مدارس سمپاد و المپیادها به سکوی مهاجرت نخبگان تبدیل شدهاند؟
هوششناسی میکنیم
گفتوگو با فاطمه مهاجرانی؛ رئیس مرکز پرورش استعدادهای درخشان
نورا عباسی
مدارس سمپاد، طرح شهاب، المپیادها و جشنواره خوارزمی، دنیای تیزهوشهای جامعه ما را میسازند؛ دنیایی که در سالهای اخیر با مشکلاتی چون گسترش یکباره مدارس سمپاد و انتقاد از مهاجرت المپیادیها و... همراه شده است. فاطمه مهاجرانی از سال96 با عنوان رئیس مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان، سکانداری برنامهریزی برای تیزهوشان اهل ایران و بیش از 113هزار دانشآموز سمپادی را برعهده دارد. او چنان از اتفاقات حاشیهای رخ داده گلهمند است که وقتی صحبت از شیوه رفع مشکلات تیزهوشان و مدارس سمپاد به میان میآید، با صراحت میگوید: «در تمام این سالهایی که گذشت، سمپاد تنها درگیر حیات بود».
خانم مهاجرانی! مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان در سالهای اخیر بسیار خبرساز شدهاست. شیوه کشف استعدادهای درخشان به چه شکل است و قرار است جز راهحل آزمون از چه راههایی برای کشف این استعدادها استفاده کنید؟
در سالهای ابتدایی تأسیس مدارس سمپاد، یعنی سال66، مکانیسم انتخاب دانشآموزان یک فرایند 3 مرحلهای آزمون تستی، مصاحبه و تست هوش بود.
از زمانی که سازمان به مرکز تغییر پیدا کرد و انتخابها به استانها واگذار شد، شاهد گسترش بیرویه این مدارس و از بینرفتن کارکرد ابزار ورودی بودیم. بر همین اساس آزمون مدارس سمپاد به آزمون تستی پیشرفت تحصیلی محدود شد. این عامل، منشأ اصلی مشکلات مدارس سمپاد بود و آزمونی که گرفته میشود، به مدارس ابتدایی آسیب میزند.
راهحل شما برای رفع این مشکل چیست؟
ما در تلاش هستیم که در 3 سال آینده، از طرح شهاب استفاده کنیم. براساس این طرح، استعداد هر دانشآموز شناسایی و به بحث هوش هیجانی بسیار توجه میشود. براساس این طرح هوش افراد بررسی شده و به آزمون دعوت میشوند و خروجیهای آزمون باید مراحل تست و آزمونهای دیگر را طی کنند.
این طرح سالهاست که در مرحله اجرا نیمهکاره مانده است. چه زمانی قرار است نهایی شود؟
در سال98، دانشآموزان پایه چهارم تحت پوشش قرار میگیرند، در سال 1400 به پایه ششم میرسد و برای ورودیهای 1401 میتوان از این طرح کامل استفاده کرد.
هماکنون چه تعداد دانشآموز جزو مدارس سمپاد هستند؟
113هزار و 400نفر جزو مدارس سمپاد هستند.
ما در سالهای اخیر شاهد افزایش یکباره مدارس و دانشآموزان سمپاد بودیم، در آن دوره این اقدام با چه هدفی صورت گرفت و چقدر به ماهیت مدارس سمپاد آسیب زد؟
هدف مدارس استعدادهای درخشان، انتخاب افراد تیزهوش از میان افراد عادی است. تیزهوشها حدود 2درصد از جامعه را شامل میشوند. از سال89 تا 92 جایگزینکردن تعریف افراد باهوش به جای تیزهوش موجب شد تا مدارس استعدادهای درخشان با رشد عجیبی همراه شوند. 7درصد از افراد جامعه باهوش هستند و براساس تغییر این تعریف، افراد بیشتری توانستند به مدارس سمپاد راه پیدا کنند.
در برخی از مناطق تا 20درصد دانشآموزان پایه بهعنوان استعدادهای درخشان معرفی شده بودند که این اتفاق آسیب جدی به سمپاد وارد کرد. در بسیاری از مواقع گفته میشود که دانشآموزان استعدادهای درخشان تکساحتی هستند. طبیعی است، اگر دانشآموزی میخواهد توان انجام کارهای آموزشی و پژوهشی استعدادهای درخشان را داشته باشد، بهکار دیگری نمیرسد. این محتوا متناسب بچه تیزهوش تدوین شده است و برای بچههایی با سطح هوشی متفاوت، کار سخت میشود.
دلیل این تغییر در تعاریف چه بود؟
در آن زمان گفته میشد که این تصمیم در راستای عدالت آموزشی است. میگفتند که این جداسازی موجب میشود منابع خاص تنها در اختیار عده کمی قرار بگیرد و باقی افراد از این منابع استفاده نکنند.
این افزایش تعداد دانشآموزان چه مشکلاتی به همراه داشت؟
افرادی که بهخاطر سطح هوشی، نباید در مدارس سمپاد قرار میگرفتند، به این مجموعه وارد شدند. بدون شک این افراد با فشار بیشتری برای عبور از این مسیر مواجه میشوند. این فشارها منجر به مشکلات خلقی، رفتاری و همچنین دورماندن از فضای عادی زندگی بهمنظور رقابت با بچههای تیزهوش میشود.
البته از سال93 مرکز تلاش کرد تا با استانداردکردن، از شدت این آسیب بکاهد. زمانی تعداد دانشآموزان سمپاد به 160هزار نفر رسیده بود، اما هماکنون تعداد دانشآموزان سمپاد کاهش پیدا کرده است.
مدارس سمپاد، سهم آموزش نخبگانی در نظام آموزش و پرورش هستند و به همینخاطر باید نظام تربیت معلم و مشاور برای آنها تدوین کنیم. هماکنون مدارس سمپاد با این مشکلات دست به گریبان هستند. ما به معلمهایی نیاز داریم که بتوانند به سؤالهای یک دانشآموز با ضریب هوشی 145پاسخ بدهند. هماکنون ما نمیتوانیم خدمات لازم را به بچههای تیزهوش ارائه دهیم، اینکه مجبوریم از المپیادیها بهعنوان معلم استفاده کنیم، اصلا اتفاق خوبی نیست. ما نیاز به معلمهای آموزشدیده داریم.
در این سالها چه تلاشی برای رفع این مشکل داشتهاید؟
در تمام این سالهایی که گذشت، سمپاد درگیر حیات بود و فرصت انجام کارهایی از این جنس نداشتهایم.
شما به پرورش نخبگان برای استفاده در ردههای بالای مدیریتی اشاره کردید، این خواسته تا چه حد جامه عمل پوشیده است؟
متأسفانه در این رابطه بانک اطلاعاتیای از سمپادیهایی که کار اجرایی میکنند، نداریم. بهصورت محدود مطلعیم که افرادی همچون شهردار مشهد، معاونت چند شهرداری تهران، رئیس صندوق حمایت از پژوهشگران و... جزو سمپادیها هستند.
عملکردتان در بحث عدالت آموزشی چطور است؟ چه میزان از بچههای سمپاد جزو قشر محروم هستند؟
یکسوم از مدارس استعدادهای درخشان در مناطق محروم و کمتر برخوردار است. به همین دلیل ما سمپاد را بهعنوان گامی در مسیر عدالت آموزشی میشناسیم. در سیستان و بلوچستان، ایلام و بسیاری از مناطق مرزی کشور، سمپاد فعالیتهای تأثیرگذاری دارد.
یک مقدار از بحث مدارس سمپاد فاصله بگیریم، در حوزه دانشآموزان المپیادی در چه جایگاهی قرار داریم؟
از سال66 المپیاد راهاندازیشده است. 712 مدال جهانی دریافت کردهایم. در رشتههایی همچون ریاضی، کامپیوتر، شیمی و... ایران رتبههای برتر جهانی را کسب کرده است. چهرههایی همچون مریم میرزاخانی ازجمله افراد شناختهشده این عرصه بودند.
درباره دانشآموزان المپیادی دغدغهای به نام مهاجرت وجود دارد و حتی بسیاری سازمان استعدادهای درخشان را سکویی برای مهاجرت معرفی میکنند. چقدر این نقدها را قبول دارید؟ شما برای ادامه فعالیت استعدادهای درخشان در کشور چه تلاشهایی کردهاید؟
از نظر من المپیاد، بستری است که بذر ارزشمندی در آن کاشته میشود. نمیتوان بهخاطر نگرانیهای موجود، مانع پرورش این بذر شد. راهکار مشکل این است که در کنار گسترش المپیادها، باید روی موضوعات هویت ملی بیشتر کار کنیم. اگر یک انسان ریشههایش عمیق باشد، حتی اگر از کشور برود، باز برمیگردد. بسیاری از دوستان هیأت علمی دانشگاه جزو المپیادیهایی هستند که به کشور بازگشتهاند.
*
از سال89 تا 92 جایگزینکردن تعریف افراد باهوش به جای تیزهوش موجب شد تا مدارس استعدادهای درخشان با رشد عجیبی همراه شوند. 7درصد از افراد جامعه باهوش هستند و براساس تغییر این تعریف، افراد بیشتری توانستند به مدارس سمپاد راه پیدا کنند