• سه شنبه 1 خرداد 1403
  • الثُّلاثَاء 13 ذی القعده 1445
  • 2024 May 21
چهار شنبه 8 خرداد 1398
کد مطلب : 57250
+
-

آیا تنها روش ارزیابی دانش‌آموزان، امتحانات آخر سال است؟

کابوس تمام نسل‌ها

کابوس تمام نسل‌ها

نگار حسینخانی

اضطراب امتحان و نقش آن ترس در تغییر نظام آموزشی، شاید خیالی آمیخته با رؤیای نیمه‌شبی بهاری باشد. انگار در سرنوشت همه ما کابوس شب‌های امتحان یکی‌ است و این کابوس تنها بخش مشترک نسل‌هایی ا‌ست که دوره مدرسه را سپری کرده‌اند؛ کابوسی که درک قرارگیری در این موقعیت را برای همه ازجمله خانواده تسهیل کرده است. بسیار شاهد آن بوده‌ایم که تفاوت نسلی که در این دوران هرچند سال و حتی کمتر از یک دهه اتفاق می‌افتد، زیست مشترک انسان‌ها را دستخوش تغییر قرار داده و درک‌شان را از موقعیت‌ها متفاوت کرده است؛ آ‌ن‌قدر که به‌نظر دیگر نقطه اشتراکی بین دونسل نزدیک به هم وجود ندارد. اما اگر خوب نگاه کنیم، امتحان همچنان توانسته حافظ کابوس‌های مشترک میان نسل‌های مختلف باشد. چرا اینگونه است و چرا دانش‌آموزان همواره تحت فشار امتحان و نمره‌های حاصله از آن قرار دارند؟ آیا برای رهایی از امتحان و ترس‌های ناشی از آن روش‌های دیگری برای ارزیابی دانش‌آموزان جز امتحان کتبی و مشق تئوری وجود ندارد؟


بی‌توجهی به ضریب هوشی
به‌نظر می‌رسد آموزش و پرورش که از نهادهای اجتماعی است، هرگز نمی‌تواند از ارزشیابی بی‌نیاز شود. بنابراین در هر نظام آموزشی معلمان برای تعیین رابطه بین توانایی‌ها و فعالیت‌های دانش‌آموزان و تغییراتی که در رفتار آنان حاصل شده و به‌منظور پیش‌بینی و کنترل موقعیت‌های آموزشی ارزشیابی‌هایی انجام می‌دهند. با این‌حال به‌نظر می‌رسد نوع سنجش می‌تواند در اضطراب دانش‌آموزان مؤثر باشد. هرچند روش امتحان‌گیری کمی با تغییر روبه‌رو بوده اما چندان تأثیری در کاهش اضطراب دانش‌آموزان نداشته است، مثلا روش ارزیابی الکترونیکی هیچ تأثیر معنا‌داری روی پیشرفت تحصیلی و کاهش اضطراب آنها نداشته است اما به‌کارگیری این سیستم به‌طور معناداری باعث ارتقای عملکرد یادگیری خود- ادراکی می‌شود. انسان‌ها ضریب هوشی متفاوتی دارند اما روش‌های تدریس با این استعدادهای متنوع متناسب‌سازی نشده است. هم‌اکنون توصیفی‌بودن نمرات دانش‌آموزان و ارزیابی آنها در امتحانات پایان سال، کار معلمان را دشوارتر و نتایج حاصله را بهتر کرده. ارزیابی مستمر پیشرفت تحصیلی و تربیتی دانش‌آموزان و امتحانات توصیفی دوره‌های ابتدایی شاید قدمی بود که این دانش‌آ‌موزان از سنین کودکی چندان درگیر این ترس نباشند اما روش‌های قدیمی همچنان در رده‌های سنی بالاتر چون گذشته ادامه دارد. زهرا گودرزی، معلم دوره ابتدایی می‌گوید: «ارزشیابی در دوره ابتدایی تبدیل به ارزشیابی توصیفی شده است اما در دوره متوسطه و... همچنان ارزشیابی نمره‌ای است که خود به 2 بخش تئوری و عملی تقسیم می‌شود». او معتقد است  که هنوز این سیستم ارزشیابی چندان مورد بررسی قرار نگرفته تا نتایج حاصل از آن در کاهش اضطراب دانش‌آموزان بررسی شود. اما معلمان امروز با تنش‌های کمتری مواجهند؛ «البته این روش نیز نگرانی‌های خاص خود را دارد. صداقت در تعیین سطح و بررسی دقیق معلمان از وضعیت شاگردانشان در طول سال، همچنین نتیجه ارزشیابی از عالی به خوب و... که خود نماینده نوعی بهتر‌بودن و نبودن است همراه با واحدهای درسی مشخص که خلاقیت را در شکل خاصی کانالیزه می‌کند شاید همچنان جای مداقه داشته باشد. اما اضطراب در جازدن و ماندن در همان سطح و فشار خانواده‌ها بدون شناخت از فرزندانشان برای بهتربودن و... با این روش کمی برطرف شده است. در ضمن آموزش مرحله به مرحله و نظارت آرام و مستمر معنای درست‌تری از آموزش در این روش است که چندان تا پیش از این به آن دقت نمی‌شد.»

نظام ارزشیابی همچنان سابق 
ارزشیابی پیشرفت تحصیلی- تربیتی در دوره ابتدایی به‌صورت تکوینی در طول سال تحصیلی و براساس اهداف برنامه درسی هر پایه انجام می‌گیرد. نمره ارزشیابی مستمر با توجه به میزان مشارکت دانش‌آموز در فعالیت‌های یادگیری از طریق بررسی تکالیف درسی، انجام پرسش‌ها، بررسی فعالیت‌های مرتبط با درس خارج از کلاس و نظایر آن تعیین می‌شود. گزارش نتایج ارزشیابی پیشرفت تحصیلی - تربیتی دانش‌آموزان در طول سال تحصیلی و در هر زمان قابل ارائه است اما مقطع متوسطه حکایتی دیگر دارد. م.محبوب، معلم دوره متوسطه می‌گوید: «هم‌اکنون مبنای نظام آموزشی همان سیستم ارزشیابی سنتی و کلاسیک است؛‌ روشی کاملا منسوخ. تقریبا هیچ کجای دنیا دیگر با این نظام آموزشی سر و کار ندارد. آموزش و پرورش حتی در دوره ابتدایی که سیستم نمره‌دهی را حذف کرده، نتوانسته مهارت‌گرایانه یا خلاقه به امر آموزش نظر داشته باشد. به‌نظر می‌رسد برای پیاده‌سازی این سیستم و تجدید نظر در نظام ارزشیابی سابق، در وهله اول ناگزیر باشیم کتب درسی را به شکل ماهوی تغییر دهیم». او معتقد است که مفاد و محتوای خاصی به دانش‌آموز ارائه می‌شود و از آنها انتظار می‌رود که درس را از برکرده و در برگه آزمون پیاده کنند؛ امری که منجر به نمره20 یا یک مدرک تحصیلی خواهد شد، نه مهارت و خلاقیت. محبوب می‌گوید: «سیستم آموزشی فعلی مدرک‌گراست. اگر کتب درسی به‌دنبال پرورش قوه خلاقه، تفکر انتقادی و آموزش مهارت باشند، آن زمان می‌توانیم منتظر برایندی اینچنینی باشیم. به گمانم با کتب درسی امروز و ساختار آموزشی فعلی، نمی‌توانیم از دانش‌آموزان انتظار داشته باشیم افراد باسواد یا با مهارتی شوند. قریب به اتفاق مفاد درسی دانش‌آموزان، خصوصا در قلمرو علوم انسانی، مشتی امور انتزاعی است که تاریخ مصرفی بسیار کوتاه و موقت دارد».
 

این خبر را به اشتراک بگذارید