• چهار شنبه 26 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 7 ذی القعده 1445
  • 2024 May 15
سه شنبه 11 تیر 1398
کد مطلب : 63223
+
-

نتایج یک پژوهش اجتماعی در حوزه آسیب‌شناسی درمان و مبارزه با اعتیاد نشان می‌دهد

شکل‌گیری پدیده مارکوپولوی کمپ‌ها و نگاه مشتری‌محور به معتادان

آسیب اجتماعی
شکل‌گیری پدیده مارکوپولوی کمپ‌ها و نگاه مشتری‌محور به معتادان


دستاوردهای «پژوهش تاریخی، انتقادی و میدانی در باب اعتیاد ایران در دهه‌های پس از انقلاب تاکنون» نشان می‌دهد: «مدل و وضعیت اقتصادی حاکم در جامعه ایران بیشتر مایل است که معتادان را به خانواده محول کند تا دولت.» در این پ‍ژوهش که زیر نظر یوسف اباذری استاد و از سوی مهناز علی‌زاده و فرح ترکمان انجام شده، آمده است: «سیاست اجتماعی‌کردن امر مبارزه با مواد‌مخدر» که از سال1391 تاکنون مطرح شده، همچنین سهم مراکز غیردولتی درمان و کاهش آسیب که در سال92 معادل 93درصد و مراکز دولتی معادل 7درصد بوده، نشان‌دهنده واگذاری اموری است که تا دیروز جزء وظایف دولت برای سعادت جامعه تلقی می‌شد و امروز در نتیجه حاکمیت تام منطق سرمایه، به خانواده و مردم واگذار می‌شود تا از هزینه دولت بکاهد.
به گزارش همشهری، در این پژوهش با اشاره به اینکه خانواده‌ها، معتادان را به مراکز بازپروری و یا بیمارستان‌های روانی واگذار می‌کنند و این مراکز وظیفه برطرف‌کردن آشکارترین آثار اجتماعی آن را دارند، نوشته شده: «اعتیاد در ایران، مسئله اقتصادی است ولی اخلاقی و نظم‌دهنده جلوه می‌کند. کمپ‌ها، مراجع قضایی شده‌اند که جز خود، مرجع دیگری را به‌رسمیت نمی‌شناسند و شیوه‌های سرکوب را از محاکم عادی نمی‌گیرند، بلکه شیوه‌های خاص خود را ابداع کرده‌اند. این مراجع قضایی به ایجاد پشیمانی در ذهن و روح معتاد به‌مثابه بیمار می‌اندیشند. معتاد در آنها تحقیر می‌شود، پیش از آنکه فرصت پذیرفتن و شناخت خود را بیابد.»
در بخش دیگری از این پژوهش به نادیده گرفته‌شدن عوامل اجتماعی اعتیاد در سطح جامعه اشاره شده و محققان اعلام کرده‌اند: «مکانیسم مشترک در اعتیاد به‌مثابه جرم و اعتیاد به‌مانند بیماری، انکار و تمایز از طریق برچسب بیمار و مجرم است که همواره موجب نادیده گرفته‌شدن عوامل اجتماعی اعتیاد شده است و مانع از دیدن ویژگی‌های شخصیتی معتاد به شکل رابطه‌ای با شرایط زمینه‌ای برسازنده احتمالی این ویژگی‌ها بوده است.»
همچنین در بخش دیگری از این تحقیق به 4 قالب و دوره زمانی در برخورد با پدیده اعتیاد در جامعه پرداخته شده است. در قالب اول که مربوط به سال‌های 1358 تا 1364 می‌شود، اشاره شده که در آن مقطع زمانی «پدیده اعتیاد به‌مثابه رفتاری ضد‌انقلابی و ضد‌دینی» محسوب می‌شده و آمده است: «در این مقطع «حقیقت» اعتیاد نوعی رفتار ضد‌انقلابی انگاشته می‌شود که استعمارگران برای دین و کشور از آن حمایت می‌کنند. اعتیاد به‌مثابه بازمانده فرهنگ و تمدن شاهنشاهی و انگلی و پدیده‌ای خارجی قلمداد می‌شود که نشان از امپریالیسم بین‌المللی دارد. پس حل مسئله اعتیاد نیازمند تصمیم ملت برای تقابل و مبارزه است و نه مشارکت. همچنین مشارکت اجتماعی در قالب خبرچینی و دادن اطلاعات مفهوم دارد.»
قالب دوم که این تحقیق به آن رسیده به سال‌های 1364 تا 1374 اشاره دارد که محور اصلی رفتارها طبق این بررسی‌ها «گفتار اجتماعی، رویکردی فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی به اعتیاد از طریق نقد گفتارهای مبارزاتی دوره قبلی و اعتیاد به‌مثابه فقدان دانش و ایمان است»: «در این دوره گفتار اعتیاد تحت‌تأثیر گفتار اجتماعی است. «حقیقت» اعتیاد، فقدان کار فرهنگی و عرصه تقاضا دانسته می‌شود، کار فرهنگی به‌مثابه تبلیغات و ایمان‌سازی‌ است. پیرو آن، رسانه‌ها به‌مثابه دستگاه‌های فرهنگی، واقعیت اعتیاد را با تلفیق رویکرد ساده‌انگارانه، تبلیغاتی و مبتنی بر انکار تحریف می‌کنند. مرجع استناد این گفتار، نقد بر رویکردهای مبارزاتی و گفتارهای حقوقی در دوره قبلی است. در این فضا خانواده مسئول آگاهی و حل مشکلات معتاد تلقی می‌شده است و بر نهادهای جامعه‌پذیری، تربیتی و اصلاحی در حل مسئله اعتیاد تأکید می‌شود. تربیت اجتماعی به‌مثابه آموزش‌های دینی قلمداد شده و از این طریق به گفتارهای مذهبی تعبیر و تقلیل داده می‌شود. قدرت در این دوره درپی شناخت معتاد و بازپروری او نیست، بلکه هدفش کنترل بدن و زندگی او به‌طور همزمان است.»
اما قالب بعدی که محققان این پژوهش در مبارزه با اعتیاد به آن رسیده‌اند و مربوط به سال‌های 1374 تا 1381 می‌شود، رویکرد و گفتاری اقتصادی به حوزه درمان اعتیاد دارد و به ورود بخش خصوصی به موضوع و نگاه اعتیاد به‌مثابه بیماری می‌پردازد. «گفتار اعتیاد تحت‌تأثیر گفتار اقتصادی است. گفتارهای حقوقی و گفتارهای فرهنگی - اجتماعی با هم زمینه ورود بخش خصوصی را فراهم می‌آورند. در گفتارهای حقوقی اعتیاد، حقیقت اعتیاد جرم است. مطابق ماده15 قانون مصوب1374 مجمع تشخیص مصلحت، هنوز پروتکل درمانی مشخص یا مراکز درمانی ویژه‌ای برای مراجعه به معتادان پیش‌بینی نشده بود، زیرا ارائه خدمات درمانی به معتادان می‌توانست از مصادیق نقض قانون یا کمک به مجرمان محسوب شود.» طبق یافته‌های این تحقیق در بین این سال‌ها مراکز خصوصی درمان اعتیاد راه‌اندازی و فعال شدند. «بین 2بخش حوزه تقاضا، یعنی پیشگیری و درمان از طریق گفتارهای فرهنگی و پزشکی رابطه رقابتی ایجاد می‌شود ولی در اصل همدستی بین آنها جهت پزشکینه‌کردن اعتیاد وجود دارد. همچنین خانواده به‌مثابه پلیس، مراکز بازپروری و معتاد در یک چرخه‌ای درگیر می‌شوند که به سودآوری‌های اقتصادی در حوزه درمان تحقق می‌بخشند.»
 همچنین قالب معرفتی چهارم در مبارزه با اعتیاد براساس این تحقیق مربوط به سال‌های 1381 تا 1394 می‌شود. در این سال‌ها گفتار بازار، توسعه خصوصی‌سازی‌ و شکل‌گیری پزشکی آزاد در امر درمان و اعتیاد به‌مثابه بیماری و بازار است. «روانپزشکان با مقررات‌زدایی در شرایط مجوز کلینیک‌ها و مراکز درمانی در سازمان بهزیستی شرایط شکل‌گیری پزشکی آزاد را در این دوره فراهم می‌آورند. در امتداد آن دوره‌های 2 یا 3‌هفته‌ای آموزش ترک اعتیاد، موجب شده که از سال81 تا‌کنون حدود 20هزار نفر نیروی کار اعم از پزشک، روانشناس، مددکار و... در حوزه اعتیاد اشتغال یافته‌اند.» در ادامه با اشاره به شکل‌گیری مراکزی برای درمان اعتیاد به شکل مستقل مثل کلینیک‌های متادون‌درمانی منجر به ایجاد انگ برای معتاد و همچنین انحصارگرایی شده است. «تولید حجم 95درصد از پزشکان حوزه اعتیاد در بخش خصوصی و تشکیل هویت صنفی آنها به واسطه سهمیه متادون و از طرفی کنار کشیدن بخش دولتی به‌دلیل عدم‌پوشش بیمه‌های دولتی در حوزه درمان اعتیاد و درنظر نگرفتن بودجه برای کلینیک‌های دولتی در وزارت بهداشت و ستاد نشان می‌دهد که بخش خصوصی از طریق تعلل دولت توانسته تمام کارویژه‌های دولت را از طریق کلینیک‌ها و کمپ‌ها جذب و همچنین کنترل ملت را نیز از طریق اجتماعی‌کردن مبارزه با اعتیاد در سال91 به‌دست گیرد. در واقع نه دولت و نه مردم هیچ‌کدام در حوزه اعتیاد قدرت ندارند و قدرت نزد کلینیک‌ها و کمپ‌هاست و هر‌یک از اینها به شکلی سود می‌برند و معتاد برای آنها به‌مثابه مشتری است. همچنین نظارت بخش دولتی، در حد اعمال بوروکراسی‌های دست‌و‌پا گیر و ظاهری تقلیل یافته است.»
در ادامه این پژوهش نوشته شده: «معتادان از اقامت‌های طولانی و اجباری که مسئولان کمپ به‌دلیل سود، در همدستی با خانواده‌ها آن را ایجاد می‌کنند، رنجش دارند. پدیده مارکوپولوی کمپ‌ها یا کمپ‌گزینی و همچنین اقامت طولانی افرادی که جای خواب ندارند در کمپ‌ها، افرادی را تولید کرده است که مهارت زندگی در یک جامعه طبیعی را از دست داده‌اند.

این خبر را به اشتراک بگذارید