کامران بارنجی | خبرنگار: تراژدی باز هم تکرار شد. این بار برای تکرارش برف را بهانه کردیم. پیش از این، زلزله، باران، سفرهای بینالتعطیلی و هر اتفاق عادی و غیرعادی دیگری بهانهای شده بود تا صفهای چندکیلومتری خودرو را در جادهها و خیابانها تشکیل دهیم. هیچ وقت هم بهخاطر این بلای خودخواستهای که بر سر خودمان میآوریم، افسوس نخوردیم و به خاطرش خودمان را سرزنش نکردیم. اصلا نشد از خودمان بپرسیم به غیر از جادههای غیراستاندارد، ضعف در مدیریت بحران، کمبود امکانات و... یک جای دیگر کار هم میلنگد؛ یک جای مهمی که انگشت اتهامش سمت خود ما نشانه رفته است. مگر امکان دارد بعد از این همه سال و بعد از همه مشکلات و مصایبی که در همین صفهای پرانتظار و طولانی در بزرگراهها نصیبمان شده تلاش نکنیم رفتار رانندگیمان را درست کنیم. اصلا چه اتفاق دیگری باید بیفتد که بهخودمان بیاییم. آن کودکان خردسال و آن مرد/ زن سالخورده و احتمالا زنان باردار و بیمارانی که در این ماشینها بهخاطر رفتار بد رانندگی عدهای محبوس میشوند، مگر چه گناهی کردهاند. آخر با کدام عقل سلیمی و با کدام بحران خطرناکی یک مسیر 25-20 کیلومتری را باید در 12ساعت طی کرد؟ اصلا باورنکردنی است این زمان برای این سفر کوتاه. وقتی یکی از همکارانمان گفت ساعت 9شب از محل کارش حرکت کرده و ساعت 7:30صبح به خانهاش رسیده، به سختی میشد حرفش را باور کرد. آیا مقصر این همه تأخیر فقط برف و مدیریت ضعیف نهادهای امدادرسان بوده؟
اگر همه آن رانندههایی که در اتوبانهای قم و کرج در لاینهای خودشان حرکت میکردند و کسی از لاین امداد و شانه خاکی جاده و... عبور نمیکرد و راه را برای هرگونه ترددی نمیبست، باز هم همین اتفاق میافتاد. واقعا اگر کودکی یا بیماری در این مدت اتفاقی برایش میافتاد، آن رانندههای بیمسئولیت که تنها هدفشان رسیدن به مقصد به هر شیوه و روشی است، چگونه خودشان را میبخشیدند؟ آخر روی چه حسابی وقتی این همه از هزینههای زندگی مینالیم و این همه مسئولان کشور را متهم میکنیم که چرا نمیتوانند هزینهها را مدیریت کنند، آن وقت با حجم عظیم ترافیکی که ایجاد میکنیم بخش زیادی از سرمایههای انرژی این کشور را بیخود و بیجهت میسوزانیم. ما چه حقی داریم بهخاطر خودخواهی در رانندگی یا زود رسیدن به مقصد با جان و زمان و روح و روان دیگران بازی کنیم. بهنظر میرسد اگر فکر اساسی برای این بخش از مشکل فرهنگی در رانندگی عدهای از مردممان نشود، این آسیب هر روز بیشتر و بیشتر خودش را نشان خواهد داد و مسائل جدیتری رقم خواهد زد. نکته تأسفانگیزتر جایی است که خیلی از هموطنانی که در اتوبانهای قم و کرج در این ترافیکهای سنگین گیر افتاده بودند، از نهادهای امدادرسان گلایه میکردند که چرا پیدایشان نیست. درحالیکه این گلایه باید از خود هموطنان میشد که چرا همه لاینهای امدادی که در اکثر این اتوبانها وجود دارد را با رانندگی غلطشان بسته بودند. مگر میشود راهی که بهخاطر بارندگی برف بسته شده را با امدادهای هوایی باز کرد. همه ما باید یاد بگیریم که اگر در آن دو شبانهروز در هر لاین فقط یک راه برای امدادرسانی توسط رانندهها باز گذاشته بودند، بسیاری از این مشکلات پیش نمیآمد.