• چهار شنبه 27 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 10 محرم 1446
  • 2024 Jul 17
شنبه 14 بهمن 1396
کد مطلب : 6038
+
-

مصاحبه با سیدجمال‌الدین اکبرزاده جهرمی درباره تلویزیون‌های اینترنتی در ایران

صداوسیما ناچار است بخشی از اختیارات خود را واگذار کند

صداوسیما ناچار است بخشی از اختیارات خود را واگذار کند

 

سعید ارکان‌زاده‌یزدی

 

تلویزیون‌‌های اینترنتی به‌تدریج در ایران پا گرفته‌اند و هم‌اکنون، بیش از 10تلویزیون از این دست که بخشی از آنها نیز در اختیار بخش خصوصی هستند، بخشی از انحصار رادیو و تلویزیون در ایران را از بین برده‌اند. با سید‌جمال‌الدین اکبرزاده جهرمی ـ عضو هیأت علمی دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی ـ درباره ماهیت تلویزیون‌‌های اینترنتی در ایران و مواجهه صداوسیما با این پدیده، گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

 

تلویزیون در ایران به طور سنتی حضوری انحصاری در بازار پخش داشته است اما حالا تلویزیون‌های اینترنتی این انحصار را شکسته‌اند. صداوسیما چطور با تلویزیون‌های اینترنتی کنار آمده است؟

این روند، محتوم بود و در همه دنیا هم طی شده است. در حوزه تلویزیون، هم یک انحصار قانونی وجود داشت و هم یک انحصار طبیعی. تا پیش از دیجیتال‌شدن رسانه تلویزیون در دهه1980 به دلیل ماهیت این رسانه (جنبه‌های مختلفی مثل محدودیت فرکانس یا سرمایه‌گذاری‌های سنگینی که لازم بود) اصلا به ‌طور طبیعی چنین امکانی وجود نداشت که تعداد بازیگران این عرصه زیاد شود. در غرب و حتی در آمریکا هم که مدل تلویزیون، تجاری‌است تعداد بازیگران در عرصه تلویزیون اندک بوده است. اما از جایی به بعد قضایا تغییر می‌کند و ورود بازیگران جدید به این عرصه امکان‌پذیر می‌شود و مکانیسم حاکم بر صنعت جهانی تلویزیون، مکانیسم بازار می‌شود؛ به‌خصوص بعد از دهه1980 که موسوم است به دهه فراگیرشدن سیاست‌‌های نئولیبرالیسم و شامل خصوصی‌سازی، مقررات‌زدایی و آزادسازی می‌شود. اکنون این مکانیسم عمل می‌کند؛ گرچه باید بگوییم همچنان در عرصه تلویزیون، نهادهایی هستند که مقررات‌گذاری و سیاستگذاری می‌کنند اما حد و حدودش طیف بازتری دارد. امروزه نیروهای بازار هستند که عمل می‌کنند، نوآوری می‌کنند، برنامه دارند و درآمد کسب می‌کنند. در ایران، ما سیستمی داشته‌‌ایم که به طور طبیعی انحصاری بوده و از نظر قانونی نیز انحصاری بوده اما حالا با رواج ماهواره‌‌ها و اینترنت و شبکه خانگی‌، از لحاظ طبیعی انحصار تلویزیون عملا به چالش کشیده شده ولی هنوز از نظر قانونی، انحصاری باقی مانده است. در این میان، خود صداوسیما هم برای گسترش عرصه تلویزیون، تلاش‌های زیادی انجام داد که بارزترین آنها راه‌اندازی تلویزیون‌های دیجیتال بود تا تعداد شبکه‌ها را گسترش بدهد و کیفیت فنی برنامه‌ها را بالا ببرد. به هر حال از جایی به بعد، هر کسی تشخیص می‌دهد که مقاومت یک سازمان در مقابل رقبای خارجی و بازاری که امکان سابق برای کنترلش وجود ندارد، امکان‌پذیر نیست. برنامه‌ریزی متمرکز در این شرایط هزینه‌های خیلی هنگفتی هم می‌خواهد؛ مثلا صداوسیما در حوزه IPTV چند پروژه داشته که به هر دلیلی نتایج ملموسی نداشته‌ است. پس تلویزیون در اینجا سعی می‌کند نقش خود را از یک پخش‌کننده صرف برنامه، به نقش یک پخش‌کننده ـ تنظیم‌کننده مقررات تبدیل کند. این تصمیم اجتناب‌‌ناپذیری‌است که صداوسیما بخشی از اختیارات خود را به ‌صورت کنترل‌شده، به شرکت‌های خصوصی که در قالب تلویزیون‌های اینترنتی ظاهر می‌شوند، بسپارد.

 

پس صداوسیما این تمایل را پیدا کرده که بیشتر یک رگولاتور و تنظیم‌کننده مقررات و ناظر باشد تا یک بازیگر فعال در عرصه؟

بله.

 

بر همین اساس، در ماجرای تلویزیون‌‌های اینترنتی، برخی حوزه‌‌ها از جمله برنامه‌‌های ورزشی یا سریال‌‌های عرصه سرگرمی تا حدی به شرکت‌‌های خصوصی واگذار شده است. اما آیا فکر می‌‌کنید با وجود سابقه مدیریت تلویزیون، بخش‌های حساس‌تری مثل بخش خبری هم به‌تدریج واگذار خواهد شد یا اینکه مثل مدل کشور چین، فقط بخش سرگرمی اجازه پیدا می‌کند که در برنامه‌سازی و پخش سهیم باشد اما حوزه سیاسی و اخبار در انحصار صداوسیما باقی می‌ماند؟

همین‌طور است؛ تأکید بیشتر تلویزیون در واگذاری، مربوط به سریال، ورزش و سرگرمی‌است. اما وضعیت ایران با چین تفاوت دارد. در چین کل بخش اطلاع‌‌رسانی و خبر در انحصار دولت است اما در ایران چنین وضعیتی نیست و ما سایت‌‌های خبری، خبرگزاری‌‌ها و روزنامه‌‌ها را داریم که به شکل خصوصی در عرصه خبر و اطلاع‌رسانی فعال هستند. اما مدل کلی همین‌طور است که گفتید. آنها بخش اطلاع‌رسانی و تمام حوزه‌هایی را که به سیاست مرتبط می‌شود، به هیچ وجه واگذار نکرده‌اند؛ در همان حوزه سرگرمی هم فقط بخش تولید را واگذار کرده‌اند و همچنان بخش پخش در انحصار صدا و سیما  است.

 

به‌نظر می‌رسد گاهی درآمد حاصل از تلویزیون‌های اینترنتی، خود صداوسیما را هم وسوسه می‌کند که وارد این کار شود. مثلا صداوسیما تلویزیون اینترنتی «آنتن» را برای پخش برنامه‌های ورزشی راه‌اندازی کرده است. آیا این وضعیت که صداوسیما خیلی راحت‌تر می‌تواند در آن با شبکه‌های اینترنتی خصوصی رقابت کند، با سیاست برون‌سپاری متناقض نیست؟

وقتی پخش با رگولاتوری یکی می‌شود، ممکن است گاهی تداخل‌هایی هم پیش بیاید و این امر، اجتناب‌ناپذیر است. به هر حال، این دوره، دوران ‌گذار است و تا بازار شکل بگیرد و خط‌وخطوط، سیاست‌ها و تعارضات مشخص شود، این اتفاقات رخ می‌دهد. ما در حال‌گذار از یک بازار انحصاری به بازاری هستیم که یک‌سری بازیگران عمده در آن فعال هستند.

 

چند ماه پیش، سریال «بازی تاج و تخت» دوبله شد و بنا بود یکی از تلویزیون‌های اینترنتی آن را پخش کند. حتی تبلیغ این سریال روی بیلبوردهای شهر هم آمد اما با این کار مخالفت شد و در نهایت این سریال پخش نشد؛ در آینده هم ممکن است این مسائل پیش بیاید؛ انگار این ذات وضعیت غیرمتمرکز کنونی رسانه تلویزیون است. آیا صداوسیما و نظام مدیریت فرهنگی‌ای که ما داریم، می‌تواند با منطق تعاملی، غیرمتمرکز و غیرخطی تلویزیون‌های اینترنتی و یکپارچگی انواع رسانه‌ها در آن، کنار بیاید؟

مسلما درست است که این دو موضوع، دو فضای متفاوت است؛ یعنی سیاستگذاری فرهنگی ما با کلیدواژه «مهندسی فرهنگی» به‌عنوان یک مفهوم بنیادی در آن، مبتنی بر منطقی‌است که با فضای قبلی که امکان کنترل در آن بیشتر بود سازگارتر است و فضای رسانه‌های جدید که منطق شبکه‌ای دارند و سلسله‌مراتب را تا حد زیادی دچار تزلزل می‌کنند با آن منطق قبلی جور درنمی‌آید؛ بنابراین این تعارض، امری طبیعی‌است. البته این مسئله هم فقط مسئله ما نیست؛ حتی در کشورهای غربی هم الان بحث معیارهای اخلاقی در برنامه‌های تلویزیونی به دلیل ژانرهای جدیدی که در فضای جدید ایجاد شده مرتب به عقب رانده می‌شود و محتواهایی که قبلا ممنوعه حساب می‌شدند الان پخش می‌شوند و خطوط قرمز، مرتب در حال جابه‌جایی است.

 

مدل اقتصادی غالب تلویزیون‌های اینترنتی چطور می‌تواند باشد و این تلویزیون‌ها از کجا درآمد دارند؟

مدل تجاری اصلی تلویزیون‌هایی مثل نت‌فلیکس، از راه اشتراک، درآمد کسب می‌کند. وقتی شبکه‌‌ای در سطح جهانی و در بیش از 100کشور مشترک عمده داشته باشد، اگر مبلغ اندکی به اندازه 10دلار حق اشتراک بگیرد هم، در مجموع کل مبلغ سر به فلک می‌کشد. از طرف دیگر، این تلویزیون‌ها می‌توانند از محل‌های خیلی متنوعی مثل تبلیغات، تولیدات تلویزیونی، جذب اسپانسر، قرارداد با شرکت‌های زیرساخت برای استفاده از پهنای باند یا بازاریابی اطلاعات کاربران، درآمد کسب کنند. برای همین تلویزیون‌های مالی، بازارهای خیلی جذابی هستند.

 

طبیعتا تلویزیون‌های اینترنتی می‌توانند خیلی از کارها را هم برون‌سپاری کنند؛ همین‌طور است؟

وقتی که صنعت تلویزیون با مکانیسم بازار کار می‌کند، این بازار به چند زیرمجموعه تقسیم می‌شود که هرکدام در یک زمینه تخصص دارد؛ مثلا شرکت‌هایی هستند که فقط تولید محتوا می‌کنند و فیلم یا سریال یا برنامه ورزشی می‌سازند؛ شرکت‌هایی هستند که در این بازار، تولیدکننده آگهی هستند؛ شرکت‌هایی در پخش یا زیرساخت فعالند. همه این شرکت‌ها تولیدات خاص خودشان را به تلویزیون‌های اینترنتی یا شبکه‌های تلویزیونی مرسوم می‌فروشند.

 

در ایران این درآمدزایی چطور است؟ آیا شرکت‌ها توانایی انجام این کار را دارند و زیرساخت فنی یا حقوقی این کار وجود دارد؟

همه اینها در ابهام است.

 

آیا زیرساخت‌های حقوقی برای این درآمدزایی وجود دارد؟ مثلا در زمینه کپی‌رایت ما خیلی نمی‌توانیم با مشتریانی که این مسئله را زیر پا می‌گذارند برخورد سفت و سختی بکنیم!

اتفاقا اینجا وضعیت می‌تواند برای تولیدکننده بهتر باشد تا مخاطب؛ چون شرکت‌ها می‌توانند از روش‌هایی استفاده کنند که فقط با یک ابزار دیده شوند و دیگر قابلیت دیده‌شدن در ابزارهای دیگر را نداشته باشند؛ یا اینکه فقط یک‌ بار دیده شوند. بنابراین در ایران شرایط فنی می‌تواند طوری پیش برود که به ضرر مصرف‌کننده خاتمه پیدا کند.

 

شما در مورد چین گفتید که مکانیسم بازار نتوانسته‌ است تغییر زیادی در محدودکردن محتوا ایجاد کند. فکر می‌کنید عاقبت تلویزیون‌های اینترنتی در ایران به چه نقطه‌ای ختم شود؟

البته در مورد چین هم وضعیت، صفر و یکی نیست؛ در همان چین هم تلویزیون‌های خصوصی، تأثیر خود را داشته و به مصرف‌گرایی دامن زده است. در مورد ایران هم اتفاقی که رخ می‌دهد همان روند جهانی خواهد بود. این همان فرایندی است که گاهی از آن به نولیبرالیسم یاد می‌شود ولی منظور من آن معنای کلی نیست بلکه همان 3مولفه‌ این پدیده است که تلویزیون‌ها شاهدش خواهند بود؛ یعنی مقررات‌زدایی، خصوصی‌شدن و واگذاری.]]

 

 

سیاستگذاری فرهنگی ما مبتنی بر منطقی‌است که  امکان کنترل در آن بیشتر بوده و فضای رسانه‌های جدید که منطق شبکه‌ای دارند و سلسله‌مراتب را تا حد زیادی دچار تزلزل می‌کنند با آن جور درنمی‌آید

 

 

ذره‌بین

فضای بازتر در تلویزیون‌های اینترنتی

به نظر می‌رسد برخی از سریال‌‌هایی که در تلویزیون‌های اینترنتی دوبله می‌شوند یا برخی از مسابقات ورزشی، خیلی بازتر از آنچه در صداوسیما پخش می‌شود هستند و خیلی از محدودیت‌ها و خط‌قرمزهای پخش در این سازمان را ندارند. در همه دنیا همین‌طور است؛ ارزیابی تلویزیون‌های اینترنتی به‌ وسیله صداوسیما به معنی اعمال همان ارزیابی‌های شبکه‌های داخلی صداوسیما و پخش زمینی نیست. الان تمام ممیزی‌ها و خط‌قرمزهایی که در پخش زمینی و سراسری وجود دارد با معیارهای پخش کابلی و اینترنتی متفاوت است؛ چون فرض بر این است که در پخش زمینی، مخاطب، هر کسی می‌تواند باشد اما وقتی یکی محتوا را درخواست می‌کند و شرایطش احراز شد که می‌تواند در معرض محتوا قرار بگیرد مسئله، متفاوت خواهد بود.

این خبر را به اشتراک بگذارید