
داستان نانهای ایران
لقمهای از نانهای سنتی ایران را به بهانه برپایی سومین جشنواره ملی نان مزه میکنیم

سید سروش طباطبایی پور| روزنامهنگار
تابستان را با سفری به تبریز به پایان رساندیم و چند روزی در اسکو، شهری در سی و چند کیلومتری تبریز، شهری با طبیعتی بکر در دامنه رشتهکوه سهند ساکن شدیم. اسکو ما را زمینگیر کرد، اما نه مردمانش که البته آنها هم مهماننواز بودند و دوستداشتنی و نه هوای مطبوع و باغهای گردو و روستای کندوانش که همه آنها هم آرام جان بودند! چیزی که در اسکو دلمان را برد، نانش بود؛ نانی که نه گفتنی است و نه شنیدنی؛ نانی که تنها بوییدنی است و چشیدنی! در اسکو، این نانش بود که برای ما دلبری کرد؛ نان خشکش، برکت خدایش! یکی از اهالی آداب صرف نان اسکو را یادمان داد. تا ظرف نان را باز کرد، بسمالله گفت و آنگاه با افشانه، نان خشک را تر کرد و برای دقایقی پارچهای روی آن انداخت و وقتی آن را کنار زد ویرانمان کرد! بوی نان تازه در هوای اتاق پیچید و با پنیر تبریز و گردوی اسکو در هم آمیخت و به چنان صبحانهای دعوتمان کرد، خوردنی! نان، این قدیمیترین قوت غالب بشر که از دوران نوسنگی، مردمان را دچار خود کرده، این روزها جشنوارهای برای بزرگداشتش برپا شده است؛ سومین جشنواره ملی نان کرمان که جمعه گذشته اختتامیه آن هم برگزار شد. ما هم به همین بهانه، سری به نانهای سنتی و قدیمی ایران میزنیم و با ویژگیهایشان آشنا میشویم.