داستانسرایی پس از قتل همسر
داستان دروغین مردی که پس از قتل همسرش ادعا میکرد به خارج از کشور سفر کردهاند، پس از گذشت 2ماه فاش شد.
به گزارش همشهری، اسفندماه سال گذشته مردی 39ساله به خواهرزن و برادرزنش در واتساپ و تلگرام پیام فرستاد که همراه همسرش و کودک 4سالهشان به خارج از کشور سفر کردهاند و اگر شرایط خوب باشد، برای زندگی در آنجا میمانند. حتی گاهی با تلفن همسرش هم به آنها پیام میفرستاد و از شرایط خوب زندگیشان در کشور خارجی میگفت.
تعطیلات نوروز که تمام شد، خانواده زن جوان به دامادشان مشکوک شدند چراکه سابقه نداشت زن جوان بیآنکه خانوادهاش را در جریان قرار دهد، راهی سفر طولانیمدت شود. از طرفی در این مدت حتی نتوانسته بودند با او صحبت کنند و از آنجا که به ماجرا مشکوک بودند، اقدام به پیگیری ماجرا کردند. تا اینکه از اقوام دامادشان شنیدند که او در تهران است و اصلا به خارج از کشور سفر نکرده. این یعنی مرد جوان در همه این مدت خانواده همسرش را سرکار گذاشته بود و دروغپردازی میکرد اما سؤال مهم این بود که برای دختر آنها چه اتفاقی افتاده؟
خانواده زن جوان دیگر مطمئن شدند که حادثهای رخ داده است. به همین دلیل خواهرها و برادرهای وی مقابل خانه دامادشان کمین کردند تا زمانیکه وارد ساختمان شد، گیرش بیندازند. آنها موفق شدند او را گیر بیندازند و با دامادشان درگیر شدند و از او سراغ خواهرشان را گرفتند، اما او طفره میرفت و هربار با دروغپردازی سعی داشت آنها را گمراه کند. دعوای داماد با خانواده همسرش به حدی بود که همسایهها بارها به پلیس زنگ زدند و چندین نوبت مأموران کلانتری157 مسعودیه راهی محل مورد نظر شدند و آنها را به آرامش دعوت کردند. تا اینکه در آخرین درگیری، داماد جوان راز هولناکی را فاش کرد.
من قاتلم
«با خواهرتان اختلاف داشتم به همین دلیل اسفندماه پارسال او را به قتل رساندم و در این مدت با داستانسرایی سعی داشتم رازم را پنهان کنم.»
مرد جوان ساعت 3 بامداد شنبه در مقابل بهت خواهرها و برادرهای همسرش راز این جنایت را فاش کرد و با گفتن این جملات مدعی شد که همسرش را به قتل رسانده است. اینبار آنها به سمت دامادشان هجوم بردند و همسایهها بار دیگر به پلیس زنگ زدند و مأموران کلانتری157 مسعودیه که در محل حاضر شده بودند، اینبار مرد 39ساله را که ادعا میکرد همسر 38سالهاش را به قتل رسانده، بازداشت کردند. او در بازجوییها گفت: از 7، 8 ماه قبل از حادثه با همسرم اختلاف داشتم. اختلافمان بهخاطر مسائل مالی بود. رفتهرفته کار به دعوا و کتککاری کشید تا اینکه پنجم اسفندماه حادثهای رخداد که خودم هنوز باورم نمیشود.
ساعت 5 صبح بود که بار دیگر با هم درگیر شدیم و آنقدر عصبانی بودم که نفهمیدم چطور شد با دستانم خفهاش کردم. وقتی بهخود آمدم، دیدم نفس نمیکشد. وی ادامه داد: پس از قتل جسد را در صندوق عقب ماشین پراید برادرم گذاشتم و به سمت جاده هراز حرکت کردم. حوالی امامزاده هاشم، جسد همسرم را در میان نخالهها رها کردم و به خانهام برگشتم. پس از آن خانه کوچکی اجاره کردم و فرزندم را با خود به آنجا بردم. به او گفتم مادرش به سفر رفته است.
به خانواده همسرم هم پیام دادم که به خارج از کشور سفر کردهایم. میخواستم با داستانسرایی رازم را پنهان کنم اما درنهایت زمانی که برای برداشتن وسایل به خانه قبلی خود رفته بودم، خانواده همسرم مرا گیر انداختند و دستم رو شد. بهگفته سرهنگ جلیل موقوفهای، جانشین رئیس پلیس پیشگیری پایتخت، متهم برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم آگاهی تهران قرار گرفته است.