سعید مروتی
خبر شکایت کیروش از فدراسیون فوتبال به فیفا همانقدر قابل پیشبینی بود که مصاحبه تند و تیزش علیه مهدی تاج. این همان کیروشی است که در طول 8سال شناختهایم؛ مردی که حمله کردن جزو اصولش محسوب میشود و اعتراض مرامش. مردی که 8سال سرمربی تیم ملی کشورمان بود بارها با ادبیات تهاجمی علیه هرکسی و هرچیزی موضع گرفت و انصاف حکم میکند که بگوییم در مواردی حق با او بود. بزرگترین مربی خارجی تاریخ فوتبال ما در شرایطی به ایران آمد که ضعیفترین فدراسیون تاریخ را داشتیم. طبیعی بود کار کردن با فدراسیونی که علی کفاشیان ریاستش را برعهده داشت و در آن رعایت نشدن مسائل بدیهی فوتبال حرفهای تبدیل به عرف شده بود، سرمربی سابق تیم ملی پرتغال و رئال مادرید را به چالش وادار کند. کیروش در بدترین روزهای فوتبال ملی به ایران آمد و تیمی را تحویل گرفت که با امیر قلعهنویی، علی دایی و افشین قطبی به قهقرا رفته بود. تیم ناکام از حضور در جامجهانی و شکست خورده در جامملتهای آسیا در اختیار کیروش قرار گرفت و او از لشکری پریشاناحوال، سربازانی باانگیزه و فداکار ساخت. در سالهای اول حضور کیروش در ایران، افکار عمومی کاملا با او همراه بود. وقتی ماجرای مهدی رحمتی پیش آمد، کمتر فوتبالدوستی بود که حق را به سرمربی تیم ملی ندهد.
کیروش چنان محبوب بود که کنار گذاشتن یکی از محبوبترین فوتبالیستهای بعد از انقلاب هم خدشهای برجایگاهش وارد نکرد و کمتر کسی او را به دلیل خط زدن علی کریمی با توجیه خداحافظی احساسیاش از فوتبال (که تنها چند ساعت طول کشید) سرزنش کرد.
مخالفان کلاسیک مربیان خارجی هرچه علیهاش گفتند، گوش شنوایی نیافتند. حتی رسانه سنتیای که زمان بلاژویچ پرچم مخالفت با مربی خارجی برداشته بود، در عصر کیروش تبدیل به مهمترین حامی رسانهایاش شد. کیروش در طول 8سال حضور در ایران دو نیمه متفاوت را تجربه کرد. در 4سال اول با او به سختی به جامجهانی رفتیم (در 3بازی پایان مقدماتی، نیاز به هر 9 امتیاز بازیها داشتیم و آن را به دست آوردیم)، جامجهانی را با یک امتیاز به پایان رساندیم (ولی در بازی مقابل آرژانتین رؤیایی ظاهر شدیم) و در جامملتهای آسیا در مرحله یک چهارم مقابل عراق حذف شدیم (در یک بازی دراماتیک با یک یار اخراجی و بازگشتمان در دقایق پایانی به بازی و شکست در ضربات پنالتی). کیروش در 4سال اول، چهره محبوبی میان افکار عمومی بود و مخالفانش همان چهرههای آشنای همیشگی بودند. کیروش آنقدر محبوب بود که حملههای آتشینش به منتقدانش پس از حذف در جام ملتهای آسیا، بازخوردی منفی میان مردم نداشت. به مرور اما ماجرا تغییر کرد. مرد خشمگین مقابل سرمربی پرسپولیس ایستاد و عملا مقابل هواداران پرشمار سرخپوشان قرار گرفت و چهره محبوبی چون علی کریمی را در صف مخالفانش دید. کارلوس کیروش این بار آسانتر از دوره قبل، ایران را به جامجهانی برد. در جامجهانی با کسب 4 امتیاز بالاترین دستاورد تاریخ فوتبال ایران را به دست آورد و اگر کمی خوششانس بود ایران برای اولین بار از گروهش صعود میکرد. در جامملتهای آسیا هم پس از 3دوره ناکامی ایران را به نیمهنهایی برد تا دستاوردهایش در 4سال دوم حضور در ایران به مراتب چشمگیرتر باشد. در این میان اما، هر روز که گذشت عصبانی شد، از کلامش آتش بیرون آمد و به بازتولید نفرت پرداخت. نتیجهاش از دست دادن محبوبیت میان بخشی از هواداران تیم ملی بود. مردی که همه اختیارات تیم ملی را به دست آورده بود (اختیاراتی فراتر از آنچه در هرجای دنیا به سرمربی تیم ملی داده میشود) و مدیران فدراسیون در حد تدارکاتچیاش ظاهر میشدند، با همه آنچه برای تیم ما به ارمغان آورد و کلاس جهانیای که با نشستن بر نیمکت تیم ملی به ما ارزانی میکرد، در یک سال آخر حضورش در ایران، مرد چندان محبوبی نبود. دستکم از محبوبیت عجیب و غریب سالهای اول حضورش نمیشد نشانی گرفت و هرقدر هم که بخواهیم سهمی برای سمپاشی مخالفانش قائل شویم نمیتوانیم از ذکر این نکته چشمپوشی کنیم که خود استاد کیروش دست تطاول به خویشتن گشاده بود؛ مردی که اعتبار از دست رفته تیم ملی را بازگرداند و شخصیت له شده دوران دایی و قطبی را احیا کرد، در خارج از مستطیل سبز، چنان عمل کرد که هرچه میگذشت دوست داشتنش سختتر و سختتر میشد. چنان که وقتی پس از شکست سنگین از ژاپن و حذف در نیمه نهایی جامملتهای آسیا، قصهاش در ایران به پایان رسید، خیلیها از رفتن بزرگترین مربی خارجی تاریخ تیمهای ملی خوشحال شدند؛ خیلیها که از دعواهای فرسایشی کیروش خسته شده بودند؛ خیلیها که ایستادن برابر ارتش سرخ را برنمیتابیدند؛ خیلیها که از رفتار تحقیرآمیز سرمربی تیم ملی در قبال هر نوع مخالفت و انتقادی که صورت میگرفت، جانشان به لب رسیده بود. کیروش در رفتار اجتماعی، مردی همیشه خشمگین بود و میتوان به یاد آورد که در یک سال اول حضورش در ایران، هنوز داشت با جملههای آتشین جواب مخالفانش در پرتغال را میداد. همانطور که امروز در حالی علیه فدراسیون فوتبال ایران مصاحبه میکند که سرمربی تیم ملی کلمبیاست. اینکه کیروش باید حقش را بگیرد جای بحث ندارد و حتی شکایتش را هم میشود پذیرفت ولی مصاحبه علیه مهدی تاج که همیشه به نفع او حقیقت را پای مصلحت قربانی میکرد، معنایی جز حرفهایگری و رعایت قاعده بازی دارد. داستان گروگان گرفتهشدن توسط قطر به بهانه کمپی که فدراسیون رایگان برای تیم ملی گرفت میتواند مهر تایید برتمام شایعات فرامتنیای بزند که در همه این سالها درباره کیروش وجود داشته؛ مرد همیشه خشمگینی که 2بار پیدرپی ما را به جامجهانی برد، به تیم ملی کلاس جهانی داد ولی شخصیت اجتماعیاش در حد توانایی فنیاش نبود و همین به محبوبیت گستردهای که داشت لطمه زد. شاید، امروز (که هنوز معلوم نیست چه کسی بر صندلی سرمربیگری تیم ملیمان مینشیند) و روزهای بعد، حسرت دوران کیروش را بخوریم ولی بعید است خیلی دلتنگ مردی شویم که همیشه مشت اول را در دعوا میزد و گاهی وقتها بیدلیل و بیبهانه خودش دعوا را شروع میکرد.
شنبه 7 اردیبهشت 1398
کد مطلب :
53656
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/xAgB
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved