لوون هفتوان از «کار کثیف» و جشنواره فیلم فجر میگوید
نقش دم دستی بازی نمیکنم
کامبیز حضرتی
لوون هفتوان در سینمای ما یک بدمن دوستداشتنیاست. بازیاش در «پرویز» به حدی درست از آب درآمد که همه او را بهعنوان پرویز سینمای ایران میشناسند؛ با این حال او از تکرار خودش پرهیز کرد و بدون توجه به طول و عرض نقش، سینمای متفاوت و مستقلی را برگزید. او امسال با کار کثیف خسرو معصومی در سیوششمین جشنواره فیلم فجر ظاهر شده است. با او درباره این فیلم، جشنواره و کارنامهاش به گفتوگو نشستیم.
امسال با کار کثیف در جشنواره حاضر شدید. همکاری با خسرو معصومی چطور پیش آمد؟
به دلیل آنکه سالها در ایران نبودم خسرو معصومی را دورادور میشناختم. ایشان لطف کردند با من تماس گرفتند و برای این فیلم از من دعوت کردند. آنموقع من در تورنتو بودم و ایشان فیلمنامه «کار کثیف» را برای من فرستادند که من هم آن را خیلی پسندیدم. میدانستم ایشان فیلمساز اجتماعی خیلی متفاوتیاست؛ نقشی هم که برای من در نظر داشتند نقش عامل اصلی آن کار کثیف یعنی تولیدکننده مشروبات تقلبی بود و من هم شاید به خاطر منفیبودن نقش، آن را پذیرفتم. اساسا نقش من جذاب است و بازیکردن در آن، احتمالا سختتر. خیلی از همکاری با خسرو معصومی خوشحال شدم و تجربه خوبی رقم خورد. با نادر معصومی ـ فیلمبردار ـ و تمام گروه این فیلم، تجربه خوبی داشتم. متأسفانه تا این لحظه هنوز فیلم را ندیدهام.
کار کثیف چه ویژگیهایی داشت که شما را به خود مشغول کرد؟ این تنها کار شما در سال96 نبود.
مدتی پیش از مسافرت خارج از کشور برگشتم و از زمانی که آمدهام، در قشم مشغول کار در فیلم «بازیهای مردانه» امین تبار هستم. هنوز فرصت تماشای فیلم را به دست نیاوردهام و امیدوارم در جشنواره فجر بتوانم کار کثیف را ببینم و امیدوارم که کار خوبی شده باشد؛ آن هم با وجود انرژی مثبتی که همه همکاران داشتند و زحمت گروهیای که برای بهترشدن فیلم کشیده شد. میدانم که کار قابلقبولیاست و امیدوارم بیشتر از قابلقبول، از آب دربیاید و اتفاقات خوب داخلی و خارجی برای آن بیفتد.
فیلم کار کثیف، سوژهای خاص دارد؛ آن هم در حالی که سرنوشت «خرس» معصومی هنوز نامشخص است. از عدماکران فیلم نگران نبودید؟
نه، به هرحال من چون سابقه تئاتری دارم کمتر نگران این هستم که دیده شوم یا نه و بیشتر، اصل تجربه برای من مهم است. تجربه یعنی خلقکردن یک فضا؛ پس شخصیت و قصه برای من اهمیت دارد. در تئاتر هم به نظر من، قسمت اصلی لذت در تمرینات است. درست است که این تمرینات در نهایت به اجرا میرسد و تماشاگر، آن را میبیند و برخورد او نیز اهمیت بالایی دارد ولی در کل، نگران این نیستم که فیلم، نمایش داده میشود یا نمیشود؛ چون این اتفاقات، مقطعیاست و در مملکت ما بارها افتاده است. بهعنوان مثال فیلم پرویز را من حدود 6-5سال پیش بازی کردم و حدود 2سال متوقف شد اما الان 4سال است که در هنروتجربه روی پرده میرود. اگر بازیگر یا هنرمند بخواهد اینگونه فکر کند، نمیتواند دست به هیچ کاری بزند؛ مثلا ممکن است در کاری بازی کنید که هیچ احتمالی برای توقیف آن نباشد و مجوزهای مختلف را داشته باشد اما معلوم نیست پس از ساخت آن، چه کسی در شورای نظارت نشسته است و چه سلیقهای دارد. ممکن است او از فیلم خوشاش نیاید و بگوید فیلم، ممنوع است؛ چون متر و معیار مدونی برای این موارد وجود ندارد بلکه بر اساس سلیقه افراد، این معیارها جابهجا میشود؛ در نتیجه به این موضوعات فکر نمیکنم.
تأکید شما در پذیرش نقش، روی چیست؟
زمانی که کاری را قبول میکنم اول از همه قصه و فیلمنامه برایم اهمیت دارد؛ چون در فیلمی که خوب باشد همه دیده میشوند؛ یعنی کل کار باید خوب باشد و همه سر جای خودشان باشند. بعد از آن خود نقش برای من مهم است و سعی میکنم ببینم آیا توانایی ارائه و ایفای آن را دارم یا نه. به هر حال هر بازیگری تواناییهای خاص، محدودیتها و ویژگیهایی دارد. برای من مهم است که نقش پیشنهادشده ـ فارغ از آنکه چند دقیقه یا کل فیلم را در بر میگیرد ـ نقش باشد و جای کار داشته باشد؛ یعنی کاراکتر باید گوشت و پوست و استخوان داشته باشد تا بتوانم با آن چالش کنم و بیافرینمش. این موضوعات برای من اولویت دارد نه اینکه قرار است فیلم با چه سرنوشت و توفیقهایی مواجه شود! نقشی که خسرو معصومی پیشنهاد کرد این ویژگیها را داشت ولی به هر حال با کار در سینما طرف هستیم؛ یعنی بعد از آن مرحله فیلمبرداری، فیلم حتما دچار تحولاتی شده است. نمیدانم کار کثیف بعد از تدوین و مراحل بعدی چطور شده است.
کار با خسرو معصومی سر صحنه چطور پیش رفت؟
کار با خسرو معصومی سر صحنه بسیار راحت بود. او کارگردان صبوریاست و چیزی را که میخواست، توضیح میداد. هیچ تنشی بین من بازیگر و معصومی بهعنوان کارگردان وجود نداشت. این موضوع به نظر من بهترین چیز است و یک کارگردان باید بتواند با بازیگرش بدون تنش و راحت برخورد کند و آنچه میخواهد را انتقال دهد. این تلاش البته دوطرفه است و بازیگر هم باید تلاش کند تا این اتفاق، هرچه بهتر بیفتد. بازیگر باید تا آنجا که ممکن است آنچه را از او خواسته شده، اجرا کند. علاوه بر خسرو معصومی که کارشان تجربه ماقبل آخر من بود در این سالها خوشبختانه با هیچیک از دوستانی که کار کردهام هیچ مشکلی نداشتهام.
شاید بهخاطر نوع انتخاب شماست؛ چون معمولا در فیلمهای هنری و مستقل حضور دارید.
این یکی از دلایل آن است. فکر میکنم فیلمهای مستقل جو پشت صحنه راحتتری دارند و روابط، بسیار عادیتر است و عادی هم شکل میگیرد. ولی این دلیل اصلی نیست؛ چون اگر خارج از سینمای مستقل هم پیشنهادی بشود به هر حال اگر دوست داشته باشم انجام میدهم.
مثل «دراکولا»؟
بله؛ همینطور است. علاوه بر آن در فیلمهایی مانند «یک دزدی عاشقانه» هم بودهام که در سینمای بدنه و جریان اصلی است. منظورم این نیست که همه اینها تجربههای موفقی بوده ولی برای من بهعنوان بازیگر، خوب بوده است؛ چون بازیگری هستم که علاقه به تجربیات متفاوت دارم. مثلا در مقام کارگردان تئاتر شاید هر نقشی را کارگردانی نکنم ولی بهعنوان بازیگر و بهعنوان یک حرفه دوست دارم زمینههای متفاوتی را تجربه کنم. البته باید کلیت ایده فیلم را دوست داشته باشم و آن نقش را در خودم ببینم. صرفا هرکار دمدستی را انجام نمیدهم. نمیتوانم یکسری از کارها را انجام بدهم؛ چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ مسائل دیگر.
از نظر روحیات و احوال درونی؟
بازیگر نباید خیلی خودش را درگیر روحیات کند. مثلا من در زندگی عادی آدم منفیای نیستم ولی در سینما نقش آدمهای منفی را بازی میکنم.
دلیلش چیست؟ این منفیبودن، یک فاکتور مهم در انتخاب نقش برای شماست؟
نقش منفی همیشه چالش بیشتری دارد. وقتی شما چیزی که بازی میکنید نیستید با چالش زیادی مواجه هستید. برای من این کار جذابیت دارد. همیشه گفتهام که هر کدام از ما انسانها در خودمان روحیات متفاوتی داریم. من در خودم هم روحیات انسانی، شر، نیکی، عشق و همه عناصر را دارم. چون این ویژگیها در همه افراد به درصدهای مختلف وجود دارد. مثلا در ذات من لوون هفتوان شاید 5درصد پلیدی باشد ولی در مجموع و در زندگی عادی من بروز پیدا نمیکند. یک بازیگر وقتی یک نقش منفی را بازی میکند آن پلیدی را که درون خودش بهعنوان انسان وجود دارد، رها میکند، به آن فرصت بروزیافتن میدهد و از آن خلاص میشود؛ حتی یک حالت رواندرمانی هم دارد. کاراکترها نیز مانند ما انسانها هستند؛ در برخی از آنها پلیدی غالب است و در برخی دیگر عشق، انساندوستی و وطندوستی دیده میشود. من وقتی با یک نقش منفی روبهرو میشوم به خودم هی میزنم که «آهان! حالا برو سراغ کثافتها و ناخالصیهای ته وجودت و آنها را بیرون بریز و خلاص شو»!
امسال جشنواره فجر به 22فیلم محدود شده و خبری از بخش فیلماولیها و هنروتجربه نیست. نظر شما درباره این جشنواره چیست؟
به هر حال جشنواره فجر، شکل خاص خودش را دارد! جشنواره کن یک هیأت انتخاب دارد که از کل دنیا 20فیلم را انتخاب میکند. ما در جشنواره فجر و در بخش ملی نمیتوانیم چنین کاری انجام دهیم. چه معنایی دارد که یک هیأت، فیلمهای ساختهشده در داخل آن کشور را قضاوت کنند؟ چه کسی میخواهد چه کسی را قضاوت کند؟ فیلمی ساخته شده که بر اساس معیارها و ضوابط ارشاد است و این فیلم حق دارد که در جشنواره حضور داشته باشد؛ کمااینکه سالها پیش این روش وجود داشت. میگفتند فیلمی که در جشنواره فجر شرکت نکند امکان اکران ندارد؛ چون آنوقت تعداد تولید فیلم پایین بود ولی هماکنون به دلیل گسترش فیلمسازی و راحتشدن تولید فیلم، سالی در حدود 100فیلم تولید میکنیم. در این شرایط یا باید تعداد جشنوارهها را افزایش دهیم ـ یعنی مثلا 10جشنواره داشته باشیم که هرکدام هم از لحاظ مالی و اهمیت در حد و اندازه جشنواره فجر باشد و دستشان باز باشد که با سلیقههای مختلف، فیلمهای مختلف را انتخاب کنند ـ یا اگر جشنواره ملی به همین شیوه وجود دارد باید یک راهکار عادلانهتر برای آن پیدا شود. نمیگویم همه فیلمهایی که انتخاب شدهاند خوب هستند یا برعکس فیلمهای انتخابنشده خوب نیستند؛ من نمیتوانم این قضاوت را انجام دهم؛ هیچکس دیگری هم نمیتواند این کار را با تولیدات داخلی انجام دهد؛ مگر مبتنی بر آرای مردمی باشد.
برنامهای عملی و قابل اجرا هم برای آن دارید؟
مثلا ما میتوانیم در 2هفته اول بهمن و طی 15روز فیلمها را اکران کنیم و بر اساس آرای مردمی، آنها را گزینش کنیم. در این شرایط داوران میتوانند بر اساس سلایق خودشان کارها و آثار را ارزیابی کنند.
نکته پایانی؟
امیدوارم به هرحال جشنواره خوبی داشته باشیم و فیلمهای خوبی ببینیم.
نقش منفی همیشه چالش بیشتری دارد. وقتی شما چیزی که بازی میکنید نیستید با چالش زیادی مواجه هستید. برای من این کار جذابیت دارد. همیشه گفتهام که هر کدام از ما انسانها در خودمان روحیات متفاوتی داریم. من در خودم هم روحیات انسانی، شر، نیکی، عشق و همه عناصر را دارم