا مشخص بود که میخواهد فضاهای جدیدی در عرصه داستان باز کند. این نشریه فقط یک جُنگ و کشکول ادبی نبود که صفحات خود را با چند داستان و نقد داستان پر کند. البته این بخشها هم لازم است اما برای یک نشریه موفق کافی نیست. آنچه باعث جذب مخاطب شد گام گذاشتن در فضاهایی بکر بود. یکی از این فضاها تکیه بر ناداستان یا داستان مستند بود. قبل از همشهری داستان، گرچه این سبک در نشریات مختلف بهکار گرفته میشد اما منسجم و هدفمند نبود. ناداستان به روایتهای گزارش گونه گفته میشود که عناصر داستان را در خود دارد و این فضایی بود که همشهری داستان به آن به شکل کاملی پرداخت. همین تصمیم، برای خواننده درهای تازهای را گشود تا بتواند از زاویهای دیگر هم داستان را ببیند. از دیگر فضاهای جدید همشهری داستان استفاده از متون کهن غیرادبی با رویکرد ادبی بود. پیش از این متون کهن ایران از صلابت و قدرت ادبی فراوانی برخوردار بودند.
حتی کتابهای درسی که پس از مشروطیت منتشر میشد زبان قدرتمند ادبی داشتند. بهعنوان مثال، دوستان در این نشریه، با انتشار سفرنامههایی مانند سفرنامه جلفانشینان که سفرنامه جهانگرد ایتالیایی درباره ارامنه اصفهان است یا گزارش صعود اعضای سفارت آلمان به دماوند در دوره ناصری. علاوه بر سفرنامه، متون کهن تا آنجا که بشود از آنها روایت بیرون کشید مورد استفاده قرار گرفت مانند آداب کشتی در یکی از فتوتنامههای به جامانده از قرن نهم هجری گزینش بخشهای روایتی از این متون، که گاهی حتی در دسترس عموم نبوده و منتشر نشده بودند و انتشار آنها در همشهری داستان مفهومی مدرن به آنها میداد. بهعبارت دیگر رویکرد مدرن به متون کلاسیک باعث میشد خواننده یک سفرنامه قدیمی را بهعنوان متنی نو بخواند که ادبیات آن را نیاز دارد. البته دستاندرکاران نشریه، صرفاً به سفرنامههای کهن بسنده نکرده و به آنچه امروز توسط افراد گوناگون نوشته میشود نیز توجه داشتند. خاطرم هست همین جوانان بودند که ابتدا خاطرات و نوشتههایم درباره تهران را رویکردی ادبی تشخیص داده و سراغ آنها آمدند و منتشر کردند.
توجه به شهرستانها از دیگر ویژگیهای این نشریه بود و هست. همشهری داستان سعی کرده است برای نویسندگان و ادبیات دوستان غیرتهرانی هم تریبون باشد. این نشریه با انتشار شمارههایی که به استان، شهر یا منطقهای خاص اختصاص دارد توانسته استعدادهای ادبی را در نقاط مختلف شناسایی و به دیگران معرفی کند. این نشریه پل ارتباطی میان شهرها و مناطق مختلف بوده که نتیجه آن آگاهی نویسندگان از فعالیت یکدیگر در نقاط مختلف است.
نباید از این نکته هم غفلت کرد که فراتر رفتن از ادبیات و البته در چارچوبهای تعریف شده یکی دیگر از برنامههای گردانندگان همشهری داستان است که به جذب مخاطب انجامیده است. بهعنوان مثال انتشار آگهیهای لباس در روزنامههای دوره قاجار از مطالبی است که میتواند برای هر خوانندهای جذاب باشد و صد البته میتوانست وجهه ادبی هم بهخود بگیرد. در یکی از این آگهیها که بسیار خواندنی است و در شماره خرداد سال1393 آمده چنین میخوانیم: بهترین پارچههای آلمانی، بادوام، عریض، ارزان که در کارخانه اصفهان بافته شده است. دیگر هیچ بهانهای برای پوشیدن پارچههای فرنگی نداریم، دیگر دچار بیدزدگی برکهای خراسان نمیشویم. دیگر بعد از یک مرتبه شستن لباس، لباده شما سرداری، سرداری شما کت، کتِ شما جلیقه نمیشود. دیگر بوی عفونت رنگهای کثیف در دماغ شما همیشه وجود نخواهد داشت. دیگر زانوی شلوار شما مثل گنبد مسجدشاه آماس نمیکند، ... با این تفاصیل هیچ ایرانی وطنپرستی از پوشیدن لباس وطنی خوب صرفنظر نخواهد کرد. باید گفت عناصر دیگری هم در نشریه باعث جذب مخاطب میشد و میشود مثلا اختصاص صفحاتی به خوانندگان که بهصورتی دقیق آورده میشود و هیچ نشانی از سرسری بودن این کار ندارد. این روش ارتباطی باعث شده است خواننده احساس کند برای همشهری داستان اهمیت دارد. برگزاری مسابقات گوناگون ادبی همچون برداشت ادبی از یک نقاشی، طرح و عکس و مسابقات داستاننویسی از دیگر کارهای خوبی است که نشریه داشته و مخاطب را حفظ کرده است. ازجمله این جایزهها میتوان به جایزه داستان تهران اشاره کرد که توانسته در زمینه داستان شهر تأثیرگذار باشد.
دوره جدید همشهری داستان هم با وجود مشکلات عدیده اقتصادی توانسته همان روند سابق را با عرضه نوآوریهای دیگر ادامه دهد. در این دوره هم شاهد همشهری داستانِ مخصوص استانها، استفاده از نیروهای جوان و... هستیم و علاوه بر آن کارهایی چون توجه به داستان نویسان تازه کار که آثارشان بررسی و نقاط قوت و ضعف آنها بیان میشود توانسته بخش دیگری از جامعه ادبی را بهخود جلب کند. در دوره جدید هم همچنان بر استفاده از متون غیرادبی با رویکرد ادبی وجود دارد که میتوان به خاطرهنویسی اشاره کرد.
مقوله دیگر به فرم و طراحی همشهری داستان مربوط میشود که از ابتدا تاکنون خاص بوده است. بهرهگیری از عکس و طرح در قابها و شکلهای گوناگون به نشریه جذابیت و در همان حال وزانت بخشیده است. علاوه بر آن صفحهآرایی متفاوت و چشمنواز، نظر هر بینندهای را بهخود جلب میکند.
جا دارد به موضوع مهم آگهیها هم دقت داشت. گرفتن آگهی که همیشه برای نشریات، یک معضل بوده است، در همشهری داستان صفحات زیادی را بهخود اختصاص میداد و میدهد که این امر نشان از موفقیت آن در جذب مخاطب است.
در سالهای اخیر جذب آگهی نیازمند تلاش بسیار و مهمتر از آن بالا بردن کیفیت و بهدست آوردن خواننده بیشتر بوده است، که نشریات موفق در این زمینه، چندان نبودهاند اما همشهری داستان با این حجم آگهی، آن هم آگهیهای بخش فرهنگی که توان مالی بالایی ندارند، نشان داد که میتوان بخشهای فرهنگی را هم در دادن آگهی صاحب انگیزه کرد. امیدوارم همشهری داستان با استقلال مالیای که بهدست آورده و با وجود مشکلات فراوانی که بیشتر عرصههای نشر را فرا گرفته، بهخصوص کاغذ که این روزها همه شاهد گرانی کمرشکن آن هستیم، بتواند به حیات پربار خود ادامه دهد.