• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
شنبه 14 بهمن 1396
کد مطلب : 6049
+
-

کامبوزیا پرتوی از «کامیون» و جشنواره فجر می‌گوید

سنگ نیندازند دوباره فیلم می‌سازم

گفت وگو
سنگ نیندازند دوباره فیلم می‌سازم

 

کامبیز حضرتی:

کامبوزیا پرتوی در سال‌های اخیر اگرچه در زمینه فیلمنامه‌نویسی فعال بوده است، کمتر دست به ساخت فیلم در مقام کارگردان زده؛ آن هم پس از موفقیت «کافه ترانزیت» در جشنواره فجر و حضورش در اسکار 2007 به‌عنوان نماینده ایران. امسال و در جشنواره سی‌وششم کامیون پرتوی در جمع 22 فیلم بخش «سودای سیمرغ» قرار گرفت. با او درباره این فیلم، کارنامه هنری‌اش و جشنواره فجر به گفت‌وگو نشستیم.

کامیون با یک فاصله 13ساله نسبت به کافه ترانزیت ساخته شد. چه شد که پس از این وقفه طولانی دست به ساخت آن زدید؟

این فیلم برآمده از ایده‌های قبلی من و مربوط به چند سال گذشته بود تا اینکه امسال فرصتی به دست آمد و با توجه به شرایط تولید مناسب، آن را ساختم. حال‌وهوای این فیلم در ادامه کارهای قبلی من است که البته ساخت آن بعد از یک وقفه طولانی و در سن 60‌سالگی اتفاق افتاد.

شما فیلمنامه‌نویس هستید و می‌توانستید فیلمنامه را واگذار کنید، چرا خودتان این طرح قدیمی را ساختید؟

این طرح قدیمی را مدت‌ها نگه داشته بودم تا خودم آن را بسازم؛ بنابراین تصوری نداشتم که آن را به فرد دیگری پیشنهاد یا ارائه کنم.

فیلم فضای جاده‌ای دارد؟

درواقع یک قصه شهری است.

شما در سال‌های بعد از 84، 4 سال خودخواسته کار نکردید. چرا نخواستید به‌عنوان کارگردان کار کنید؟

در آن زمان امنیت سرمایه وجود نداشت و به‌راحتی ممکن بود یک فیلم مجوز نمایش نگیرد. به‌همین دلایل ترجیح من این بود که سرمایه به خطر نیفتد و تا زمانی که احساس امنیت ندارم کار نکنم چون سینما یک کار هزینه‌بردار و گران است و نیاز به سرمایه زیادی دارد.

می‌توانم اینطور برداشت کنم که امروز این امنیت برای کامیون به‌وجود آمده است؟

همینطور است. در حال حاضر این امنیت به‌طور نسبی هست و فضای کار تا حدی وجود دارد.

پس از 4 سال کارنکردن خودخواسته، با 4 سال ممنوع‌الفعالیتی مواجه شدید، ماجرا چه بود؟

در این دوران 3-2 نفر از دوستان تهیه‌کننده به اسم من درخواست پروانه ساخت دادند که با آنها موافقت نشد و گفتند پرتوی نباشد و فیلم با یک کارگردان دیگر ساخته شود که البته این امکان وجود نداشت.

یعنی روند مجوزنگرفتن‌ها شروع شد؟

بله.

سعید آقاخانی چطور برای کامیون انتخاب شد؟ شنیده‌ام که نخستین انتخاب شما نبوده است.

در دوره فعلی، یعنی زمانی که قرار شد این فیلم را بسازیم، سعید آقاخانی انتخاب اول من بود. او یکی از بهترین انتخاب‌ها برای این نقش بود؛ چون به زبان کردی مسلط است و توانایی‌های زیادی از او سراغ داشتم که قبلا در آثار مختلف دیده بودم. ما قبلا در چند سریال کودک با هم کار کرده بودیم و می‌دانستم چه توانایی‌هایی دارد. با کامیون هم فرصتی به‌وجود آمد که در‌خدمتش باشیم.

تولید کامیون سخت بود؟

بله؛ واقعا سخت بود. یک شلوغی اولیه در کار وجود داشت. بعد از آن هم شلوغی‌های خیابان‌های تهران به آن اضافه شد و کار را سخت‌تر کرد.

لوکیشن اصلی تهران بود؟

بله؛ خیابان‌ها و محله‌های مختلف تهران بود.

فیلمبرداری چقدر طول کشید؟

ساخت و تولید کامیون 53 جلسه طول کشید و با تمام سختی‌های تولید توانستیم با گروهی که داشتیم کار را پیش ببریم.

امسال جشنواره فجر به 22 فیلم محدود شده و بخش‌های جانبی متعددی حذف شده است. درباره این تصمیم چه نظری دارید؟

محدود‌شدن نمایش و حضور کمتر فیلم‌ها به‌خودی‌خود نوعی سختی کار را پیش آورد و وظیفه هیأت انتخاب را سخت‌تر کرد. انتخاب کامیون یک فرصت خیلی خوب برای این فیلم است. البته امیدوارم فیلم‌ها همه خوب بوده باشند اما فیلم‌هایی که حق‌شان بوده به‌دلیل کاهش تعداد فیلم‌ها از حضور در جشنواره بازماندند. خیلی از آثار مجبور شدند از جشنواره بیرون بمانند و بعدا که این فیلم‌ها را ببینیم می‌توانیم بفهمیم چه فیلم‌هایی بوده‌اند و تماشاچی هم قضاوت خودش را راجع به آنها خواهد داشت؛ یعنی تماشاگر می‌تواند قضاوت خودش را نسبت به قضاوت هیأت انتخاب داشته باشد و ارائه کند.

درباره رابطه طولانی خودتان با جشنواره فجر بگویید؛ چه به‌عنوان فیلمنامه‌نویس و چه به‌عنوان کارگردان. چرا این جشنواره همچنان به ثبات نرسیده است؟

جشنواره فجر همیشه یک حالت تجربی داشته است. هر دبیری که آمده است خواسته نگاه خودش را پیاده کند یا چیزی را که خودش قبول داشته انجام دهد. این جشنواره همیشه در حال آزمون و خطا بوده است و شاید هم همیشه همینطور بماند. حتما اگر آقای داروغه‌زاده سال بعد هم دبیر جشنواره فجر باشد، باز جشنواره تغییر خواهد کرد؛ چون تجارب تازه‌ای به دست خواهد آورد که سال دوم به‌کار می‌گیرد؛ همانگونه که دبیرهای قبلی این کار را کردند. هرکسی که دبیر جشنواره شده یا بخش‌ها و جوایز جشنواره را کمتر کرده یا بیشتر و بنا به نیاز دوران خودش تصمیم‌های تازه‌ای گرفته است. مثلا فیلم اولی بعدا شد فیلم دومی و دوستان کهنه‌کار و هنر و تجربه اضافه شدند. این موضوعات همیشه تأثیری بر کار دبیر جشنواره داشته است. این‌بار، نیاز این جشنواره، آقای داروغه‌زاده را مجبور کرده است که این تصمیمات را بگیرد.

خود شما با محدود‌شدن تعداد فیلم‌ها در جشنواره موافقید؟

من با محدود‌شدن فیلم‌ها تا حدی موافقم. می‌توانم بگویم اکثر جشنواره‌ها خیلی محدودند و برای انتخاب فیلم‌هایشان سختگیری زیادی دارند. انتخاب فیلم‌ در جشنواره‌های مختلف متناسب با موضع و درجه‌بندی جشنواره است. به‌هرحال هرچقدر امکانات و تعداد فیلم‌ها محدودتر باشد، حس رقابت بیشتری بین فیلم‌ها به‌وجود می‌آید.

اما در این شرایط جشنواره از ادای وظیفه مهم معرفی چهره‌های جدید جا می‌ماند.

این مسئله برای جشنواره‌ها می‌تواند یک مشکل باشد. فیلمسازان جوان برای نخستین فیلم‌شان مجبورند به فکر دیده‌شدن در اکران عمومی باشند. این اکران عمومی و ارتباط با تماشاگر لازمه سینماست. همه باید فکر کنیم چه باید کرد که فیلم‌ها بهتر دیده شوند و مخاطب به تماشای آنها بنشیند. جشنواره فجر نمی‌تواند این شانس را از این فیلم‌ها بگیرد. البته این کارها به‌هرحال دیده می‌شوند؛ چون اکران عمومی خواهند شد و فقط در جشنواره حضور ندارند.

اساسا جشنواره تأثیری بر اکران فیلم‌ها و گیشه آنها دارد؟

اکران در جشنواره در فروش و اکران عمومی فیلم‌ها بی‌‎تأثیر نیست ولی خیلی از مواقع دیده‌ایم فیلم‌هایی که حضور خیلی موفقی در جشنواره‌ها داشته‌اند اکران موفق و چشمگیری نداشته‌اند یا برعکس، فیلمی در جشنواره موفق نبوده یا اصلا در جشنواره نبوده است اما توانسته با فرصت‌هایی که به دست آورده با مخاطبان ارتباط خوبی برقرار کند و خوب دیده شود.

یعنی موفقیت اکران نتیجه نوع فیلم است؟

هم به‌خود فیلم مربوط است و هم به شیوه ارائه آن.

اهالی سینما خاطره خوبی از کافه ترانزیت دارند. باید خیلی سخت بوده باشد که بعد از آن‌ همه تحسین، خواسته و ناخواسته کنار بکشید.

واقعا امکان کار‌کردن وجود نداشت. همین امروز چقدر فیلم از آن دوره داریم که فرصت اکران پیدا نکرده‌اند؟ و البته هنوز هم در ممنوعیت به سر می‌برند. این شرایط فقط نتیجه سلیقه حاکم در آن سال‌ها بود. آن سلیقه انگ‌هایی را به فیلم‌ها چسباند و توانست آنها را همچنان در محاق نگه دارد.

بنابراین فیلمنامه‌نویسی را ترجیح دادید؟

آن موقع خواسته و ناخواسته فرصتی فراهم شد که بیشتر به فیلمنامه بپردازم تا اینکه به فکر کار‌کردن آن باشم.

اشاره کردید که کامیون ادامه جهان‌بینی شماست. شما در کارگردانی یک جهان‌بینی خاص را جدا از نوشتن دنبال می‌کنید؟

همه آدم‌ها همین‌جورند. هر کارگردانی، هر مخاطبی و هر منتقدی جهان‌بینی خودش را دارد و براساس آن است که فیلم‌ها را می‌سازد، می‌بیند یا داوری و نقد می‌کند. بخشی از این جهان‌بینی به سلیقه افراد و نگاه آنها به سینما مربوط می‌شود. هرکسی یک جهان‌بینی خاص برای خودش دارد. مثلا جهان‌بینی آقای فرح‌بخش است که منجر به تولید آن فیلم‌ها می‌شود.

در فیلمنامه‌نویسی چطور؟ این جهان‌بینی در فیلمنامه‌نویسی تأثیر می‌گذارد یا متناسب با سلیقه کارگردان عوض می‌شود؟

جهان‌بینی من مخصوص خود من است که بعضی‌ها آن را قبول دارند و می‌آیند و از من می‌خواهند فلان فیلمنامه را بنویسم یا می‌‌پرسند فیلمنامه‌ای که نوشته‌ای چه فضا و حال‌وهوایی دارد. وقتی کارگردانی جهان‌بینی من را قبول داشته باشد می‌آید و از من می‌خواهد که برایش کار کنم.

می‌توانم تصور کنم که فیلم‌های خودتان شخصی‌تر و به این جهان‌بینی نزدیک‌ترند.

مسلما همینطور است چون خودم مستقیم با آن چیزی که نوشته‌ام طرفم. ولی دوستان دیگر جهان‌بینی‌ای دارند که شاید براساس آن، نوشته من را قبول نداشته باشند و مسئله را طور دیگری ببینند. در این شرایط آن‌قدر موضوع را تغییر می‌دهند تا در خدمت ذهن خودشان قرار بگیرد.

ساخت کامیون را می‌توانیم به فال نیک بگیریم که دوباره فیلم می‌سازید؟

اگر فرصتش پیش بیاید این اتفاق می‌افتد. اگر شرایط مهیا باشد دوباره کار خواهم کرد.

وجود چنین فرصتی منوط به‌وجود شرایط اجتماعی مناسب است؟

منظور من شرایط فرهنگی جامعه است، نه فقط شرایط اجتماعی. وجود شرایط فرهنگی خیلی سخت‌تر است.

این شرایط فرهنگی شامل چه مواردی است؟

باید ببینیم سلیقه‌ها چه می‌گویند. اگر آن سلیقه‌ها سنگ نیندازند دوباره کار خودم را می‌کنم؛ یعنی هرکسی کار خودش را می‌کند. اینکه مسئولان بگویند این طرح یا پروژه اصلا در اولویت ما نیست، خودش کار را سخت می‌کند؛ چون در مقابل، من باید انرژی زیادی بگذارم تا ثابت کنم که ممکن است این طرح در اولویت شما نباشد ولی در اولویت جامعه من و سینمای من هست و من باید به آن بپردازم.

پس شما سفارش‌تان را از اجتماع می‌گیرید؟

آن چیزی که اتفاق می‌افتد و هست، می‌شود دغدغه و مسئله من؛ پس من مجبورم به آن بپردازم تا جوابی برایش پیدا کنم، البته به‌‌رغم همه سنگ‌اندازی‌ها؛ یعنی وقتی موضوعی دارم و باید این نگاه و سلیقه‌ها را تاب بیاورم، کار تا حدودی سخت می‌شود؛ درحالی‌که وقتی اعتماد به کار و جهان‌بینی ما وجود داشته باشد کار دیگر آن‌قدرها سخت نخواهد شد. ما باید به جهان‌بینی‌های فیلمسازان مختلف اعتماد کنیم و اینطور درنظر بگیریم که فلان فیلمساز هم فیلمی خواهد ساخت که دغدغه او است.

این نبود اعتماد احتمالا شرایط سختی را برای شما، به‌وجود آورده است.

بله؛ خیلی تأثیر دارد.

تصورتان از اکران عمومی کامیون چیست؟

با فضایی که وجود دارد ما آنچنان هر روز دچار تغییر و تحولاتیم که نمی‌شود این افق را پیش‌بینی کرد. همین الان ممکن است زلزله‌ای بیاید و اتفاقات طور دیگری رقم بخورد. آن چیزی که می‌شود گفت این است که فیلم‌های کمدی عموما گیشه خوبی دارند اما فضای چندانی برای اکران دیگر فیلم‌ها وجود ندارد.

این خبر را به اشتراک بگذارید