
گردباد دوحه

افشین رضاپور، دوحه | چند ساعت پیش از مسابقه بود که از پیراهنش در صفحه اینستاگرام رونمایی کرد؛ پیراهنی منقش به تصویری از مسجد نصیرالملک شیراز که روی آن شعر «چو ایران نباشد تن من مباد» نوشته شده بود. طرفدارانش او را درحالیکه زیر دست پنجههای ماساژورش که بدنش را ریلکس میکرد، دیده بودند، پرسیده بودند چند متر پرتاب میکنی و گفته بود بالای 65متر.
ورزشکاران تازه کار که برای نخستین بار تلاشی را برای موفقیت آغاز میکنند با حداقل تجربیات خود بهدنبال یک نتیجه سزاوارانه هستند اما در مورد احسان حدادی چه باید گفت که در هر دوره از مسابقهها منتظر خلق شگفتی جدید از او هستیم؟
احسان حدادی دوباره کنار زمین ورجه و ورجه کرد، دوید و چندبار پرید و وقتی گرم شد موقع معرفی مقابل تلویزیون قطر، میزبان بیستو سومین دوره رقابتهای دوومیدانی آسیا، با اطمینان لبخندی زد و رفت و با «دیسک» خودش ور رفت. چندبار دیسک را پیچاند، بالا و پایینش کرد انگار مثل تیراندازان میخواست «قلقگیری» کند.
بقیه حریفان احسان هم بودند. بهنام شیری دیگر ملیپوش دوومیدانی ایران در پرتاب دیسک کنارش ایستاده بود تا نوبت پرتابش برسد. چینیهایی که 24ساعت پیش از مسابقه در کمپ اسپایر با «مک ویلکینز» آمریکایی که همزمان مربی سابق احسان هم هست، تمرین میکردند، به بروبازوی احسان خیره شده بودند. با آن حالت چشمانشان که معلوم نیست چه منظوری دارند به احسان نگاه میکردند اما میشد خواند در حیرت ورزشکار توانمند ایرانی هستند.
مک ویلکینز کمی دورتر ایستاده بود و تفاوتهای جسمی و روانی احسان حدادی را به نسبت بقیه بیشتر میفهمید. او میدانست احسان درک پایه و اساسی از «پرتاب دیسک» دارد. ورزشکاران با هم برابر نیستند. ورزشکاران باتجربه و جوانتر به تمرین کوتاه و بلندمدت با اهداف مناسب نیاز دارند و احسان حدادی در تمرینات، سفرها و تورنمنتها تمرینات با حجم بالا و شدید یا کاهش فشار تمرینی را به درستی متوجه میشود. ویلکینز در تمرین شب قبل از روز مسابقه، چرخشها و جهشهای حدادی را زیرنظر داشت و حسین توکلی، مربی احسان تمرینات بدنسازی را برایش طراحی کرده بود. یک مربی خوب باید حجم تمرینات را به درستی اندازهگیری کند و ویلکینز در همان چند دقیقهای که شاگردان چینیاش را رها کرد و بالای سر احسان ایستاد حد و اندازه سقف عملکرد او را در تمرین مشخص کرد و رفت.
وجه اشتراک احسان حدادی با شاگردان جوان چینی مک ویلکینز این بود که انگار احسان هم میخواست مثل آنها برای نخستین بار در آسیا پرتاب کند؛ مطیع و منضبط و سراپاگوش. درحالیکه در کارنامه احسان فقط 5مدال طلا از پرتاب دیسک قهرمانی آسیاست اما او 24ساعت قبل از ششمین طلا، اصول خودش را پیاده کرد، روی مهارت هایش تمرکز کافی داشت و با ویلکینز و توکلی ایدههایش را برای رسیدن به زمان مسابقه گسترش داد.
پیش از ورود احسان حدادی به ورزشگاه خلیفه دوحه، رونمایی او از پیراهن جدید با مصرع حماسی و ملی معروف فردوسی، چشمهای زیادی را به سوی پرتابکننده دیسک ایران خیره کرده بود و چینیها با آن حالت عجیب چشمهایشان فقط دو نفر از آنها بودند که در کنارش ایستاده بودند بقیه در استادیوم پخش شدند اما چشم از حرکات احسان داخل زمین یا از روی LCD استادیوم برنداشتند.
بین هر پرتاب مهارتهایش را کاملا با تسلط روی سیستم عصبی- عضلانی مرور میکرد. چند دفعه مراسم توزیع مدال دوها برگزار شد که هنگام پخش سرودملی به احترام پرچم کشورها ایستاد و جنب نخورد. بهنام شیری دیگر پرتابکننده آسیا از ایران در چشمان احسان اطمینان و امید را دیده بود که کارش را پایینتر از او اما بالاتر از بقیه با 85/60متر با گرفتن نخستین نقره پرتاب دیسک آسیا تمام کرد.
نوبت به آخرین پرتاب احسان رسید. دیسک را گرفت. بازوهایش را باز و بسته کرد. دستهایش را برای دعوت تماشاگران به تشویق در دوطرف بدنش باز کرد. انگار که از تشویقها خوشاش آمده باشد، لبخند زد و بلافاصله چهره مصمم و حالت مسابقه بهخود گرفت. «رهایی» و «مقاومت» را در چند لحظه به هم متصل کرد. مثل گردباد اطلاعات بارگذاری شده در تمرین شب قبل را درنوردید، به بدن و دستهایش زاویه مناسب داد، یک لحظه چرخید و دیسک را رها کرد، از زمین جدا شد و درحالیکه در تمامی حرکاتش یک خودآگاهی مشخص بود اما چون گردباد توفنده و چرخنده یکباره آرام گرفت و اوج و فرود دیسک را نگاه کرد؛ 65متر و 95سانتیمتر.
احسان حدادی با شکستن رکورد مسابقات ادوار قهرمانی آسیا که با پرتاب 38/65متر در سال 2005 امان دست خودش بود، قهرمان شد و ششمین مدال طلای این مسابقات را به گردن انداخت.
در فاصله سردکردن ماهیچههای احسان بعد از ششمین پرتاب، تصویری از او درحالیکه دستهایش را به دور گردن بهنام شیری ورزشکار نقرهای همین مسابقات انداخت در فضای مجازی پخش شد که تداعیکننده حمایت احسان باتجربه از جوانی و جانشینی نسلهاست.
14سال فاصله بین 2 طلا با 2 رکورد، یک طرح همکاری با تعادل صحیح است که احسان حدادی این زمان را صرف شایستگیهایش کرده است. او با طلا لذت میبرد و طلاست که مسیر تمرینات سخت با حجم بالا و برنامهریزی سالانه با سفرهای دورودراز را برایش کوتاه و شیرینتر و ترغیبش میکند باز هم از این دست تجربیات تکرارشونده داشته باشد. برای احسان مهم است که خود را درگیر انگیزههای جدید کند؛ انگیزههایی که در آینده بهتدریج وادارش کند تا کار ساختن ورزشکاران نسل بعد از خودش را بر عهده بگیرد اما تا آن زمان احسان، با سازگاری بین سن و تمرین و مسابقه همچنان بهدنبال طلاست، شاید حتی طلای المپیک؛ چیزی که بیشترین انگیزه را به او میدهد. او نخستین دوومیدانیکار ایرانی است که مدال المپیک گرفته و چه انگیزهای بالاتر از اینکه این نقره را بهطلا تبدیل کند.