دیروز تا هنوز
محمد بلوری/ روزنامهنگار پیشکسوت
اعتیاد، داستان تلخ و اندوهباری در سرزمین ما دارد. شگفتا که چنین عامل ویرانگری همواره با نوعی برخورد تکراری مواجه بوده است، در حالی که خود هر بار با کسوتی نو و زیانهای مضاعف برسر جامعه آوار شده است. ردپای مقالهها و گزارشها و اخبار اعتیاد از اولین روزهای ورود روزنامه به ایران در جراید و مطبوعات آن زمان وجود دارد. حتی مرحوم دهخدا در مطالب طنزش با عنوان «چرند و پرند» به این موضوع اشاره دارد.
در دهه 50خورشیدی ورود نوع جدیدی از مخدر تعداد فراوانی از جوانان ما را آلوده کرد. اگر پیش از آن تریاک در محفل و منقل خوانین و کسانی بود که پول بادآورده داشتند، اما همت و ریشه نداشتند، هروئین هستی و زندگی جوانان ما را هدف گرفت و خیلی زود توانست راه به دانشگاه و تریا و حتی مراکز شبهفرهنگی و هنری باز کند.
واقعیت تلخی که وجود داشت و هنوز هم دارد این است که برخورد جامعه با این نوع جدید ماده مخدر همان بود که با نوع قدیمی آن یعنی تریاک بود.
چنانکه امروز هم تفاوت جدی در برخورد جامعه با مصرفکنندگان مخدرهای سنتی و شیمیایی وجود ندارد.
نکته دیگر اینکه متأسفانه بسیاری از جوانان و عزیزانی که در پای غول هفتسر جان دادند، راه بازگشت را نشناختند و پنداشتند همه راهها به رویشان بسته است. در دهه 70 به دلیل مواجهه روزمره با این مقوله و قربانیان آن، مقالات متعدد و پیگیریهای مستمری انجام دادم تا این حرف را که «معتاد بیمار است» به کرسی بنشانم. نتیجه چنین کاری این بود که جوانان گرفتار، راههای بازگشت را به روی خود باز دیدند. اگر درگذشته – چند دهه پیش – کسی که قصد ترک مواد مخدر را داشت مجبور بود مخفیانه و بدون اطلاع دیگران تصمیمش را عملی کند پس از شناختن اعتیاد بهعنوان بیماری ترک اعتیاد عملیتر شد. به هر روی باگذشت این همه سال ذرهای از نگرانی من درباره جوانانی که در معرض این بیماری هستند کاسته نشده است. همچنین با ورود انواع جدید مواد مخدر این نگرانی بیشتر میشود، زیرا تا زمان شناخته شدن نحوه تأثیر و تخریب ماده جدید، کس یا کسانی و تابعی مصرف کننده آن میشوند. از این رو باوجود اقدامات فراوان همچنان نیازمند اقدامات پیشگیرانه و برنامههای فرهنگی در این زمینهایم.