کتابهای 100 نسخهای
رضا عبداللهی/شاعر
این روزها اوضاع کاغذ برای چاپ و نشر کتاب بسامان نیست. قصد ندارم زیاد در اینباره صحبت کنم چون موضوعی واضح و غیرقابل انکار است. بنابراین با حرفهای من چیزی به دانستههای بقیه اضافه نمیشود. ضمن اینکه آن قدر در اینباره گفتهاند که هر سخن تکراری خواهد بود. با این حال عقیده دارم اگر به مشکلات نگاه جزءنگر داشته باشیم با بررسی دقیق هر مشکلی میتوان از جایی شروع به حل مشکل کرد. اکنون حوزه چاپ با 2 مشکل مواجه است؛ فراوانی آثار و کمبود امکانات برای انتشار کتاب. اگر بخواهم درباره کثرت اشعار صحبت کنم، ناگزیر از اشاره به فضای بیدر و پیکری هستم که هر کس با اندک سوادی میتواند در آن داعیه استاد بودن داشته باشد. ماحصل این وضع مجموعههایی هستند که در اکثر مواقع حتی با سرمایهگذاری شاعر منتشر میشوند و با وجود اینکه تیراژشان حتی گاه به کمتر از 100نسخه میرسد، فروش نمیروند. نتیجه این میشود که نگاه مخاطبان به هر مجموعهای با این تصور همراه است که مشت نمونه خروار است. بر ایناساس باور عمومی این است که همه این مجموعهها بدون توجه به وزن ، نظم و لازمههای شعری با پشت سر هم چیدن کلمات شکل گرفتهاند. طبیعی است که چنین باوری تا چه حد میتواند شعر را با بحران مخاطب مواجه کند. از سوی دیگر با هیچ زبانی از عزیزانی که قصد دارند نیامده، برسند نمیتوان خواست که برای چاپ اثرشان منتظر باشند تا با افزایش مهارت اثری خواندنیتر ارائه دهند. حال مشکل کاغذ در چنین موقعیتی قوز بالای قوز است. این وضعیت زحمتکشان عرصه ادب و فرهنگ و آنانی را که در عرصه شعر و شاعری به واقع حرفی برای گفتن دارند، بیش از گذشته آزار میدهد.