دیرپایگرایی؛راهکار توسعهپایدار
رضا غیابی/ کارآفرین و تحلیلگر اقتصادی
از گفتوگوهایی که سال گذشته با برخی مدیران ارشد شرکتهای بخش خصوصی، غیردولتی و دولتی کشور داشتم متوجه گسترش خطری جدی و کشنده در بین آنها شدم چرا که تعریف مدیران ما از آینده، پیوسته در حال نزدیکتر شدن به زمان حال است؛ بدان معنا که اگر تعریف مدیر دهه60 از «آینده»، مثلا 20یا 30سال بعد از آن زمان بوده، مدیر دهه90 چراغ روشنگر آیندهاش را فقط تا پایان دوره ریاستجمهوری کنونی میبیند. این در حالی است که کوتاهمدتنگری با خود کوتهفکری میآورد و در بهترین حالت ما را به توسعه هیجانی و نه توسعه پایدار میرساند. اکنون کشورمان با مسائل زیادی روبهروست که کم و کیف آن بر مخاطب آگاه پوشیده نیست و بد نیست بهعنوان مثال از فهرست چالشهای پنجاهودوگانه «آیندهپژوهی ایران در سال ۱۳۹۶» که توسط مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری تألیف شده، به 3چالش برتر آینده کشور شامل بحران تأمین آب، بیکاری و ناامیدی درباره آینده اشاره شود. چالشهایی که مسائلی با مقیاس ملی بوده و ما را یاد این گفته آلبرت انیشتین در زمینه حل مسئله میاندازند که « هرگز نخواهیم توانست با همان ذهنیتی که باعث بهوجود آمدن مشکلات هستند، آنها را حل کنیم». با این روند برای رویارویی با مسائل امروز کشور، ابتدا باید مشکل بزرگتری را حل کرد که همان «کوتاهمدتگرایی» است.
این پدیده به دلایل بسیاری همه ابعاد جامعه را فرا گرفته و درک ما از واقعیت را مخدوش کرده است. کوتاهمدتگرایی است که منجر به پیشنهاد نرخ بالای سود از طرف برخی بانکها و به طبع آن بیثمر شدن نقدینگیهای شهروندان برای اقتصاد کشور میشود. کوتاهمدتگرایی است که منجر به افزایش نقدینگی در جامعه شده و افزایش نرخ تورم را بهدنبال دارد. کوتاهمدتگرایان، از نظر تودهها، مدیرانی توانا و عملیاتی نامیده میشوند و دیرپایگرایان که کار اصولی میکنند، مدیرانی کند و بهدردنخور! کوتاهمدتگرایی افق دید مدیران ما را از تعادل خارج کرده و در مقابل آن، لزوم تفکر «دیرپایگرایی» از روز روشنتر است. اما چگونه؟ نخستین راهکار «تفکر فرا نسلی» است. تفکری که در آن تصمیمات فقط برای یک طول عمر اتخاذ نشوند. تعجبی نیست که ۸۵ درصد از 500شرکت برتر جهان کسبوکارهای خانوادگی هستند. در این تفکر شخص تصمیمگیرنده به آن میاندیشد که تصمیمی که امروز میگیرد، چه تأثیری بر نسل بعد، دوره بعد و دورههای بعد از آن دارد.
راهکار دیگر «تفکر بین رشتهای» است. زمانی که در مورد آینده میاندیشیم، چیزی که خواهیم دید احتمالا حاصل تخیلماست که از لنز فرهنگیمان به آینده نگاه میکند. هیچچیز به تنهایی راهکار مسائل آینده نیست. لازم است تا مدیران آیندهنگر در زمان تصمیمگیری به این موضوع توجه کنند که یک مسئله از طرق گوناگون، مانند روشهایی که مورد علاقهشان نیست یا از حوزه تخصصشان خارج است، میتواند حل شود. نقش هنر، مهندسی، بیولوژی، نانو تکنولوژی، علوم فضایی و... همه باید در مورد یک مسئله درنظر گرفته شود. راهکار دیگر «تفکر تلوسی» است که ریشه یونانی و فلسفی دارد. این تفکر فقط هدف و مقصد غایی پدیدهها را مورد بررسی قرار میدهد. در این حالت شخص یا اشخاص تصمیمگیرنده در مورد مسائل روزشان از خود یک سؤال مهم میپرسند: «هدف غایی این کار چیست؟» پاسخ این سؤال بنابر افق دید مدیر میتواند متفاوت باشد. بدیهی است که توضیح در مورد لزوم و تکنیکهای دیرپایگرایی از حوصله این یادداشت خارج و مستلزم اراده مدیران ارشد برای به کارگیری آن است. حال مخاطب آگاه مختاراست که تصمیمات خود را چگونه ارزیابی و با چه دید و منظری قضاوت کند.