لطفاً موسیقی را مثل فردوسیپور از تلویزیون اخراج کنید!
حسین هاشمپور /روزنامه نگار، سردبیر هنرآنلاین
صفحه ادب و هنر روزنامه همشهری سال نو را با گفتوگویی با سیدمجتبی حسینی، معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آغاز کرد. فرازی از این مصاحبه احتمالا اشک خواننده دلسوز هنر ایران را در می آورد. خبرنگار محترم پرسیده است: «وقتی شما در حوزه موسیقی پاپ بهنام بانی را به جشنواره موسیقی فجر دعوت میکنید در حوزه موسیقی سنتی هم باید کسی در همین حد و اندازه دعوت کنید.» پاسخ معاون هنری که تیتر مصاحبه مزبور هم هست این است: «از قضا، در کمال شرمساری، تعداد سلبریتیهای موسیقی اصیل و کلاسیک ما کم و انگشتشمار است.»
آقای حسینی البته توضیح بیشتری هم میدهد: «میفرمایید که تعدادی هنرمند پرآوازه داریم در عرصه موسیقی مثل آقایان کلهر، علیزاده، ناظری و… حالا اگر یکی از این معدود هنرمندان عزیز دچار مشکلی شود یا آن سال نخواهد در جشنواره شرکت کند یا در جای دیگری کنسرت داشته باشد شما دچار همین سوءتفاهم میشوید. کاش تعداد سلبریتیهای موسیقی اصیل ما بیشتر از انگشتان یک دست بود تا چنین سوءتفاهمی ایجاد نشود... اگر بخواهیم براساس شهرت داوری بکنیم تا زمانی که جشنواره فجر وجود دارد و بخشی به نام موسیقی پاپ دارد این بخش بر بخش سنتی سایه میاندازد... بالاخره هر کار بکنیم ممکن است یک خواننده پاپ از یک خواننده سنتی مشهورتر باشد اما کدام یک اثرگذارترند و کدام مشهورتر؟»
جا داشت آقای معاون هنری این پرسش را مطرح کند که اگر بهنام بانی از بزرگان موسیقی مقامی و دستگاهی ایران معروفتر است مقصر کیست؟ یک جستوجوی اینترنتی میگوید بهنام بانی مرداد 1395با ترانه «علاقه خاص» ساخته حامد برادران به شهرت رسیده است، چرا او در این کمتر از 3 سال معروفتر از مجید کیانی، رافائل میناسکانیان، منوچهر صهبایی، سیمون آیوازیان، محمد اسماعیلی، سعید ثابت، حسین بهروزی نیا و… شده که در همین جشنواره موسیقی فجر روی صحنه بوده و اجرا داشتهاند.
این سلیقه را چهکسی، چه نهادی باب کرده است و مقصر کیست؟
در همین راستا، به تازگی آقای حسین علیزاده در جلسه خبری انجمن فیلارمونیک ایران گفته است: «ما بیش از اندازه موسیقی سرگرمکننده داریم.»
ایشان هم نمیپرسند کدامین نهاد این موسیقی سرگرمکننده را شبانهروزی به خورد مردم میدهد؟
من 2دههای است که با رویکرد هنر یادداشتهای عمومی مینویسم و بارها و بارها به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نمرههای ردی و تجدیدی دادهام اما انصافا در این فقره موسیقی پاپ و شهرت یک شبه خوانندگان تازه از راه رسیده تقصیری متوجه آنان نیست، اگر در جدولهای بودجهای این وزارتخانه جستوجو هم فرمایید نه امروز بلکه از دیروزها بودجهای برای اشاعه و یا تولید اثر پاپ وجود ندارد، در دورههای مختلف هم شفاف اعلام کردهاند که اگر پاپ در موسیقی فجر هست هم از جنبه درآمدزایی است و هم جور بودن ویترینی که برای جشن انقلاب میچینند. حالا کدام نهاد است که هر شب در دهها برنامه گفتوگو محورش خواننده چند تکآهنگ را ستایش میکند و آنتن چند میلیون نفری در اختیارش میگذارد؟ کجاست که سبب ناشناس ماندن مفاخر هنری ایران شده است و در عوض هر خواننده پاپ 2 روز آمده را 3-2دور در شبکههای مختلف و در ساعات پر مخاطب میچرخاند؟ خوب میدانم نکته تکراری گفتهام اما بهنظرم نگفتن همین نکات بدیهی سبب میشود رسانه ملی که همیشه دو قورت و نیمش باقی است و دوزار عذرخواهی هم بلد نیست، خودش را مدعی فرهنگ جلوه دهد؛ حال آنکه نقش اول سقوط فرهنگی جامعه ماست. به وضوح درخصوص نابسامانی موسیقی پاپ و تنزل سلیقه مردم مقصر اصلی است، اما چون آنتن دارد و متکلم وحده، نقش مدعی گردن کلفت را ایفا میکند. گاهی باید این نکات کلیشهای را یادآوری کرد؛ گریزی از این تکرار نیست ما بدان دچاریم.