سلامت جسم و روان، اهمیت خاصی دارد و این اهمیت در مورد زنان، با توجه به ظرافت و حساسیت آنها پررنگتر است. اسناد حقوق بشری و مطالعات و آمار منتشرشده از سوی سازمانهای بینالمللی فعال در زمینه حقوق بشر یا حقوق زنان، همگی حاکی از اهمیت بحث ارتقای سلامت زنان بهعنوان محور سلامت خانواده است. نیمی از جمعیت جامعه را زنان و دخترانی تشکیل میدهند که در گروههای مختلف سنی قرار گرفتهاند و حفظ سلامت آنها بهعنوان محور مراقبت در خانواده، نهتنها در زمان حال مهم است بلکه بر سلامت نسلهای آینده نیز تأثیر میگذارد؛ از این رو در سطح بینالمللی تفاهمنامهها و برنامههای متعددی برای ارتقای سلامت زنان ـ بهویژه در جوامع محروم ـ در نظر گرفته شده است که مهمترین آنها اهداف توسعه هزاره است. با وجود پیشرفتهای فراوان در بهبود سلامت و کیفیت زندگی زنان، هنوز مشکلات حلنشدهای در این زمینه وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به نابرابری در وضعیت سلامت زنان در مناطق مختلف جهان و درون کشورها بین طبقات مختلف اجتماعی ـ اقتصادی اشاره کرد.
زنان در نقاط مختلف جهان به دلایل گوناگون که مهمترین آنها عادات غلط فرهنگیاست دچار مشکلاتی هستند که اغلب، سلامت جسم و روان آنها را تهدید میکند و این مسئله در جهان امروز پذیرفته نیست که زنان همچون قرون گذشته یک مخلوق پست و درجه دوم محسوب شوند و از حمایتهای لازم بیبهره باشند؛ لذا در عرصه ملی و بینالمللی در رابطه با حمایت از زن و ترویج مفهوم برابری زن و مرد، تلاشهایی شده است.
سلامت زنان، تضمینکننده داشتن خانواده سالم و به تبع آن جامعه سالم خواهد بود. در مشخصساختن مفهوم سلامت زنان باید تمامی ابعاد سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی آنها را مورد توجه قرار داد. مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان در حال گسترش است و جامعه باید خود را برای مواجهه مناسب با پیامدهای مثبت و منفی این پدیده بر سلامت زن، خانواده و اجتماع، آماده کند. تبعیضهای زوجیتی و وجود فرهنگ نامناسب درخصوص نقش زن در رشد و پیشرفت جامعه، همگی از عواملی هستند که بر سلامت زن و برخورداری او از تسهیلات و امکانات موجود در جامعه در حوزههای مختلف تأثیرگذار خواهند بود. جوامع و نظامهای بهداشتی آنها برای پاسخ به نیازهای بهداشتی زنان از نظر دسترسی، جامعیت و پاسخگویی باید وضعیت بهتری پیدا کنند. سیاستها و برنامهها باید به گونهای باشد که معیارهای زوجیتی و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی، توانایی زنان در دسترسی به منابع اطلاعات و خدمات مراقبت سلامت را محدود نکند. راهبردهای گستردهتر، ازجمله کاهش فقر، افزایش سواد، آموزشوپرورش و افزایش فرصتها برای مشارکت در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، به پیشرفت در سلامت زنان کمک میکند. همچنین زنان، بخش عمدهای از مراقبتهای بهداشتی در سراسر جهان را فراهم میکنند؛ هم در بخشهای رسمی مراقبت از سلامت و هم در بخش غیررسمی و در خانه. با وجود این اغلب، نیازهای خود زنان برای مراقبتهای بهداشتی کمتر مورد توجه قرار میگیرد؛ بهویژه در جوامع روستایی و فقیر که این اصل مهم باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
در ایران با توجه به تغییرات بسیار سریع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در دهههای گذشته، بهخصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و ایجاد فضای مناسب برای حضور زنان در جامعه و حرکت به سوی یک جامعه توسعهیافته، بسیاری از زنان نقش خود را عوض کردهاند و از نقشهای سنتی خود، خارج و بهعنوان یکی از بازوهای فعال اجتماعی در سطوح مختلف فعال شدهاند؛ در حالی که بافت فرهنگی و مذهبی و ارزشهای مربوطه در جامعه وجود داشته و زنان در قالبهای خاص و منطبق با ارزشهای اسلامی و بسیار متفاوت از کشورهای غربی به بالندگی اجتماعی میرسند.
تحقیقات نشان میدهد که اگرچه سلامت زنان در ایران در دهههای اخیر ارتقای قابل ملاحظهای داشته ولی هنوز تا وضعیت مطلوبی که شایسته زنان کشور ماست فاصله وجود دارد و هنوز زنان از بیماریهای جسمی و روحی قابل پیشگیری، آسیبهای فیزیولوژیک، عارضههای پس از زایمان، فقر حرکتی و فعالیتهای مؤثر بدنی و... رنج میبرند که باید برای ارتقای آنها اقدامات جدی و منسجم صورت پذیرد.
بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی 4 بُعد اساسی سلامت عبارتند از:
سلامت جسمی: در حقیقـت ناشی از عملکرد درست اعضای بدن است.
نشانههای سلامت جسمانی: ظاهر طبیعی، وزن مناسب، اشتهای کافی، خواب راحـت و منظـم، اجابت مـزاج منظـم، حـرکات بدنی هماهـنـگ، طبیـعیبودن نبـض و فشار خـون و...
سلامت روانی: قدرت سازگاری و تطابق با شرایط محیطی و عکسالعمل مناسب در مقـابل مشکلات و حــوادث زندگی
نشانههای سلامت روانی: سازگاری فرد با خودش و دیگران، قضاوت نسبتا صحیـح و عملکــرد مناسب در برخـورد با مسائل و مشکلات، انتقادپذیری
سلامت اجتماعی: انسان یک موجـود اجتمــاعیاست که در ارتبـاط با افــراد دیگــر و جامعه خــود زنـدگی میکند و سلامتـش مـرتبــط با سلامت ایـن ارتبــاط است.
برخی عوامل اجتماعی منفی: فقـــر مالی و فـرهنگی، بیکاری، کمیدرآمد، بیسوادی، نبود فـرهـنگ کار و تلاش، ناامنی، جنگ، مهاجرت، درگیریهای قومی، مسکـن نامناسب، تبعـیض، قـانونگــریـزی، حاشیهنشینی، استرس در جامعه، سوانح و حوادث، طلاق، اعتیاد، فحشا، ناامنی غذا و دارو و...
سلامت معنوی: تلاش برای دستیابی به اهداف والا و معنابخشیدن به زندگی است.
نشانههای سلامت معنوی: عدماحساس پوچی و بیهــودگی، ایمان، پایبندی اخلاقی، تعاون، حٌسن ظن، بردباری در برابر مشکلات، رضایت و... .
عوامل مختلفی بر سلامت افراد تأثیرگذار هستند. ساختار ژنتیک، طبقه اجتماعی، وضعیت شغلی، استرس، اعتیاد، غذا، حمایتهای اجتماعی، محیط اقتصادی و سیاسی و بسیاری عوامل دیگر در تعیین سلامت و تندرستی انسان تأثیر بسزایی دارند که بیتوجهی به آنها درواقع نگاهی یکجانبه به انسان و سلامت اوست. در ایران بهداشت زنان از وضعیت بهتری نسبت به سایر مولفههای ذکرشده برخوردار است. زنان در ایران از امید به زندگی بیشتری نسبت به مردان برخوردار هستند؛ به گونهای که شاخص امید به زندگی یا سالهای متوسط عمر زنان در سال1390، 6/74سال و این شاخص برای مردان، 1/72سال بوده است. شاخصهای مربوط به مرگومیر در نوزادان، کودکان و مادران نیز وضعیت مطلوبی دارد. شاخص کاهش میزان مرگ ناشی از بارداری و زایمان از میزان 91مورد مرگ مادران در هر 100هزار تولد زنده در سال 1367 به حدود 20مورد مرگ مادر در هر 100هزار تولد زنده در سال1391 کاهش یافته است. فقر آهن، کمخونی، اضافهوزن و کمتحرکی از مهمترین مسائلی هستند که زنان ایران با آن مواجهند. فقر حرکتی زنان در تمامی مراحل رشدی دختران ـ از کودکی گرفته تا بلوغ و میانسالی ـ دیده میشود. شیوع بالای افسردگی در زنان نسبت به مردان، از دیگر مسائلیاست که در زمینه بهداشت زنان ایران حائز اهمیت است.