برانکو چرا رفت؟
هیوا یوسفی
از یکشنبهشب که مشخص شد برانکو ایوانکوویچ از پرسپولیس جدا شده، بسیاری از هواداران این تیم مدیران باشگاه را سیبل کردهاند که چرا اجازه دادهاند یکی از بهترین مربیان تاریخ این باشگاه بهراحتی از دست برود. بدبینها حتی معتقدند که ارادهای وجود داشته که برانکو بیش از این نماند و برای پرسپولیس جام نیاورد.
در بیکفایتی مدیران باشگاه پرسپولیس و اغلب مدیران فوتبال ایران تردیدی نیست اما بیایید جدا از این تحلیلهای کلی و نتیجهگیریهای احساسی -که قابل فهم است- داستان پرسپولیس و برانکو را مرور کنیم شاید به دلایل واقعبینانهتری برای جدایی او برسیم.
در 4سال گذشته، پرسپولیس با برانکو 3بار قهرمان و یکبار نایبقهرمان لیگ شد، یکبار جام حذفی و سوپرجام را برد و تیمش را هم برای نخستینبار در تاریخ به فینال لیگ قهرمانان آسیا رساند؛ این آخری مهمترین دستاورد باشگاهی فوتبال ایران در 10سال اخیر بوده است.
اگر برانکو تصمیم میگرفت در پرسپولیس بماند، چه افتخارات دیگری ممکن بود بهدست بیاورد؟ قهرمانی لیگ قهرمانان آسیا؟ همه میدانیم و احتمالا برانکو بهتر از ما میداند که ممکن است 10سال دیگر زمان ببرد که یک تیم ایرانی به فینال آسیا برسد. قهرمانی لیگ؟ آن را که 3بار پیاپی بهدست آورده بود. قهرمانی حذفی؟ دبل؟ همین 2هفته پیش هم قهرمان حذفی شد و هم دبل کرد.
شاید گفته شود میتوانست با چهارمین قهرمانی در لیگبرتر، رکوردی جاودانه بهدست بیاورد. جواب این است: اولا همین حالا هم برانکو در تاریخ باشگاه پرسپولیس و البته لیگبرتر ایران با نتایجش جاودانه شده، دوما چه تضمینی وجود داشت برای چهارمینبار تیمش قهرمان شود؟ آیا قهرمانی چهارم آنقدر ارزش داشت که به خاطرش ریسک کند و پایان خوش قصهاش را به خطر بیندازد؟ به این فکر کنید که اگر فصل آینده پرسپولیس برانکو قهرمان نمیشد، نهتنها یک نمره ضعیف در کارنامه درخشانش نوشته میشد، که آینده شغلیاش را هم ممکن بود تحتتأثیر قرار بدهد. فراموش نکنیم که او امروز بهعنوان مربی قهرمان 3دوره اخیر لیگ ایران و کسی که این تیم را به فینال آسیا برده، پای میز مذاکره با مسئولان باشگاه آیندهاش نشسته است. قطعا وضعیت او در چنین موضعی تفاوت زیادی دارد با کسی که از تیمش اخراج شده یا نتوانسته نتایج خوبش را تکرار کند.
منطق میگفت وقتی کارلوس کیروش به هر دلیلی از تیم ملی ایران کنار رفت، برانکو ایوانکوویچ با کارنامه درخشانش میتوانست یکی از جدیترین نامزدهای جانشینیاش باشد. برانکو دوست داشت این اتفاق بیفتد. چندبار هم دربارهاش حرف زده بود. به هر حال نشستن دوباره روی نیمکت تیم ملی بعد از 3قهرمانی در لیگ، هم چالش تازهای بود و هم ممکن بود با صعود ایران به جامجهانی، او را در معرض پیشنهادهای چشمگیرتر قرار بدهد. اما یک اشتباه کوچک و پیامدهای بزرگ آن، رؤیای نشستن روی نیمکت تیم ملی را به باد داد. دوگانه برانکو-کیروش را احتمالا نخستینبار اطرافیان برانکو ساختند اما در ادامه کیروش هوشمندانه به آن دمید و شانس برانکو را برای نشستن روی نیمکت تیم ملی به صفر رساند. این واقعیت است که با انتخاب ویلموتس، برانکو ایوانکوویچ بخشی از اهدافش در ایران را از دست داد.
حقیقت دارد که برانکو ایوانکوویچ در 4سال گذشته کمتر از پول حرف زد و به ندرت باشگاه پرسپولیس را برای دستمزد عقبافتادهاش زیر فشار قرار داد، اما کسی نمیتواند از این گزاره نتیجه بگیرد که پول و پرداخت بموقع آن برای او اهمیت زیادی نداشته. گفته میشود طبق قرارداد جدیدی که برانکو با تیم عربستانی الاهلی بسته، دستمزد او نزدیک به دوبرابر دستمزدش در پرسپولیس خواهد بود. آیا منطقی است یک نفر بهراحتی از چنین دستمزدی چشمپوشی کند؟ فراموش نکنیم که پرسپولیس در سه چهار سال اخیر هیچگاه بهموقع پول او را پرداخت نکرده بود. این اواخر نحوه انتقال همان پولی هم که با تأخیر آماده میشد، قوزبالاقوز شده بود.
این تحلیل براساس برخی نشانهها نوشته شده. مثلا اینکه او برخلاف سالهای قبل نه لیست خرید کتبی به باشگاه داده بود، نه برنامه اردو و تمرینات پیشفصل. خبرنگاران نزدیک به پرسپولیس تأیید میکنند که پیش از ترک تهران تمام وسایلش را جمع کرده بود، کاری که فصلهای قبل نکرده بود. مهمتر از همه اینها، زمان توافقش با الاهلی عربستان است. براساس خبری که منابع عربستانی منتشر کردهاند، دوطرف 15خردادماه به توافق رسیدهاند؛ 2روز بعد از فینال جامحذفی. منطقی است اگر فکر کنیم مذاکرات آنها دستکم یکماه قبل از آن تاریخ شروع شده باشد. مثلا همان روزهایی که سرمربیگری ویلموتس در تیم ملی ایران قطعی شد.