کارخانه تولید طلبکار
هیوا یوسفی| باشگاه استقلال در تلاش است که بهزودی سرمربی بعدیاش را از میان چند گزینه خارجی معرفی کند. این در حالی است که هنوز مشخص نیست آنها پول فسخ قرارداد وینفرد شفر، پسرش و دستیارش را که نزدیک به 25میلیارد تومان میشود، چگونه تامین میکنند. به این رقم باید پیشنهاد یک میلیون دلاری پاتوسی (آنگونه که در رسانهها آمده) و بدهی احتمالی به ایسما و طارق همام را هم اضافه کرد.
ظاهرا میانگین دریافتی بقیه بازیکنان استقلال در فصل گذشته هم نزدیک به 50درصد بوده، چنانچه استقلال بخواهد بیشتر آنها را حفظ کند، علاوه بر تسویهحساب فصل گذشته، باید بخشی از دستمزد فصل بعدشان را هم پرداخت کند. در چنین شرایطی اینکه مدیران باشگاه بهدنبال یک سرمربی خارجی دیگر هستند و میخواهند با او هم قرارداد دو، سه ساله ببندند، باور نکردنی است.
آنگونه که برخی از نزدیکان به باشگاه استقلال میگویند، هماکنون خزانه این باشگاه تقریبا خالی است و امید زیادی وجود ندارد که در آینده نزدیک هم پول قابلتوجهی به حسابشان ریخته شود.
از بیرون چنین بهنظر میرسد که اوضاع در پرسپولیس بهتر از استقلال است، اما این تصور میتواند درست نباشد. همین یکی، دوماه پیش بود که برانکو ایوانکوویچ تا آستانه شکایت از باشگاه پیش رفت. او که به مدارا معروف است و کمتر پیش آمده که اعتراضی بکند، فصل گذشته برای چندینماه پیاپی دستمزدی نگرفته بود. درحالیکه پرسپولیس به فینال لیگ قهرمانان آسیا رفته بود و درآمد قابلتوجهی داشت. فصل آینده درآمد دلاری چشمگیری در کار نیست، اما بعید است دستمزد برانکو، برادرش، دستیارانش و 2 بازیکنی که از کرواسی آورده کاهش پیدا کند. یک حساب سرانگشتی نشان میدهد که پرسپولیس باید بین 30 تا 40میلیارد تومان برای 6 مرد کروات تیمش کنار بگذارد. این رقم جدا از 700هزار دلاری است که گفته میشود بشار رسن طلب کرده و البته جدا از سی، چهل درصد بدهی فصل گذشته به دیگر بازیکنان تیم. ستارههایی مانند بیرانوند هم از حالا ساز جدایی میزنند و اگر حفظ آنها در اولویت باشد، باید سرکیسه را شل کرد.
آمار دقیقی درباره درآمدهای پرسپولیس و استقلال در دست نیست. از آخرین مجامع دو باشگاه هم که پاییز سال گذشته برگزار شد، عدد و رقمی بیرون نیامد اما، بعید بهنظر میرسد که با توجه به مشکلات اقتصادی کشور و بیمیلی اسپانسرها، درآمدهایشان هزینههای چند ده میلیاردی را پوشش بدهد.
در چنین شرایطی چه اتفاقی ممکن است بیفتد؟ جواب روشن است؛ همان اتفاقی که پیش از این و در دوره مدیران قبلی افتاده است. باشگاه تعهد مالی ایجاد میکند، به مربی، به بازیکن، به هتل، به شرکت هواپیمایی و...اما مدیریت بدون توجه به این بدهیها برای راضی نگه داشتن هوادارانی که میخواهند به هر قیمتی تیمشان برنده شود، بازیکن و مربی جدید میگیرد. اگر تیم نتیجه بگیرد، ظاهرا این بدهیهای توجیه پیدا میکند و دولت و وزارت ورزش مجبورند برای تسویه آنها دست به جیب شوند، اگر هم نتیجه نداد در بدترین حالت، مدیر استعفا میدهد یا برکنار میشود و بدهیها را مدیر بعدی به ارث میبرد. تجربه سالهای گذشته نشان میدهد هیچ مدیری به جرم چنین روش مدیریتی بازخواست نشده است. پس این سیکل میتواند تا ابد ادامه پیدا میکند.