سهم ما ؟ نفرت در نیمهشب
رسول بهروش
با پایان دور گروهی کوپاآمهریکا، چهره تیمهای صعودکرده به مرحله حذفی این دوره از مسابقات مشخص شد. به این ترتیب 2تیم آسیایی ژاپن و قطر که بهعنوان اعضای مهمان در این دوره از جامملتهای آمریکای جنوبی حاضر شده بودند، از مسابقات کنار رفتند و به خانه برگشتند. مسلما اما هر دو تیم تجربیات بسیار ارزشمندی از تنهزدن به بزرگان دنیای فوتبال کسب کردند؛ تجربیاتی که در آینده به کمکشان خواهد آمد. ژاپن البته یک شکست بد 4بر صفر را برابر شیلی تجربه کرد، هرچند مقابل اروگوئه و اکوادور به 2 تساوی ارزشمند دست یافت. قطر اما مهمان سرافراز این تورنمنت بود؛ یک تیم باکیفیت که نهتنها مایه رسوایی نبود، بلکه بهخوبی از کیفیت قارهاش دفاع کرد. قهرمان آسیا پاراگوئه را متوقف کرد، به کلمبیا با حداقل فاصله باخت و در بازی سوم هم نمایشی بسیار نزدیک و قابل دفاع برابر آرژانتین داشت. آنها دقایق زیادی روی دروازه آلبیسلسته فشار آوردند و واقعا مثل یک تیم شجاع و بزرگ بازی کردند.
حالا ژاپن و قطر به آسیا بازگشتهاند، اما روشن نیست چرا چنین غنیمتی هیچوقت نباید نصیب فوتبال ایران شود؟ مگر ما 7سال صدرنشین رنکینگ آسیایی فیفا نبودیم؟ مگر فدراسیون فوتبالمان چپ و راست پز پنجستارهبودنش را نمیدهد؟ پس چرا ما نباید بتوانیم بهعنوان یکی از 2میهمان آسیایی کوپا، عازم این سفر جذاب، تاریخی و پرفایده باشیم؟ سال آینده هم کوپاآمهریکا خواهیم داشت و جالب است که از حالا تکلیف 2تیم آسیایی حاضر در آن مسابقات هم روشن شده؛ قطر و استرالیا! میبینید؛ باز هم نامی از ایران نیست، حتی بهعنوان یک گزینه 10درصدی. این یکی که دیگر سختافزار و امکانات و آن بهانههای همیشگی را هم لازم ندارد؛ فقط کافی است بتوانید رایزنی درستی با مسئولان برگزاری بازیها داشته باشید و مقدمات حضور تیم ملی در این تورنمنت را فراهم کنید. بعدش یک مشت بلیت میگیرید و خودتان هم کنار بازیکنان و مربیان راهی این تفرجگاههای کمنظیر در برزیل، آرژانتین یا کلمبیا میشوید. اما افسوس که مدیران فوتبال ما از این جنمها ندارند؛ یعنی حتی به مخیلهشان هم نمیرسد که ایران امروز میتوانست جای قطر در برزیل باشد یا سال آینده میتوانست جای استرالیا را در کوپا 2020بگیرد. وقتی عمده انرژی دوستان صرف جاکردن امثال محمدرضا ساکت در یک گوشه از خیابان سئول میشود، مگر فرصتی هم برای فکرکردن به سایر ماجراها باقی میماند؟
دستاورد قطر و ژاپن از جامملتهای آمریکای جنوبی، تجربه 6بازی منحصربهفرد بود. دست ما هم البته چندان خالی نماند؛ سهممان این بود که نیمههای شب، دیوانهوار منتظر کامیابی یا ناکامی کارلوس کیروش و تیم ملی کلمبیا بنشینیم تا مبادا یک دعوای کهنه و نفرتانگیز رو به زوال برود و فراموش شود؛ یعنی همینقدر پسافتاده و ترحمبرانگیز. جهد ما شببیداران نفرتجوی کینهتوز، حتی از عزم قطر برای کسب میزبانی جامجهانی هم بیشتر است؛ افسوس! کاش یکی به ما میگفت دقیقا گروگان کدام گوشه مهجور تاریخیم.