دامود، تئاتر روز جهان را به ما معرفی کرد
حمیدرضا نعیمی| کارگردان و نمایشنامهنویس تئاتر:
احمد دامود سالهای پیش از انقلاب، سابقه فعالیت اجرایی داشت و پس از انقلاب برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و اوایل دهه70 به ایران بازگشت و در کنار تدریس مشغول کار بازیگری شد اما هرگز به حوزههای کارگردانی و فیلمسازی که در آمریکا به آن اشتغال داشت، نپرداخت بلکه صرفا به تدریس و تالیف و ترجمه مشغول شد. البته در تعدادی نمایش تلویزیونی و فیلم سینمایی هم به ایفای نقش پرداخت.
احمد دامود درست ر یک بزنگاه وارد تئاتر ایران شد. اوایل دهه70 همانطور که به یاد داریم، هنوز در حوزه ترجمه دچار مشکل بودیم و کتابهای تالیفی بسیار اندک بود به جز چند کتاب که توسط استاد ناظرزاده کرمانی نوشته شده بود، در زمینههای تخصصی تئاتر، گروههای تئاتری، مکاتب و شیوههای اجرایی نه کتابی موجود بود و نه مقالهای. آن زمان هنوز دنیای اینترنت هم آغاز نشده و میان کشور ما با دیگر کشورها ارتباطات چندان گستردهای وجود نداشت. از سوی دیگر بیشتر استادان دانشگاه ما در داخل کشور تحصیل کرده بودند و ازعلم روز جهان آگاهی چندانی نداشتند.
در چنین فضایی، حضور استاد احمد دامود در تدریس تئاتر اتفاقی بسیار بزرگ بود. در آن زمان سادهترین پرسش دانشجویان در دانشگاه از استادانشان این بود که هماکنون در کشوری مانند آمریکا یا در دیگر کشورها چه اتفاقاتی در حوزه تئاتر رخ میدهد و اطلاعات آقای دامود بسیار جامع، کامل و به روز بود.
آقای دامود به زیبایی و به شکلی کاملا فهم شده از سوی خودشان، ما را با جریانات تئاتر آشنا میکردند. در آن سالها اگر بحثی درباره گروتوفسکی و تئاتر بیچیز پرسش میشد یا از پیتر بروک یا گروه تئاتر اودین یوجینیو باربا و... پرسش میشد، ایشان اطلاعات جامع و کاملی در اختیار ما میگذاشتند.
دانششان در حد تعاریف ترجمهای در کتابهایی مانند «تئاتر تجربی» نبود بلکه در اینگونه موارد بسیار ریشهایتر با ما صحبت میکردند. آقای دامود گذشته از بحث تکنیک کارگردانی و بازیگری آموزه جذابتری را به نسل ما ارائه داد و آن اینکه در نگاه تخصصی، سلیقه معنا ندارد. یعنی اگر من قرار است با اثری برخوردی تکنیکی داشته باشم، باید بتوانم سلیقه شخصی را کنار بگذارم؛ روشی که متاسفانه امروز به شکل یک بلا، دامنگیر نگاه منتقدان تئاتر و حتی جریانات داوری ما چه در سینما و چه در تئاتر شده است. آقای دامود برخلاف نظرات برخی از استادان بزرگ تئاتر معتقد نبود که برای اجرای حرفهای و حتی کارهای کلاسی نباید از متون ایرانی استفاده کنیم، تفاوتی بین نمایشنامههای ایرانی و خارجی قائل نبود مگر آنکه نمایشنامه دارای ضعف ساختاری باشد درحالیکه برخی از استادان بزرگ تئاتر حتی با اجرای کلاسی از آثار نمایشنامهنویسان ایرانی مخالف بودند.
من بهعنوان یک دانشجو در آن سالها و همینطور در این سالها یاد گرفتم در برخورد با آثار، سلیقه فردی را کنار بگذارم و اگر بشخصه مثلا نمایشهای رئالیستیک کار نمیکنم، اما میتوانم از دیدن یک نمایش رئالیستیک لذت ببرم زیرا قرار نیست تمام تئاترهایی که به صحنه میآیند، مطابق با سلیقه و دوست داشتههای ما باشند که در آن صورت گونهگونگی محتوا و فرم در تئاتر از بین میرود و همه آثار کپی از یکدیگر محسوب میشوند. در سالهایی که کتابهایی مانند «کارگردانی تئاتر» اثر فرانسیس هاچ را نداشتیم یا کتابهایی در زمینه متد اکتینگ و بازیگری در متد اکتینگ نبود، تالیفها و نظریات احمد دامود براساس شمارگان چاپ این آثار نشاندهنده نقش و حضور کلیدی ایشان در تئاتر ماست.
با افتخار میگویم که جزو دانشجویان استاد احمد دامود هستم و از ایشان نظم، تعهد، اخلاق و تکنیک را یاد گرفتهام. او در این سالها میتوانست بهعنوان یکی از چهرههای برتر در سراسر ایران شناخته شود و برای پاسداشت وجود ایشان کمکاری شده است. احمد دامود، مرد بدون حاشیه تئاتر ماست که فکر نمیکنم کسی بتواند کوچکترین سخنی درباره ایشان بگوید. نمیخواهم بتسازی کنم ولی ایشان واقعا حب و بغض نداشته و ندارد.