موج بیکاری از روستا تا شهرهای بزرگ
گلبهار کیامنش | خبرنگار
اقتصاد سه استان شمالی ایران در نیمقرن گذشته بر پایه کشاورزی استوار بوده است. البته گردشگری نیز در رشد اقتصادی این مناطق تاثیرگذار است، اما غیر حرفهای بودن گردشگری و سنتی بودن اشکال ارائه خدمات گردشگری باعث شده اقتصاد گردشگری در نیمقرن گذشته، همواره از ظرفیت بسیار ناچیزی برای اشتغالزایی و ایجاد درآمد مناسب برخوردار باشد و این پدیده دردو دهه گذشته، حتی ضعیفتر نیز شده است.
رونق سفر با چادرهای گردشگری و برپایی این چادرها در پارکها و حاشیه شهرها، بیش از پیش برکاهش سرمایههای این بخش از اقتصاد گیلان، مازندران و گلستان تاثیرگذاشته است.
از سوی دیگر تداوم رشد ناچیز اقتصادی در این مناطق از کشور در شرایطی اتفاق افتاده که دو عامل اصلی رونق کشاورزی، یعنی آب و زمین در نیمقرن گذشته، همواره با چالشهای بسیاری روبهرو بوده است.
کاهش بارندگیها درکنار اتلاف وسیع منابع آبی و حمله برخی آفات به مزارع و باغها، باعث کاهش چشمگیر بهرهوری درحوزه تولیدات کشاورزی شده است و پیامد این رویداد برای کشاورزان مناطق شمالی کشور، کاهش سالیانه منابع درآمدی بوده است.
از سوی دیگر افت مستمر منابع درآمدی درشرایطی رخ داده که جمعیت این بخش از کشور در نیمقرن گذشته به صورت جهشی افزایش یافته است. به عبارت دیگر قطعه زمین کشاورزی که در نیمقرن پیش مخارج یک خانوارکوچک روستایی را تامین میکرد در دو دهه گذشته، ناگزیر از تامین معیشت نفرات بیشتری شده است.
این موضوع باعث شده که اغلب کشاورزان این مناطق، هماکنون مالک زمینی به وسعت حداکثر یک یا دو هکتار باشند. کوچکی زمین کشاورزی در کنار کاهش بهرهوری زمین و نیز اختلال مداوم در آبدهی باغها و زمینهای زیرکشت در سالهای گذشته نیز پیوسته از میزان درآمد روستاییان کاسته است.
در واقع، اقتصاد روستاهای مناطق شمالی کشور درحالی که در پنجاه سال گذشته، پیوسته با افزایش جمعیت روبهرو بودهاند، با دو چالش محدودکننده درآمد، یعنی زمین و آب نیز دست و پنجه نرم کرده است.
معنای ساده این رخداد این است که جمعیت روستایی این مناطق، درشرایطی افزایش یافته که اقتصاد و منابع درآمدی آنان، با شیبی منظم رو به کاهش نهاده است، زیرا بخش کشاورزی، به دلیل فقدان سرمایهگذاری و بهره نبردن از فناوریهای نووریا، تاکنون نتوانسته همپای رشد سالیانه جمعیت، توسعه یابد؛ به گونهای که اقتصاد یک روستا بتواند برای همه جمعیت آن، شغل مناسب با درآمد کافی پدید آورد.
افزون بر این، بیتوجهی دستاندرکاران به ضرورت سرمایهگذاری برای صنعتی شدن فرایندهای تولید درحوزه کشاورزی، باعث شده تولید ثروت و درآمد در روستاها دچار انجماد و انسداد شود.
بروز این پدیده در سالهای طولانی باعث بهوجود آمدن معضل بیکاری و نیز کاهش مستمر درآمد خانوارها شده است. هماکنون در اغلب شهرها و روستاهای مناطق شمالی کشور، موجی پنهان از بیکاری تحصلکردگان دانشگاهی شکل گرفته است.
کاهش مستمر ظرفیت اقتصاد روستایی در کنار توسعه نیافتن صنایعی که درنیم قرن گذشته در برخی از شهرهای شمالی پا گرفتهاند، نتایج وسیعی در حوزه اشتغال بهدنبال داشته است. بهطوری که بیشتر روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ این مناطق، با افزایش چشمگیر بیکاران روبهرو شدهاند.
این رویداد زمینه گرایش به مشاغل کاذب را در این مناطق بهوجود آورده است، درحالیکه اشتغال در مشاغل کاذب هیچگاه نتوانسته به رشد درآمدی و اقتصادی منطقه کمک کند.
نکته قابل توجه آنکه اقتصاد روستاها و شهرهای کوچک شمالی، چنان از ظرفیت اندکی برخوردار است که اهالی این مناطق برای انجام کارهای کاذب نیز ناگزیر از مهاجرت به شهرهای دیگر هستند.
درحالیکه سکونت در حواشی شهرها به معنی قرار گرفتن در معرض آسیبهای اجتماعی نظیر تشدید فقر، اعتیاد و... نیز هست؛ رویدادی که زخم آن، سالهای سال، بر چهره شهرها برجای میماند.