جهل مستدل
اصغر ضرابی/ روزنامهنگار پیشکسوت
زبان فارسی همواره از دو سو مورد هجمه قرار گرفته است. یکی از سوی عامه آحاد جامعه؛ مردمی که رفتاری سهلانگارانه با زبان دارند و زبان را به صورت آمیزهای از درست و نادرست میشنوند، فرا میگیرند و با آن صحبت میکنند. بسیاری از اشتباهات فاحش آنقدر تکرار میشود تا معمولی و به قولی غلط مصطلح میشود.
با نو شدنها و تغییر نسلها زبان هم دچار هجمهها و خدشهها میشود تا جایی که امروز میشنویم جوانی به دوستش میگوید: «به من نزن ضدحال!»
اما از سوی کسانی که به فعالیتهای ادبی اشتغال دارند یا به هر نحوی بخشی از کار آنها استفاده از نوشتار است نیز زبان آسیب فراوان دیده و شاید ضرری که این دسته به زبان زدهاند بیش از عوام بوده است.
سرهنویسیهای آنچنانی و معادلسازیهای اینچنینی زبان را گاه از ساختار خود دور کرده و حتی اگر نادرست هم نباشد مزه و نمک آن را گرفته است. اگر قرار باشد به آکواریوم بگوییم «آبزیدان» و به آباژور «نورتاب»، کمکی به فصاحت و بلاغت زبان نکردهایم؛ چنانکه با جایگزینی جوهرگین به جای استامپ در مقابل واژههای بیگانه مصون نمیمانیم. بهترین روش این است که اجازه دهیم زبان در مسیر و مجرای صحیح خود حرکت کند و به مردم جامعه با تشویق به مطالعه سلیقه و تخصص زبانشناسی و واژهیابی بدهیم.
استادان زبان به جای سلیقههای فردی باید رفتاری خردمندانه و مبتنی بر درک تاریخی با زبان فارسی داشته باشند و از این رهگذر به غنا و اعتلای آن کمک کنند.