چهرههای خبرساز آغاز سال: مناف هاشمی
مخلوع ِتنها
استاندار گلستان با سفر خارجی هنگام سیل، خبرساز شد
مائده امینی
اگر روزی تصمیم بگیرید کلمه استاندار را در سرویس جستوجوی گوگل وارد کنید، واژه بعدی که گوگل به شما پیشنهاد خواهد، «گلستان» است. استاندار گلستان شاید از معدود دولتمردان این روزهای ایران است که توانست کارد را به استخوان دولت برساند تا جایی که اسحاق جهانگیری بدون ملاحظات معمول برای برکناریاش اقدام کند.
ماجرا از بیستوششم اسفندماه شروع شد. بارانهای سیلآسا، آنقدر باریدند تا آققلا، شهرستانی در استان گلستان به همراه 8روستای دیگر زیر آب فرو رود. فاجعهای که حدود 4روز همه گلستان و کشور را درگیر خود کرده بود، جز مناف هاشمی، استاندار گلستان.
مناف هاشمی آنقدر دیر به صحنه آمد که نام و سمت او تقریبا چندروز کامل سوژه اول توییتریها بود. هشتگهای «مدیریت-بحران»، «استاندار- گلستان- استعفا»، «استاندار- بیلیاقت»، «مشکلات- خانوادگی» و... به سرعت ترند میشدند. واقعیت این است که افکار عمومی به نوعی با کمک این هشتگها عنوان میکردند که تنها برکناری مناف هاشمی میتواند برای آنها تسکیندهنده باشد.
اما استاندار در روزهایی که گلستان بیش از همیشه به حضورش نیاز داشت، کجا بود؟ وزیر کشور پیش از برکناری مناف هاشمی اعلام کرد که او برای حل پارهای از مشکلات به خارج از کشور سفر کرده است. کمی بعد برخی رسانهها نوشتند مناف هاشمی برای درمان بیماری شیمیایی ناشی از جنگ تحمیلی ایران را ترک کرده است. برخی هم او را به بیمسئولیتی و بیتوجهی محکوم کردند. تئوریهای اول و دوم به نوعی تکذیب شد. خود استاندار هم در پاسخی کوتاه به رسانهها گفته بود: تصور ما این بود که همه کارها به خوبی جمع شده است. ما در بهترین شرایط استانداری را جمع کرده بودیم و با اجازه آقای وزیر یکی دو روز مرخصی گرفته بودیم.
همین پاسخ کافی بود که همه ما بدانیم مناف هاشمی با علم به وجود شرایط بحرانی، منطقه را با تصور جمعشدن کارها ترک کرده است! اما مسئله به این سادگی هم نبود. بعد از ویرانیها و خسارتهایی که سیل گلستان به بار آورد، غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی -نماینده مجلس شورای اسلامی- مدعی شد که پیش از وقوع سیل ۱۶ گزارش درباره احتمال بروز این حادثه به دولت فرستاده شده و این یعنی انگشت اتهام نه فقط به سوی استاندار استان سیلزده که به سوی ارگانها، نهادها و افراد بسیاری گرفته شده است؛ از سازمان مدیریت بحران و ستاد حوادث غیرمترقبه گرفته تا وزارت نیرو.
در نهایت اما، اسحاق جهانگیری، درحالیکه پیشتر گفته بود حتی امکان عزل منشی خودش را هم ندارد، مناف هاشمی را دقایقی بعد از بازگشتش به استان برکنار کرد. معاون اول رئیسجمهور اصلا (به قول خودش) نمیتوانست قبول کند که مدیری که مسئولیت دارد در سختترین شرایط در محل کار خود حضور نداشته نباشد. تصمیمی که باید توسط وزیر کشور گرفته میشد، جهانگیری گرفت تا آبی بر آتش خشم ملت ایران باشد.
در برکناری مناف هاشمی اما هنوز هم حرفهای کمتر شنیده شدهای وجود دارد. موضوع اول، قربانی شدن یک شخص در یک زنجیره اشتباه است. کاری که ما به انجام آن عادت کردهایم. سلطان سکه را اعدام میکنیم اما شبکه فاسد طلا و ارز در کشور هنوز پابرجاست. بابک زنجانی را به زندان میاندازیم اما همه کسانی که با او دست همکاری داده بودند را آزاد میگذاریم تا مقدمات اختلاسهای بعدی را فراهم کنند. مناف هاشمی را برکنار میکنیم تا افکار عمومی را آرام کنیم اما به همه مسئولانی که مانند استاندار گلستان در این میان به هشدارها بیتفاوت بودهاند، میدان میدهیم که بدون پاسخگویی بهکار خود ادامه دهند.