
پیوند تاریخ و ادبیات

حسن انوشه
پژوهشگر تاریخ و ادبیات
آنچه بر ما و روزگار میگذرد، زبان و ادبیات ما را نیز تحت تاثیر قرار میدهد؛ بنابراین همچنانکه تاریخ اقوام، تاریخ ملل، تاریخ ادیان و تاریخ هنر داریم، تاریخ ادبیات نیز داریم؛ مقولهای که به رویدادهای ادبی، تاثیرپذیری آنها از وقایع و تاثیرگذاریشان بر حوادث میپردازد. با این همه متون ادبی – چه نثر و چه نظم – حتی آنها که ظاهرا فقط جنبه ادبی دارند و هدف از نگارش آنها ثبت تاریخ نبوده، میتوانند بیانگر اوضاع زمان خود باشند. از دیگر سو مطالب و آثاری نیز با هدف ثبت تاریخ نوشته شدهاند، با این حال وجاهت ادبی دارند و تاثیر آنها بر زبان انکارناپذیر است. نمونه آشنا در این زمینه کتاب تاریخ بیهقی است. جز اینها بسیاری از مطالبی که در ادوار گوناگون تاریخی، خوشایند و موافق میل حکام نبوده، با اشارات و کنایاتی در آثار ادبا ذکر شده است. به هر روی پیوند میان تاریخ و ادبیات همانقدر که از فراموشی بسیاری از موضوعات که مورخان به جبر یا به سهو درباره آنها خاموش بودهاند، جلوگیری کرده، به متون تاریخی عطر و بوی ذوق و لطف سخن بخشیده است. این رابطه هم به سود صاحب اثر بوده و هم به نفع مخاطب. نکتهای که باید برای پدیدآورندگان آثار تاریخی، محققان و مورخان روزگار ما آموزنده باشد، این است که هر مطلبی – به ویژه درباره رخدادهای تاریخی و اجتماعی – اگر به قلم شیوا و به نثر زیبا نوشته شود، در کنار ایفاد معنی از دلزدگی و خستگی خواننده پیشگیری میکند و در ذهن و یاد او ماندگارتر میشود. کسانی که از ذوق و طبع بیبهره نیستند، مطالبشان خواندنیتر و در یادماندنیتر است. میتوان درباره بسیاری از موضوعات که جذابیت و کشش خاصی ندارند با نثر و قلمی زیبا نوشت و بر مخاطبان و خوانندگان آن افزود. چنانکه قدما برای در یادماندن زمان وقوع رویدادهای بزرگ از «ماده تاریخی» استفاده میکردند تا آن رخداد را در قالب بیت یا قطعه شعر ماندگار کنند و از خطر سهو و فراموشی برهانند.