قهرمان عصر جدید
برای یورگن کلوپ که بدون صلاح و فیرمینیو لیورپول را سزاوارانه به فینال لیگ قهرمانان اروپا رساند
علیرضا مجمع
از پس تمام فوتبالهای چرک این سالها، از پس فوتبال کثیف آتلتیکو مادرید و چلسی و فوتبال اتوبوسی مورینیو و رفقا، یورگن کلوپ ستاره اول تمام نیمکتهای این چند سال لیگ قهرمانان است. زیدان و بقیه را فراموش کنید. مربی جوان صورت اصلاح نکرده آلمانی هیچوقت قاعده دست و پاگیری برای خودش در هیچ نقطهای از زندگی ایجاد نکرد. حتی رضایت نداد که کنار زمین کت و شلوار تنش کند، حتی در حساسترین زمانی که همه بهدنبال افادههای مد روز هستند. این آنارشی ذاتی به زمین دورتموند و الان لیورپول تزریق شد. ستاره سهشنبه شب آنفیلد هیچ کدام از بازیکنان درون زمین نبودند؛ یک نفر بود:یورگن کلوپ. موصلاح نبود، رفته بود روی سکو برای مصدومیتش. اما چه نیازی است به صلاح وقتی قرار است بارسا به توبره کشیده شود، با مسیاش. صلاح زمانی بهکار میآید که بخواهد در رقابت با اعجوبه آرژانتینی کار را دربیاورد. در نیوکمپ صلاح چندبار تا مرز زهر چشم گرفتن رفت، اما شانس نداشت، از طرف دیگر مسی در نیوکمپ هر چه در توان پای چپش بود را ریخت روی دایره.بارسا در کمپنو جز مسی چیز دیگری نداشت. خیلی وقت است جز مسی چیز دیگری ندارد. مسی نباشد بارسا باید در بازار «سِداسمال» طَبَق زالزالک بگرداند* . اما این بار در آنفیلد مسی بود و صلاح نبود. عقل سلیم دو دو تا چهارتایی میگوید کار تمام است. بارسا رفت فینال مادرید با آژاکس. اما فوتبال بازی عقل سلیم نیست. بازی دیوانگان است. هیچچیزش را نمیشود حساب کرد. اما یک چیزش را چرا. اینکه مسیر تعیین میکند چه تیمی برنده است. مسیر لیورپول حتی در بازی رفت که 3 گل خورد و نابود شد، نشان میداد از پس این بارسا برمیآید، اگر مسی مهار شود. که شد. مسی مهار شد، معجزهاش این بار نگرفت و عصایش به جای اژدها مثل یک چوب خشک فقط روی زمین افتاد و در عوض این طرف قهرمانان عصر نوی فوتبال حواسشان بود که کجا عصا را اژدها کنند؛زمانی که حواس ترشتگن به آرنولد نبود و پیکه هم طبق معمول حواسش به سمتی دیگر بود که ناگهان صاعقه کلوپ در پای اریگی به قفس همشهری آقای سرمربی کوبید و معجزه اتفاق افتاد. اینجاست که از هیچ اتوبوسی از هیچ دژی در مقابل فوتبال بیقاعده و هجومی کاری ساخته نیست. فوتبال همین است. پاس بده، حمله کن، گل بزن. زمانش رسیده است که کثافت یونان و آتلتیکو و چلسی از فوتبال جهان به زبالهدان پرتاب شود. این فوتبالی است که نسل بچههای هشت نه ساله عاشقش میشود. یورگن کلوپ کسی است که میشود امیدوار بود روح فوتبال با او نمیمیرد. کینگ لئو ولی در سالهای آخرش بد زخمی از قرمزهای آنفیلد خورد. اما او هم باید بپذیرد دوره قهرمانان عصر نو فرا رسیده است. سوی دیگر این تماشاخانه اما آژاکسی ایستاده است که کرایف بزرگ را در ساق تک تک بازیکنانشان میشود دید. توتال فوتبالی که اوجش در فینال سال 1974در زمین مونیخ تیم ملی فوتبال هلند آن زمان در مقابل یاران قیصر در همان دقیقه یک زمینگیرشان کرد، اینجا رئال و یووه را در اسپانیا و ایتالیا به خاک انداخت. چطور آن استارت دقیقه یک یوهان کرایف با عبور از ژرمنها به باکس جریمه و خطای برتی فوگتس روی کاپیتان ترکهای نارنجیها به سرخوشی و رهایی از قید زمین و زمان در آژاکس 2019رسید؟ آژاکس الان فوتبال را انگار روی زمین بازی نمیکند. فوتبال آژاکس شکل فوتبال مدرنی است که بخشی از آن را پپ گواردیولا در اوایل این دهه در بارسا به نمایش گذاشت. قهرمانهای نسل بعد دارند ساخته میشوند، و تنور هلند در حال پختن کرایف و فان باستن دیگری است. گزارش صفحه 15 را هم بخوانید.
* برداشتی از دیالوگ فیلم «پرده آخر» ساخته واروژ کریم مسیحی