• جمعه 11 آبان 1403
  • الْجُمْعَة 28 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Nov 01
سه شنبه 11 تیر 1398
کد مطلب : 63277
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/ZLM8
+
-

فقیر غریب، شریف عجیب

خوانش دینی از مضمون سریال هیولا

فقیر غریب، شریف عجیب

علی تاجدینی/نویسنده و پژوهشگر 

مجموعه تلویزیونی هیولا، مضمون مهمی در بطن خود دارد. وقتی شرایط اقتصادی جامعه، ظالمانه و همراه با تبعیض و آلوده به انواع و اقسام مفاسد اقتصادی است، فقط جاهلان می‌توانند از شرافت و مال‌حلال و نان‌حلال سخن بگویند و شرافت هم خود دستمایه بی‌شرفی‌ها می‌گردد. در منطق قرآن، باطل اگر جولان دارد و می‌تواند آدم‌های ساده‌لوح را بفریبد به‌دلیل آن است که در چهره حق ظاهر می‌شود.
فقر اقتصادی در اندیشه امام‌علی(ع) چهره دهشتناکی دارد. امام در حکمت 311 از نهج‌البلاغه 3کارکرد‌ دهشتناکی برای فقر در اجتماع که معمولا حاصل ظلم حاکمان بر مردم است را برمی‌شمرند. ایشان خطاب به فرزند خود، محمدبن حنیفیه، فرمود: ‌ای فرزند، بیم دارم که تو فقیر شوی، پس به خدا پناه ببر از فقر. زیرا فقر سبب نقص در دین است و سرگردانی عقل و ایجاد‌کننده دشمنی. در حکمت3 توضیح روشن‌تری از سرگردان شدن عقول ارائه می‌فرماید: «تهیدستی، مرد زیرک را در برهان کند می‌کند». وقتی مرد زیرک و باهوش از فقر لال شود، چه رسد به عقول معمولی.
جامعه، شهروندان فقیر را فاقد ‌شأن و حرمت می‌شناسد، «انسان فقیر حقیر است، سخنش خریدار ندارد و مقام و مرتبتش شناخته نمی‌شود.» (بحارالانوار، ج 72، ص 47) در همین راستا امام در حکمت3 می‌فرماید، فقیر حتی در شهر خود غریب است و وطن و غربت را براساس توانایی مالی و فقر معنا می‌کنند. کسی که تمکن مالی دارد در هر جای دنیا که باشد گویی در وطن خویش است، چون مورد احترام است و کسی که فقیر است در محله خود غریب و ناشناس است. امیرمؤمنان(ع) می‌فرماید: «در غریبی ننگ و عاری نیست، بلکه عار و ننگ، نداری در وطن است.» (غررالحکم، ح 7801). در حدیثی به ‌صورت آشکار فقر را ملازم کفر دانسته‌اند. «نزدیک است که فقر به کفر بینجامد.» (اصول کافی، سیوطی و...). روشن است که این فقر همان فقر ناشی از تبعیضات و شرایط تحمیل شده اجتماعی و منظور فقر حاصل از انتخاب‌های غلط افراد نیست.
 مرحوم علامه طباطبایی در تحلیل بیان امام علی(ع) می‌فرمایند: «مهم‌ترین چیزی که جامعه انسانی را براساس خود پایدار می‌دارد، اقتصادیات جامعه است که خدا آن را مایه قوام اجتماعی قرار داده، و ما اگر انواع گناهان و جرائم و جنایات و تعدیات و مظالم را دقیقا آمارگیری کنیم و به جست‌وجوی علت آن بپردازیم خواهیم دید که علت بروز تمامی آنها یکی از دو چیز است: یا فقر مفرطی است که انسان را به اختلاس اموال مردم از راه سرقت، راهزنی، آدمکشی، گرانفروشی، کم‌فروشی، غصب و سایر تعدیات وادار می‌کند، و یا ثروت بی‌حساب است که انسان را به اسراف و ولخرجی در خوردن، نوشیدن، پوشیدن، تهیه سکنی و همسر، و بی‌بند و باری در شهوات، هتک حرمت‌ها، شکستن قرق‌ها و تجاوز در جان، مال و ناموس دیگران وامی‌دارد.
و همه این مفاسد که از این دو ناحیه ناشی می‌شود هر یک به اندازه خود تأثیر مستقیمی در اختلال نظام بشری دارد، نظامی که باید حیازت اموال و جمع‌آوری ثروت و احکام مجعول برای تعدیل جهات مملکت و جدا ساختن آن از خوردن مال به باطل را ضمانت کند، وقتی این نظام مختل گردد و هر کس به‌خود حق دهد که هر چه به‌دستش می‌رسد تصاحب کند، و از هر راهی که برایش ممکن باشد ثروت جمع نماید قهرا سنخ فکرش چنین می‌شود که از هر راهی که ممکن شد باید مال جمع‌آوری کرد چه مشروع و چه نامشروع، و به هر وسیله شده باید غریزه را اقناع و اشباع کرد چه مشروع و چه نامشروع، و هر چند به جاهای باریک هم بکشد.
و پر واضح است که وقتی کار بدینجا بکشد شیوع فساد و انحطاط‌های اخلاقی چه بلایی بر سر اجتماع بشری درمی‌آورد، محیط انسانی را به‌صورت یک محیط حیوانی پستی درمی‌آورد که جز شکم و شهوت هیچ همی در آن یافت نمی‌شود، و به هیچ سیاست و تربیتی و با هیچ کلمه حکمت‌آمیز و موعظه‌ای نمی‌شود افراد را کنترل نمود.» (المیزان ج9ص 339)

این خبر را به اشتراک بگذارید